نشست «میدان رسانه و روایت جنگ تحمیلی ۱۲ روزه» برگزار شد
نشست «میدان رسانه و روایت جنگ تحمیلی ۱۲ روزه» برگزار شد
چهار شنبه, 29 مرداد,1404

به گزارش روابط عمومی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) وابسته به جهاددانشگاهی سومین نشست از سلسله نشست‌های «روایت جنگی تحمیلی 12 روزه» با عنوان میدان رسانه و روایت جنگ تحمیلی در ۲۷ مردادماه به همت ایسپا با حضور پدرام الوندی پژوهشگر حوزه ارتباطات و رسانه و محمد آقاسی پژوهشگر حوزه افکار عمومی برگزار شد. 

 

«سندروم بی‌پناهی رسانه‌ای»؛ جامعه در بحران به پناهگاه خبری نیاز دارد

پدرام الوندی پژوهشگر حوزه رسانه گفت: همان‌طور که مردم در حمله نظامی به‌دنبال سرپناه فیزیکی می‌گردند، در بحران رسانه‌ای نیز به مرجع مطمئن خبری نیاز دارند؛ در غیر این صورت جامعه دچار اضطراب و سردرگمی می‌شود.

به گزارش ایسنا، پدرام الوندی، پژوهشگر حوزه ارتباطات و رسانه، در نشست «میدان رسانه و روایت جنگ تحمیلی ۱۲ روزه» که 27 مردادماه در مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) برگزار شد، با انتقاد از عملکرد رسانه‌های داخلی در بحران اخیر، گفت: «در شرایط بحران، جامعه همان‌طور که به سرپناه فیزیکی نیاز دارد، به پناهگاه رسانه‌ای نیز محتاج است؛ جایی که بتواند واقعیت را بیابد، اعتماد کند و آرامش بگیرد. وقتی چنین مرجعی وجود نداشته باشد، جامعه دچار اضطراب، بی‌اعتمادی و سردرگمی می‌شود.»

ضعف رسانه‌های داخلی در بحران ۱۲ روزه

وی با اشاره به جنگ ۱۲ روزه اخیر تصریح کرد: «رسانه‌های داخلی در هیچ‌یک از سه وظیفه اصلی رسانه ـ اطلاع‌رسانی، آموزش و سرگرمی ـ به‌درستی عمل نکردند. اطلاع‌رسانی حملات عمدتاً از مسیرهای بیرونی مدیریت شد، آموزش عمومی درباره نحوه پناه‌گیری یا امداد ارائه نشد و حتی در حوزه سرگرمی و آرام‌سازی روانی هم برنامه‌ای وجود نداشت.»

الوندی افزود: «مردم زیر باران موشک بودند، اما رسانه ملی به‌جای خبر دقیق، سرودهای حماسی پخش می‌کرد. این نشان‌دهنده سوءفهم جدی از بازنمایی در عصر اینترنت بود؛ گویی رسانه رسمی هنوز در منطق دهه‌های گذشته متوقف مانده، در حالی‌که جامعه به داده‌های دقیق لحظه‌ای نیاز داشت.»

بسته‌شدن دروازه‌های اطلاعات و تقویت رسانه‌های بیرونی

الوندی با اشاره به نظریه «دروازه‌بانی» گفت: «آنچه رخ داد، بستن کامل دروازه‌های جریان اطلاعات در داخل کشور بود. دروازه‌بان‌ها به‌جای مدیریت جریان اطلاعات، آن را متوقف کردند و همان‌طور که تجربه‌های ارتباطی نشان داده، وقتی یک دروازه بسته می‌شود، مخاطب مسیر دیگری را برای رسیدن به اطلاعات پیدا می‌کند؛ این بار از طریق رسانه‌های بیرونی.»

وی ادامه داد: «طبق نظریه یارانه اطلاعاتی(Information subsidy)، دولت‌ها می‌توانند اطلاعات آماده و شفاف را در اختیار رسانه‌های داخلی قرار دهند تا هم رسانه توانمند شود و هم افکار عمومی مرجعیت داخلی پیدا کند. اما در بحران اخیر، نه‌تنها چنین حمایتی وجود نداشت، بلکه دسترسی خبرنگاران داخلی نیز بسته شد و همین خلأ موجب شد رسانه‌های خارجی به‌سرعت مرجع روایت شوند.»

