به قلم سید سالار کاشانی؛ سرپرست معاونت پژوهشی ایسپا
در نیمه نخست خردادماه ۱۳۹۹ خبر تکاندهنده قتل رومینا، دختر نوجوان اهل یکی از روستاهای تالش، به دست پدرش رسانههای رسمی و غیر رسمی ایران را فراگرفت. این خبر برای اقشار وسیعی از جامعه ایران شوکآور بود. مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در ادامه نظرسنجیهای خود درباره مسائل روز در بازه زمانی 12 تا 17 خردادماه و از طریق پیمایش تلفنی به ارزیابی افکار عمومی شهروندان تهرانی درباره این ماجرا پرداخت.
در یکی از سوالات این نظرسنجی که با نمونه آماری ۱۰۳۳ نفر از ساکنان شهر تهران به انجام رسید، از پاسخگویان خواسته شده است بگویند در ماجرای قتل رومینا مقصر اصلی را چه کسی میدانند. پاسخگویان میتوانستهاند مقصر اصلی را از بین خودِ «رومینا»، «پدر رومینا»، «پسری که با رومینا دوست بوده و با او فرار کرده است»، و «قاضی که رومینا را تحویل پدرش داده است» برگزینند، گزینه «نمیدانم» را انتخاب کنند یا با انتخاب گزینه «سایر موارد» به صورت باز و آزاد به مقصرانی اشاره کنند که نام آنها در گزینههای سؤال موجود نیست.
روشن است که میشد گزینههای دیگری را نیز به فهرست بالا افزود، اما قصد پژوهشگران از طرح این پرسش دستیابی به برآوردی از جهتگیری افکار عمومی نسبت به کسانی بوده است که عمل فردی هر کدام از آنها میتوانسته تأثیری بر سرانجام تأسفآور داستان بر جا بگذارد. گزینههای انتخاب شده همسطحاند و همه آنها در مقام عاملان یا کنشگران فردی در این تراژدی نقش داشتهاند. بنابراین پژوهشگران ترجیح دادهاند در طراحی این پرسش از قرار دادن گزینههای ساختاری یا کلان مثل فرهنگ جامعه، سنت پدرسالاری یا نابرابری جنسیتی در کنار گزینههای معطوف به عملکرد کنشگران بپرهیزند. از سوی دیگر این مفاهیم عام، به خاطر تفسیرپذیریِ بسیار، غالباً گزینههای مطلوبی برای طرحهای نظرسنجی نیستند، چون پاسخگویان ممکن است تصورات و تفاسیر مختلفی از چیستی آنها داشته باشند و دست آخر یکسان انگاشتن تصوراتی که ظاهراً ذیل یک مفهوم عام میگنجند اما در واقع با هم متفاوتند، اعتبار نتایج را مخدوش کند. با این همه، گزینه «سایر موارد» به منظور جلوگیری از جهتدهی به پاسخها در میان گزینهها قرار داده شده تا پاسخگویان امکان اندیشیدن خارج از چارچوب گزینههای طراحی شده را نیز داشته باشند.
یافتهها نشان میدهد ۳۰.۸ درصد پاسخگویانی که به نحوی در جریان ماوقع بودهاند پدر رومینا را مقصر اصلی میدانند، ۱۲.۶ درصد معتقدند قاضی مقصر اصلی است، ۷.۲ درصد پسری که رومینا با او اقدام به فرار از خانه کرده است و تنها ۴.۳ درصد خود رومینا را مقصر میدانند. ۱۹.۵ درصد گفتهاند نمیدانند در این داستان مقصر کیست و ۲۵.۶ درصد به «سایر موارد» اشاره کردهاند که شامل پاسخهایی مثل «جامعه و فرهنگ» (۸.۱ درصد)، «همه موارد» (6.5 درصد)، «خانواده» (۲.۴ درصد)، «قانون» (۱.۲ درصد) و حکومت (۰.۹ درصد) است.
هر کدام از کنشگرانی که در این پرسش با آنها مواجهیم، در جریان این واقعه دست به اقداماتی زدهاند که ممکن است از منظر بخشهایی از جامعه غیر قابل پذیرش باشد. افکار عمومی جز داستان کوتاهی که در رسانهها دیده یا شنیده است، آشنایی بیشتری با شخصیتهای مورد نظر ندارد. ما رومینا، دوست پسرش، پدرش و قاضی پرونده را تنها در قالب نقشهایشان میشناسیم. نقشهایی که برای رفتارهایشان، هم در فرهنگ عمومی و هم در خردهفرهنگهای جامعه ایران، الگوهای بههنجاری وجود دارد. به عبارت سادهتر ما انتظار داریم رفتارهای کسانی که نقش یک دختر نوجوان، پدر، خواستگار و قاضی را ایفا میکنند، با الگوهای رفتار «صحیح» این نقشها همخوانی داشته باشد. اگرچه ممکن است این الگوها در میان اقشار یا خردهفرهنگهای مختلف متفاوت باشند، اما غالباً تخطی از آنها را نوعی انحراف از الگو میانگاریم و نمیپذیریم.
در داستان این قتل، رومینا با گریختن از خانه از قواعد سنتی رفتار «درست» برای یک دختر نوجوان تخطی کرده است. پدر رومینا با اقدام به قتل دخترش قواعد رفتار بهنجار برای یک پدر را در ذهن برخی از اقشار جامعه زیر پا گذاشته است. خواستگار خط قرمزهای رابطه با دختری نوجوان از جنس مخالف را شکسته است که از نظر برخی از اقشار پذیرفتنی نیست و رفتار قاضی از نظر برخی ممکن است با انتظارات عمومی از نقش او، به عنوان حامی مظلوم، همخوانی نداشته باشد. به این ترتیب، با توجه به این که از چه زاویه دید فرهنگی به داستان نگاه کنیم، مقصران متفاوت خواهند بود.
این که در میان عاملان مورد نظر کدامیک را مقصر اصلی فاجعه قلمداد کنیم، تاحدی بستگی به آن دارد که از چه منظر فرهنگی به واقعه بنگریم و از این روست که نتایج به دست آمده تا حدی میتواند شکافهای فرهنگی موجود در شهر تهران را نیز آشکار کند. وفاق ۳۰.۸ درصدی شهروندان تهرانی در خصوص مقصر پنداشتن پدر رومینا و توافق عمومی شهروندان درباره بیگناهی رومینا میتواند حاکی از گستردگی نسبی خردهفرهنگی در شهر تهران باشد که حق پدر را در برخورد قهری شدید با نافرمانی دختران چندان به رسمیت نمیشناسد. آزمونهای آماری وجود اختلافی معنادار میان گروههای جنسی، سنی، تحصیلی، شغلی و درآمدی را در پاسخ به این سؤال تأیید نمیکنند. اما به طور کلی زنان تاحدودی بیش از مردان، دارندگان مدارک دانشگاهی بیش از سایر گروههای تحصیلی و جوانان 18 تا 29 سال بیش از سایر گروههای سنی تقصیر اصلی را در این رخداد تلخ متوجه پدر رومینا میدانند.