نشست تخصصی «عدالت در شنیده شدن صداها» روز دوشنبه 3 شهریورماه 1404 به همت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با همکاری دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و انجمن علمی توسعه اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. در این نشست ابراهیم شیرعلی رئیس مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) با موضوع «ظرفیت افکارسنجیها در شنیدن صدا» به سخنرانی پرداخت.
رئیس ایسپا بیان کرد: اگر یک نگاه کلی و اجمالی به سرگذشت پیمایشها و نظرسنجیها طی ۳ دهه گذشته در کشور داشته باشیم، مشخص خواهد شد این حوزه با فراز و نشیب همراه بوده است. اگرچه پیمایشهای اجتماعی و تحقیقات افکار عمومی از آن جایگاه آرمانی که باید داشته باشند هنوز در کشور فاصله دارند، اما میبینیم که نگاه و رجوع به پیمایشهای اجتماعی و اقبال به آنها از سوی سیاستگذاران و حکمرانان وضعیت بهتری را پیدا کرده است و آنها اعتماد و به طور کلی توجه بیشتری را نسبت به پیمایشهای اجتماعی، نظرسنجیها و ارزشها و نگرشهای مردم پیدا کردند.
وی در ادامه اظهار داشت: به نظر میرسد دو اتفاق مهم باعث توسعه تحقیقات افکار عمومی و پیمایشهای اجتماعی در کشور طی دهههای گذشته شده است. نخست اینکه این توجه به پیمایشهای اجتماعی و نظرسنجیها حاصل تلاش و سعی پژوهشگران و اصحاب علوم اجتماعی در دهههای گذشته این حوزه بوده است. میدان دانشگاهی و علوم اجتماعی در ایران علیرغم تمام مشکلات و مرارتها توانسته به سهم و اندازه خود موجبات توسعه و گسترش حوزه پژوهشها و تحقیقات اجتماعی را فراهم کند. دوم بخشی از این توجه نیز برمیگردد به اشتباهات و خطاهای حکمرانان و سیاستگذاران که کمتر به افکارعمومی و نقش آن در متن سیاستها و تصمیمها توجه کردند و از آن نیز ضربه خوردند. همانطور که پیمایشهای ملی در ایران خصوصا از دهه ۷۰ شمسی گسترش پیدا کردند، جامعه ایران نیز از آن فضای ایدئولوژیک پسا انقلاب و جنگ فاصله گرفته و متکثر و پیچیدهتر شده است. نیروهای متکثر سیاسی و اجتماعی در این کشور درحال ایفای نقش هستند و تمایلات، ترجیحات، نگرشهای آن باهم متفاوت است و درجایی هم حتی ممکن است متضاد و دچار تعارض منافع نیز باشد. بنابراین نمیتوانیم از مردم به معنای کلاسیک آن تنها صحبت کنیم، بلکه الان باید از افکار عمومی صحبت کنیم.
ابراهیم شیرعلی بیان کرد: مردم در ادبیات کلاسیک و متقدم مارکسیستی بیشتر اشاره به انبوهی از طبقه فرودست اقتصادی و اجتماعی است که در مواجهه با طبقه فرادست (بورژوا) قرار گرفتهاند. اما در نظریات متاخر مارکسیستی مردم، توده بیشکلی فرض میشوند که با مکانیزمهای مختلف توسط دولت (به نمایندگی از نظام سرمایهداری حاکم) و با راهکارهای ایدئولوژیک و فرهنگی برساخته میشوند. درادبیات محافظهکارانه نیز مفهوم مردم در برابر دشمن خارجی که که در برابر «ملت یکدست و متحد» فرض میشود، تعریف میگردد. به صورت کلی مردم در متون مختلف علوم اجتماعی به صورت ضمنی در اشاره به کل افراد یک جامعه (به عنوان جمعیت) اکثریت (در برابر اقلیت) توده (در برابر نخبگان) اکثریت فرودست اقتصادی (در برابر اقلیت صاحبثروت) ملت یکدست و منسجم (دربرابر اقلیتی مخالف و نامتجانس) بهکار میرود.