شکاف میان «قاب رسمی» و «قاب تجربی»

الوندی با تأکید بر اهمیت چارچوب‌بندی رسانه‌ای اظهار کرد: «رسانه رسمی، جنگ را در قاب حماسه بازنمایی کرد، در حالی‌که تجربه مردم در قاب بقای ایران شکل گرفت. کسی که زیر موشک به‌دنبال جان‌پناه است، انتظار دارد روایت رسانه نیز دغدغه بقا را بازتاب دهد، نه صرفاً حماسه. این شکاف میان قاب رسمی و قاب تجربی، مردم را به سمت روایت‌های بیرونی سوق داد.»

غافلگیری در میدان رسانه، نه در جبهه نظامی

وی افزود: «نتیجه روشن بود: روایت کلان جنگ را شبکه‌ای چون ایران‌اینترنشنال شکل داد و روایت لحظه‌ای میدان را حساب‌هایی مانند وحیدآنلاین. غافلگیری اصلی نه در جبهه نظامی، بلکه در میدان رسانه رخ داد.»

پیامدها و راهکارها

این پژوهشگر حوزه ارتباطات تصریح کرد: «پیامد این وضعیت، بی‌اعتمادی بیشتر مردم به رسانه‌های داخلی، رشد شایعه و روایت‌های غیررسمی و در نهایت تضعیف سرمایه اجتماعی رسانه ملی بود. وقتی جامعه پناهگاه رسانه‌ای نداشته باشد، ناگزیر به روایت‌های بیرونی پناه می‌برد، حتی اگر بداند آن رسانه‌ها اهداف خاص خود را دنبال می‌کنند.»

وی درباره راهکارها گفت: «به نظر من دو مسیر مکمل پیش روی ماست: نخست، ایجاد مرجعیت واحد؛ جامعه در بحران نیازمند یک صدای معتبر است که بتواند اعتماد عمومی را جلب کند. دوم، روایتگری چندبعدی؛ این مرجعیت باید ابعاد مختلف واقعیت را بازتاب دهد، از اطلاع‌رسانی دقیق و سریع گرفته تا تحلیل کارشناسانه و صدای واقعی مردم از میدان.»

ضرورت تقویت رسانه در روزهای صلح

الوندی در پایان تأکید کرد: «اگر در روزهای صلح نگذاریم رسانه‌های داخلی مرجعیت پیدا کنند، در روزگار جنگ قافیه را خواهیم باخت. آنچه در بحران‌ها تعیین‌کننده است، رقابت قاب‌هاست. رسانه رسمی در بحران اخیر کوشید همه‌چیز را در قاب حماسه بگنجاند، اما مردم در قاب بقا زندگی می‌کردند. وقتی قاب رسمی با تجربه زیسته مردم هماهنگ نباشد، قاب‌های بیرونی مجال سلطه پیدا می‌کنند.»

 

 

اعتماد رسانه‌ای جایگزین مرجعیت است

محمد آقاسی جامعه‌شناس و پژوهشگر حوزه افکار عمومی گفت: بحث اصلی در علوم ارتباطات، میزان اعتماد مردم به رسانه‌هاست نه مرجعیت آن‌ها.

به گزارش ایسنا، محمد آقاسی، جامعه‌شناس و پژوهشگر حوزه افکار عمومی، در نشست «میدان رسانه و روایت جنگ تحمیلی ۱۲ روزه» که در مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) برگزار شد، با تأکید بر اینکه تحولات جهانی دیگر به فاصله جغرافیایی وابسته نیست، گفت: «در دنیای جدید، کشورها و مردمان با وجود کیلومترها فاصله، چنان به ما نزدیک به‌نظر می‌رسند که انگار در همسایگی ما زندگی می‌کنند.»

علم در یک فرد یا نهاد منحصر نمی‌شود

آقاسی با بیان اینکه علم پدیده‌ای پراکنده در جهان است و در یک فرد یا نهاد منحصر نیست، اظهار کرد: «من همواره در جلسات علمی تلاش می‌کنم از منظرهای نظری مختلف برای فهم واقعیت‌ها بهره ببرم. هیچ‌گاه اعتقاد ندارم که حقیقت در انحصار یک شخص یا یک مرکز علمی باشد؛ بلکه علم، دانشی است که در جهان منتشر است.»

