فصلنامه «جامعه شناسی مسایل اجتماعی ایران» در حالی به ایستگاه چهارم رسیده است که سردبیر آن از میان شاگردان و دوستان خویش به سرای باقی سفر کرده است. مرگ امری محتوم است و از این رو شاید برای نویسندگان، خوانندگان و مخاطبان یک نشریه علمی سوال باشد که چرا فصلنامه باید اینچنین شروع شود، آغازی که حکایت یک پایان دارد. برای پاسخ به این سوال باید دکتر رحمت الله صدیق سروستانی را معرفی نمود و تردیدی نیست که برای معرفی یک فرد راه های مختلف و متفاوتی وجود دارد. گاهی می توان به اسم و شهرت شناسنامه ای وی اکتفا کرد. در برخی موارد آثار و اعمال به جامانده از یک شخص معرف او می شود. گاهی می توان به این اشاره کرد که فرزند فلانی است و یا فلانی فرزند اوست. دشواری معرفی برخی افراد در اینجاست که شخصیت آنها از شخص آنها فراتر رفته است و اجتماعی تر از دیگران شهره و شناخته شده اند. در واقع در معرفی افراد باید تلاش کرد تا ارزش واقعی او را به دیگران نشان داد. برای سنجش ارزش خیلی از موجودات، معیار خاصی داریم. به عنوان نمونه معیار ارزش طلا، وزن و عیار آن است. معیار ارزش بنزین، مقدار وکیفیت آن است. معیار ارزش پول، پشتوانه آن است. اما معیار ارزش انسانها چیست؟
مشهور است که عده ای از جامعه شناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا به این سوال پاسخ بدهند که: «ارزش واقعی انسان به چیست؟» هرکدام از جامعه شناسان صحبت هایی داشتند ومعیارهای خاصی را ارائه کردند. در این میان علامه محمدتقی جعفری که به عنوان مهمان ایرانی همایش، اینگونه به این سوال پاسخ داد که: «اگر میخواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می ورزد؟ کسی که عشقش یک آپارتمان است، در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقش ماشینش است، ارزشش به همان اندازه است. اما کسی که عشقش خدای متعال است، ارزشش به اندازه خدا است. حضار پس از شنیدن این سخنان برای چند دقیقه ایستادند و تشویق کردند. وقتی تشویق ها تمام شد، علامه از جا برخواسته و ادامه داده: «عزیزان! این کلام از من نبود بلکه از شخصی به نام علی علیه السلام که می فرماید "قیمه کل امرئ ما یحسنه" یعنی ارزش هر انسانی به اندازه چیزی است که دوست می دارد.»
نگارنده خوب به خاطر دارد که زینت بخش اتاق دکتر صدیق تصویری از علامه فرزانه بود و با این توصیف ارزش او با علاقه به تعلیم و تعلّم قابل بیان است. دکتر صدیق، فقط یک سردبیر برای فصلنامه مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران نبود. دکتر صدیق حتی فقط یک معلم ساده نبود که با یک گرامیداشت و بزرگداشت بتوان خاتمه ای برای او متصور بود. از نگاه کسی که سالیان سال به عنوان دانشجویش به شمار آمده، او به تمام قامت استادی بود که شاگرد پروری می کرد. چه آنگاه که سر کلاس درس نخستین مشق های تنظیم پرسشنامه را به ما می آموخت، چه آنگاه که با زبان مشوقش برای مشاهده و مطالعه جامعه ترغیب می نمود، چه آنگاه که با روی گشاده در دفترش برای یک دانشجو وقت می گذاشت، چه فرصتهایی که به درد دل آنها گوش فرا می داد و به حرکت بالنده آنها در زندگی کمک می نمود، چه لحظه هایی که برای پایان نامه های دانشجویی دقت می کرد، همه و همه و بسیاری دیگر، در پی آن بود که شاگردی بپروراند. آنچه می ماند آنکه صدیق رفت و داغ فراق دیگری برای ما ماند. صدیق رفت، اما هنوز به زبان استادی از متنهای نظم و نثری که بسیار دوست می داشت برای همه ما به عنوان عبرت می خواند: هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد...
محمد آقاسی
رییس مرکز افکار سنجی دانشجویان ایران
(ایسپا)