رئیس ایسپا اشاره داشت: افکار عمومی داستان متفاوتی با مفهوم مردم دارد. به نظر هورتون کولی افکار عمومی بیان ذهنی و جمعیِ مردم دربارهی مسائل عمومی است؛ حاصل گفتوگوها، ارتباطات و تعاملات روزمرهای که افراد در جامعه با یکدیگر دارند. به نظر هابرماس «افکار عمومی محصول گفتوگوهای عقلانی و انتقادی در حوزه عمومی است؛ جایی که شهروندان آزادانه دربارهی امور مشترک بحث میکنند و به توافقی موقت دست مییابند.» بنابراین افکارعمومی را میتوان محصول جامعهای دانست که در آن مردم بهمثابه سوژههای اجتماعی، امکان بیان آزادانهی دیدگاهها و تبادل مستمر اندیشه را دارند.
شیرعلی افزود: اگر مردم بهمثابه تودهای یکدست و فاقد شکاف در نظر گرفته میشوند، افکار عمومی دقیقاً نقطهی مقابل این تصویر است: عرصهای سیال و متکثر که در آن تفاوتها، تضادها و همنشینیهای گفتمانی مجال بروز مییابند. اگر در گفتمانهای رادیکال یا محافظهکارانه، مردم صرفاً «ابژهای برای بسیج» تعریف میشوند، در بستر افکار عمومی، آنها به «سوژهای برای نقد و مطالبه» بدل میگردند.
وی اشاره داشت: سرگذشت پیمایشهای اجتماعی را که در کشور مرور میکنیم متوجه میشویم که این روش نیز منتقدان خود را داشته است و گروهی بودند و هستند که کارآمدی و درستی این روش را زیر سوال برده و از آن انتقاد میکنند و هنوز هم صدای بلندی دارند و به پژوهشهای تجربی مبتنی بر روشهای کیفی علاقه نشان میدهند. در همین طیف افراد دیگری هم هستند که بیشتر با تمرکز بر مفاهیم انتزاعی و تاملات روشنفکرانه معتقدند که میشود جامعه را فهمید و به دلایل مختلف معتقدند که پیمایش و نظرسنجی در این جامعه کار نمیکند با استدلالهای مختلف؛ از جمله اینکه بیان میکنند جامعه ایران یک جامعه ایدئولوژی زده است یا جامعه ایرانی صداقت ندارد یا مردم ایران پیچیده هستند و قابل پیشبینی نیستند و ... و حرفهایی از این دست. درمقابل گروه دیگری وجود دارند که از پیمایشهای اجتماعی و افکارسنجیها دفاع میکنند و مدافع آن هستند. این گروه که بیشتر نگاه فنی و تکنیکی به پژوهش و پیمایش دارند، معتقدند که ما هر موضوع و هر مسئلهای را میتوانیم از طریق روش پیمایش و با اعداد و آمار حل کنیم و به حقیقت دست پیدا کنیم.
ابراهیم شیرعلی بیان داشت: گروه سومی هم هستند که نگاه میانه دارند و به پیمایش و افکارسنجی به مثابه یک روش پژوهش در کنار روشهای دیگر پژوهش که ظرفیتها و محدودیتهای خاص خود را دارد نگاه کردند. اگر ملاحظات علمی این روش در نظر گرفته شود و در زمان و مکان مناسب و در موقعیتهای خاص از این روش استفاده شود، بسیار هم مفید و راهگشاست.
وی ادامه داد: به نظر میرسد رویکرد سوم منطقیتر باشد. پیمایش و نظرسنجی ظرفیتها و محدودیتهای خاص خود را در شنیدن صداهای جامعه دارد و در عین اینکه یکی از ابزارهایی است که کمک میکند تمایلات، ارزشها و ترجیحات و تفاوت و بعضا تعارضها را در یک جامعه متکثر تاحدودی درک کنیم، همزمان محدودیتهایی را هم دارد و نیز با مسائلی نیز مواجه است که بعضا باعث میشود این صدا واضح و رسا به گوش ما و سیاستگذار نرسد.