وی ادامه داد: «از این رو، آنچه در این نشست ارائه می‌کنم صرفاً یک منظر تحلیلی است که می‌تواند مورد نقد، تأیید یا حتی رد سایر پژوهشگران قرار گیرد. گفت‌وگو و تضارب آراست که مسیر فهم پدیده‌ها را پیش می‌برد.»

جوامع در خلال جنگ یاد گرفتند همکاری کنند

این پژوهشگر افکار عمومی با اشاره به نظریه «پیتر تورچین» درباره «فراجامعه» گفت: «تورچین معتقد است جوامع بشری طی ده هزار سال گذشته در خلال جنگ‌ها آموخته‌اند که چگونه با یکدیگر همکاری کنند. در واقع، جنگ‌ها موجب شدند گروه‌های مختلف انسانی، که ابتدا کوچ‌نشین و سپس یکجانشین بودند، به تدریج بیاموزند در قالب جوامع بزرگ‌تر و چندملیتی کنار یکدیگر زندگی کنند.»

آقاسی خاطرنشان کرد: «به‌همین دلیل است که بسیاری از تحولات تاریخی را باید نه صرفاً در چارچوب جغرافیا یا فاصله، بلکه در بستر تعاملات و همکاری‌های اجباری ناشی از جنگ‌ها و بحران‌ها بررسی کرد.»

 جنگ امروز در روایت‌ها و شبکه‌های ارتباطی جریان دارد

 جامعه‌شناس و پژوهشگر حوزه افکار عمومی، با تأکید بر اینکه نگاه ما به جنگ همچنان سنتی و ناقص است، گفت: «بسیاری گمان می‌کنند جهان امروز در روندی صلح‌آمیز قرار دارد، اما واقعیت آن است که رقابت و نابرابری همواره کشورها را به جنگ سوق داده است. این جنگ‌ها در نهایت به تعادلی منجر می‌شوند که زمینه همکاری میان جوامع را فراهم می‌کند.»

نگاه ما به جنگ ساده‌انگارانه است

وی با بیان اینکه برداشت عمومی از جنگ، محدود و گاه فانتزی است، تصریح کرد: «نسل ما بیشتر با تصویر جنگ ایران و عراق یا صحنه‌های فیلم‌ها، جنگ را تنها در حد یک خاکریز، یک نارنجک و صدایی از دور درک کرده است. حال آنکه جنگ بسیار عمیق‌تر و گسترده‌تر است و نقطه مقابل زندگی به شمار می‌آید. جنگ انسان را از عدم قطعیت همیشگی زندگی خارج کرده و تنها دو قطعیت پیش روی او می‌گذارد؛ یا از دست دادن جان، یا رسیدن به صلح.»

وی افزود: «به تعبیر ناپلئون بناپارت، سربازان به کشته شدن گماشته می‌شوند. در واقع، در فضای جنگی انسان به جایی می‌رسد که یا جان بدهد یا جان بگیرد. این وضعیت از سربازان گرفته تا مردم عادی بر همه تحمیل می‌شود.»

جنگ از توپخانه به رسانه‌ها منتقل شده است

آقاسی با اشاره به نظریه پیتر تورچین اظهار کرد: «تورچین معتقد است جنگ‌های خونین در طول تاریخ به تدریج به اشکال دیگری تبدیل شده‌اند. امروز جنگ‌ها تنها در توپخانه‌ها و پهپادها و رادارها رخ نمی‌دهند، بلکه به شبکه‌های ارتباطی و روایت‌های مشترک میان کشورها منتقل شده‌اند. اینجا همان جایی است که باید جنگ‌های معاصر را جست‌وجو کنیم.»

وی خاطرنشان کرد: «بنابراین حتی اگر گلوله‌ای شلیک نشود، جنگ در سطح روایت‌ها و رسانه‌ها ادامه دارد و همین امر نشان می‌دهد که باید نگاه تاریخی‌تر و عمیق‌تری به مفهوم جنگ داشت.»

انسجام درونی جوامع شرط رقابت با دیگری است

این جامعه‌شناس در ادامه توضیح داد: «تورچین بر این باور است که اگر ماشین زمان نداشته باشیم، دست‌کم می‌توانیم با یک میکروسکوپ تاریخی به گذشته نگاه کنیم. تجربه تاریخی نشان می‌دهد هر جامعه‌ای که انسجام درونی بیشتری داشته باشد، قدرت بیشتری برای رقابت و حتی جنگ با جوامع دیگر پیدا می‌کند. به‌عکس، هرچه تنش‌ها و اختلافات داخلی افزایش یابد، توان ورود به عرصه فراجمعی کاهش پیدا می‌کند.»

وی افزود: «یکی از مواردی که تورچین به آن اشاره می‌کند، رشد بیش‌ازحد نخبگان در یک جامعه است. افزایش تعداد نخبگان، اگر بدون سازوکارهای تعادلی باشد، خود به منبعی برای تنش و بحران تبدیل می‌شود و مسیر جامعه را به سوی جنگ داخلی یا رقابت مخرب تغییر می‌دهد.»

رسانه‌ها میدان جنگ نمادین هستند

آقاسی با بیان اینکه همکاری در مقیاس‌های بزرگ امروز مبتنی بر هنجارهای مشترک و سازوکارهای نمادین است، گفت: «این کارکردها امروز بر عهده رسانه‌ها قرار گرفته است. رسانه‌ها میدان اصلی جنگ روایت‌ها هستند و نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌دادن به انسجام یا تفرقه در جوامع ایفا می‌کنند.»

رسانه در ایران هنوز متولد نشده است

جامعه‌شناس و پژوهشگر حوزه افکار عمومی، با اشاره به ورود به عصر الگوریتم‌ها و هوش مصنوعی، گفت: «رسانه‌های اجتماعی ما را وارد دوره‌ای تازه کرده‌اند؛ دورانی که تولید محتوا تنها در اختیار انسان نیست و الگوریتم‌ها نیز می‌توانند روایت بسازند. پیش‌بینی‌ها نشان داده بود که تا سال ۲۰۲۵ بیش از ۹۰ درصد از تولیدات خبرگزاری‌های بزرگ توسط هوش مصنوعی تولید خواهد شد و امروز این اتفاق به واقعیت تبدیل شده است.»

وی افزود: «در یک نمونه، فیسبوک اعلام کرده بود که قادر است ظرف یک هفته، گرایش سیاسی یک جامعه را تا ۶۰ درصد تغییر دهد. این یعنی ما اکنون در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که جنگ‌ها بیشتر از آنکه نظامی باشند، در سطح نمادین و رسانه‌ای جریان دارند.»

جنگ رسانه‌ای پیش از حملات نظامی آغاز می‌شود

آقاسی تصریح کرد: «باید توجه داشت که جنگ رسانه‌ای همیشه پیش از حمله نظامی آغاز می‌شود و حتی ممکن است سال‌ها قبل شکل گرفته باشد. این جنگ روایت‌ها میان ما و دیگران همچنان ادامه دارد. پرسش اساسی اما این است که چرا ما در این جنگ رسانه‌ای موفق نیستیم؟»

به گفته وی: «عده‌ای دلیل را کمبود نیروی متخصص یا ضعف تکنولوژی می‌دانند، که البته بی‌راه نیست. اما مشکل اصلی، نرسیدن به یک اجماع مفهومی درباره رسانه است. واقعیت این است که اگرچه ما تلفن همراه، خبرگزاری و روزنامه داریم، اما در جامعه و به‌ویژه در سطح سیاست‌گذاری، هنوز رسانه به معنای واقعی متولد نشده است.»

مفهوم روایت اول در پارادایم جدید بی‌معناست

این جامعه‌شناس با بیان اینکه سیاست‌گذاران همچنان بر ایده «روایت اول» تأکید دارند، گفت: «در دولت‌های مختلف همواره شنیده‌ایم که اگر «روایت اول» را ما ارائه دهیم، رسانه در اختیار ما خواهد بود. اما باید پرسید روایت اول دقیقاً چیست؟ آیا ما در مواقع بحرانی توانسته‌ایم روایت اول را مطرح کنیم؟ پاسخ روشن است: خیر.»