رئیس ایسپا اشاره کرد: یکی از کاستیها و ضعف پیمایش و نظرسنجیها به خصوص پیمایشهای ملی این است با عمق کمتری تفاوتها، تکثرها و بعضا تعارضات و تضادها را نشان میدهند. خصوصا صدای کسانی که قدرت کمتری دارند و در حاشیه هستند و نمایندگان کافی در ساحت اجتماعی و سیاسی ندارند کمتر شنیده میشود. گاهی بسیاری از مطالبات محلی یا منطقهای یا گروهی و صنفی است که پیمایشها و افکارسنجیهای ملی نمیتوانند به شکل واضح آنها را منعکس کنند. مانند گروههای سنی (کودکان، جوانان و سالمندان)، گروههای قومی و صنفهای مختلف (دانشآموزان، دانشگاهیان، کارگران، معلمان، بازنشستگان، شاغلان) یا استانها، شهرها یا روستاهای خاص. گاهی گروهی اصلا در جامعه آماری پژوهش و نظرسنجی قرار ندارد مانند کودکان. در مواقعی گروه مورد نظر مانند سالمندان یا جوانان در جامعه آماری وجود دارد، اما از طریق سوالات استاندارد و بدون بررسی ریشهای و گسترده از کنار آنها رد میشویم. بنابراین پیمایشهای موردی، منطقهای و محلی کمتر مورد توجه است و گاهی مسائل آنها در دل مسائل ملی گم میشود. یا هزینه سنگین کار پیمایشی به خصوص پیمایشها و نظرسنجیهای ملی باعث میشود که بییشتر کارهای پیمایشی در کشور کارفرمایی و سفارشی باشد. طرحهای سفارشی عمدتا در حوزه موضوعات اقتصادی تعریف میشوند یا موضوعات و مسائل سیاسی بیشتر در اولویت قرار میگیرند.
وی در ادامه گفت: نکته دیگر این است رابطه مستقیمی بین توسعهیافتگی در سطح منطقه، استان و سطح محلی و اجرای نظرسنجیها و پیمایشها وجود دارد و نوعی نابرابری در اجرای پیمایشها نیز دیده میشود. بودجههای پژوهش و اعتباری که به پیمایش و تحقیقات اجتماعی در استانهای توسعه یافته و کلانشهرها و شهرهای برخوردار اختصاص مییابد معمولا بیشتر از مکان های کمتر توسعه یافتهاست.
ابراهیم شیرعلی در پایان خاطرنشان کرد: توجه به ظرفیتها و داراییهای تحقیقات افکار عمومی، نظرسنجیها و پیمایشهای اجتماعی بازگرداندن جامعهشناسی به حوزه عمومی و تأکید بر تعامل با مردم و سیاستگذاران یا جامعه و دولت است. جامعهشناسی میتواند از طریق ظرفیتهای پیمایشهای اجتماعی و نظرسنجیها از مرزهای دانشگاهی فراتر رفته و به ابزاری برای سیاستگذاری و تغییرات اجتماعی تبدیل شود. به بیان دیگر جامعهشناسی هم میتواند انتقادی باشد و هم حرفهای و دانشگاهی باشد و هم نیز از مرزهای دانشگاهی فراتر رفته و در نقش یک سیاست گذار ظاهر شود.
وی افزود: از پیمایشها و افکارسنجیها درحد و اندازه خود پیمایش باید انتظار داشت. پیمایش و نظرسنجی معجزه نمیکنند و نمیتواند همه مسائل را در همه سطوح واقعیت بر اساس آن فهم و تبیین کرد. پیمایش و افکارسنجی بخش و لایهای از واقعیت است و برشی از صداهای جامعه را منعکس میکند که درجای خود بسیار ارزشمند است و باید در راستای توسعه این نوع تحقیقات و پژوهشها همواره بکوشیم. اگر در موضوعات مختلف اجتماعی و نه فقط موضوعات سفارشی و سیاسی بتوانیم افکارسنجی کنیم آنهم به طور منظم و روندی و بتوانیم سهم گروههای مختلف و درحاشیه را در این نوع تحقیقات بیشتر ببینیم و تصویر آنها در نظرسنجیهای ملی گم نشود و نتایج نظرسنجیها و افکارسنجیها را اجتماعی و عمومیسازی کنیم تا زمینه گفتوگو و تحلیل بر اساس نتایج فراهم شود، آن وقت به نظر توانستیم از ظرفیتهای پیمایش و افکارسنجی در شنیده شدن صداها در حد قابل قبولی استفاده کنیم.