وی ادامه داد: «این نگاه مربوط به پارادایم رسانه‌ای پیشین است. امروز، در جهانی که الگوریتم‌ها تصمیم می‌گیرند کدام خبر دیده شود و کدام خبر نادیده بماند، روایت اول به خودی خود موضوعیت ندارد. ممکن است شما روایت اول را منتشر کنید، اما هیچ‌گاه در میان کاربران بازتاب پیدا نکند و حتی با روایت‌های ثانویه تغییر شکل دهد.»

مثال اسرائیل: روایت پیش‌دستانه شکست خورد

آقاسی با اشاره به جنگ اخیر در غزه افزود: «اسرائیل تلاش کرد حمله خود را به‌عنوان اقدامی پیش‌دستانه معرفی کند. اما روایت آن موفقیت‌آمیز نبود، زیرا تصاویر و روایت‌های فردرسانه‌ها در شبکه‌های اجتماعی به‌تدریج غلبه پیدا کردند و حتی برخی روزنامه‌های بزرگ جهان نوشتند که این حمله از سال‌ها قبل طراحی شده بود. بنابراین، روایت اولیه اسرائیل در عمل تغییر یافت و شکست خورد.»

روایت اول دیگر موضوعیت ندارد؛ انسان در «زندان الگوریتم‌ها» قرار گرفته است

محمد آقاسی با اشاره به تغییرات بنیادین در عرصه رسانه گفت: «بحث روایت اول، مفهومی است که ما را سرگرم کرده‌اند. در شرایط امروز، اگر کار حرفه‌ای روزنامه‌نگاری وجود داشته باشد، دیگر با پارادایم گذشته قابل مقایسه نیست. امروز دیگر تحریریه‌ای در معنای گذشته وجود ندارد؛ و نه حتی شورای تیتر و نه ساختار سنتی تولید خبر.»

وی افزود: «امروز دیگر خبرنگار تعیین‌کننده نیست؛ الگوریتم و هوش مصنوعی تصمیم می‌گیرد که کدام کلمات برجسته شوند. در چنین فضایی، انسان فروکاسته شده به عدد و در زندان الگوریتم‌ها قرار گرفته است. بنابراین، روایت اول دیگر به معنایی که برخی دوستان مطرح می‌کنند، موضوعیتی ندارد و ما باید به سمت گفتمان‌های خبری تازه برویم و روی آن‌ها سوار شویم.»

نقد «مرجعیت رسانه‌ای»: مفهومی جعلی و بی‌پشتوانه علمی

این پژوهشگر در ادامه با انتقاد از به‌کارگیری اصطلاح «مرجعیت رسانه‌ای» اظهار کرد: «نمی‌دانم چرا این واژه در ادبیات رسانه‌ای ما رایج شد. چند سال است که همایش و سمینار برگزار می‌شود و کتاب نوشته می‌شود، اما من از همان ابتدا معتقد بودم چنین مفهومی اساساً وجود ندارد. نه در ادبیات ارتباطات، نه در جامعه‌شناسی و نه در روزنامه‌نگاری دنیا چنین اصطلاحی وجود ندارد.»

او توضیح داد: «خلق مفهوم در علم اشکالی ندارد، اما شرط دارد. شرط آن این است که جامعه علمی آن را بپذیرد و درباره‌اش بحث و نقد کند. اگر چنین نباشد، مفهوم‌سازی بی‌معناست؛ درست مثل نقاشی که در اتاق خود بهترین اثر را خلق کند اما مخاطبی نداشته باشد. در ایران متأسفانه فضای آکادمیک انتقادی وجود ندارد و همین موجب شده چنین واژه‌هایی بدون مبنای علمی رایج شوند.»

«مرجعیت رسانه‌ای» یا «اقتدار رسانه‌ای»؟

آقاسی ادامه داد: «جالب است که وقتی واژه مرجعیت رسانه‌ای را به زبان‌های دیگر جست‌وجو کنید، معمولاً به media authority ترجمه می‌شود، که درواقع به معنای اقتدار رسانه‌ای است. اما برخی سیاست‌گذاران ما، در دولت‌های مختلف، این تعبیر را به‌کار برده‌اند و گفته‌اند مرجعیت رسانه‌ای از ایران رفته یا باقی مانده است. درحالی‌که اساساً چنین مفهومی وجود ندارد. در دنیایی که ساختارهای رسانه‌ای کلاسیک از بین رفته‌اند، صحبت از مرجعیت رسانه‌ای خطای مفهومی است.»

او در پایان تأکید کرد: «در جنگ‌های اخیر نیز شاهد بودیم که برخی مسئولان از دفاع روزنامه‌نگاران ایرانی از مرجعیت رسانه‌ای سخن گفتند. اما پرسش اینجاست که این عبارت دقیقاً چه معنایی دارد؟ وقتی قدرت روایت در دست دیگران است و روایت‌های جهانی در جای دیگری تولید می‌شود، ادعای مرجعیت رسانه‌ای در ایران بیشتر یک شعار است تا واقعیت.»

آقاسی افزود: ما در علوم ارتباطات و جامعه‌شناسی بحثی به‌نام مرجعیت رسانه‌ای به این معنا که در ایران مطرح می‌شود، نداریم. آنچه وجود دارد بیشتر به «اعتماد رسانه‌ای»، «جایگاه رسانه» یا «اثرگذاری رسانه» برمی‌گردد. برای نمونه، سنجش‌هایی درباره اعتماد مردم به صداوسیما یا رسانه‌های دیگر انجام می‌شود، اما اینها هیچ ارتباطی با مرجعیت رسانه‌ای به معنایی که برخی سیاست‌گذاران استفاده می‌کنند، ندارد.

این پژوهشگر حوزه افکار عمومی و رسانه ادامه داد: در برهه‌هایی ممکن بود خبر اول را یک رسانه خارجی مثل بی‌بی‌سی اعلام کند، اما مردم به آن اعتماد نداشتند. یا برعکس، امروز ممکن است رسانه داخلی خبر اول را منتشر کند، اما افکار عمومی اعتماد لازم را نداشته باشد. این موضوع به اعتماد مربوط است نه به مرجعیت. متأسفانه کارشناسان سیاست‌گذاری، برای پنهان کردن ضعف اعتماد، از اصطلاحات شیک و جذابی مثل مرجعیت رسانه‌ای استفاده می‌کنند، در حالی که ریشه علمی ندارد.

او در جمع‌بندی سخنانش اظهار کرد: ما امروز در یک دوران جدید رسانه‌ای قرار داریم، اما تلقی ما از این دوران همچنان سنتی و تکراری است. حتی وقتی جنگ رسانه‌ای رخ می‌دهد، باز همان حرف‌های قدیمی و کلیشه‌ای درباره روز خبرنگار تکرار می‌شود. در حالی‌که باید بپذیریم رسانه خود یک میدان جنگ است؛ نه جنگی در حد تیتر زدن و خبرخوانی، بلکه جنگی که می‌تواند یک کشور و یک ملت را ارتقا دهد، نگاه جهان را به آن تغییر دهد و نمایندگی یک ملت را برعهده بگیرد. متأسفانه چنین جایگاهی در وضعیت کنونی رسانه‌های ما شکل نگرفته است.

 

نشست «میدان رسانه و روایت جنگ تحمیلی ۱۲ روزه» برگزار شد
نشست «میدان رسانه و روایت جنگ تحمیلی ۱۲ روزه» برگزار شد
نشست «میدان رسانه و روایت جنگ تحمیلی ۱۲ روزه» برگزار شد
نشست «میدان رسانه و روایت جنگ تحمیلی ۱۲ روزه» برگزار شد
درباره ایسپا
مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) وابسته به جهاد دانشگاهی در راستای توسعه علمی و تحقیقاتی کشور و با قصد رفع نیاز سازمانها و نهادهای تصمیم گیر ، ضرورت توجه به افکار عمومی و لزوم بهره گیری از مشارکت و دیدگاههای شهروندان در بهبود و توسعه امور کشور در عرصه های مختلف، از سال 1380 فعالیت خود را آغاز کرده است.
برخی کارفرمایان
Alternate Text
Alternate Text
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright ©2025 ispa.ir All rights reserved. Powered & Designed by WebTakin.ir