نشست «تبارشناسی پیمایشهای اجتماعی و تحقیقات افکار عمومی در ایران» به مناسبت بیست و چهارمین سالگرد تأسیس ایسپا برگزار شد.
«حسین ایمانی جاجرمی»، عضو هیئت علمی و رئیس مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، با تأکید بر اهمیت شناخت ریشههای علوم اجتماعی در ایران، از ضرورت بررسی اسناد تاریخی برای فهم دقیقتر روند شکلگیری این رشته در کشور خبر داد.
ایمانی جاجرمی با اشاره به اینکه «باید ریشههای خودمان را بشناسیم و بدانیم علوم اجتماعی چگونه در ایران شکل گرفت و نهادینه شد»، اظهار کرد: «شناخت مسیر طیشده، موفقیتها و کاستیها، میتواند ما را در انتخاب مسیر درست یاری کند. تجربه کشورهای توسعهیافته نشان داده که آنها از اشتباهات خود درس گرفتهاند و پیشرفتشان تدریجی بوده است.»
وی با اشاره به نقش عوامل بینالمللی در گسترش علوم اجتماعی در ایران، تصریح کرد: «یونسکو در قالب برنامه آموزش علوم اجتماعی، نقش کلیدی در توسعه این رشته در کشورهای مختلف از جمله ایران داشته است. اسنادی وجود دارد که نشان میدهد از سال ۱۳۳۵-۱۳۳۶، نمایندگان یونسکو در ایران حضور داشتهاند یا نمایندگانی از ایران در کنفرانسهای بینالمللی شرکت کردهاند.» این مقام مسئول با اشاره به اهمیت سازمانهای بینالمللی، بهویژه یونسکو، در توسعه تحقیقات اجتماعی در ایران گفت: «یونسکو نقش بسیار مهمی در شکلگیری تحقیقات اجتماعی و علوم اجتماعی در ایران داشت. این سازمان بهویژه در زمینه تأسیس رشتههای جدید علمی و پرورش محققان تأثیرگذار بود.»
وی با بیان اینکه «در نخستین کنفرانس علوم اجتماعی در دمشق، دو استاد از دانشگاه تهران شرکت داشتند که هیچیک تحصیلات علوم اجتماعی نداشتند»، گفت: «در آن زمان فقط یک استاد به نام دکتر غلامحسین صدیقی داشتیم که در فرانسه جامعهشناسی خوانده بود و کرسی جامعهشناسی در دانشکده ادبیات داشت. این رشته بهصورت اختیاری و مکملی برای دانشجویان فلسفه و تاریخ ارائه میشد.»
ایمانی جاجرمی تأکید کرد: «یونسکو افراد مختلفی را برای توسعه تحقیقات اجتماعی به ایران اعزام کرد. به عنوان مثال، یک جامعهشناس فرانسوی برای آموزش تحقیقات اجتماعی شهری به ایران آمد، و همچنین فردی به نام بسنیه که تحقیقات مردمشناسی را آموزش میداد. این افراد نقش مهمی در پیشبرد علوم اجتماعی در ایران داشتند.»
رئیس مؤسسه مطالعات اجتماعی با اشاره به مطالعات اولیه در تهران گفت: «مطالعات پیمایشی در ایران بهویژه در تهران از حدود سال ۱۳۳۸ شروع شد. این مطالعات که بهصورت قراردادی با شهرداری تهران انجام میشد، ابعاد مختلف شهری را شامل میشد. به عنوان مثال، تحقیقاتی در مورد ولگردی، سرقت، روسپیگری و حتی زبالهها در تهران انجام شد. این اولین گامها در زمینه تحقیقات پیمایشی بود که بهطور میدانی اطلاعات جمعآوری میشد.»
ایمانی جاجرمی در ادامه اظهار کرد: «تحقیقات علمی باید بهصورت میدانی انجام شوند و صرفاً از اتاقهای بسته نمیتوان به شناخت عمیق رسید. تحقیقات باید در میدان انجام شود تا فرد محقق بهطور عینی با پدیدههای اجتماعی روبهرو شود. در مؤسسه مطالعات اجتماعی تأکید میشد که محققان، بهویژه دانشجویان علوم اجتماعی، باید به میدانیکردن تحقیقات و بررسی واقعیتهای اجتماعی بپردازند.»
وی با بیان اینکه «شناخت عینی و عمیق از جامعه نیازمند تحقیقات میدانی است»، ادامه داد: «تئوریها و کتابها مهم هستند، اما اگر بخواهیم به شناخت کامل از جامعه دست یابیم، باید به میدان برویم و خود شاهد پدیدهها باشیم. تحقیقات علمی به معنای امروزین، مستلزم این است که دانشجویان و محققان از فضای نظری خارج شده و وارد میدان شوند تا اطلاعات دقیقتری بهدست آورند.»
ایمانی جاجرمی تأکید کرد که تحقیقات اجتماعی در ایران بهویژه در سالهای ابتدایی، گامهای اولیه خود را با مشکلات و چالشهای بسیاری برداشته است و همچنان نیاز به تلاش و توجه بیشتر دارد.
حسین ایمانی جاجرمی، رئیس مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، در ادامه سخنان خود به بررسی تاریخچه ارتباط مؤسسه با برنامههای توسعه کشور و نقش سازمان برنامه در شکلگیری تحقیقات اجتماعی در ایران پرداخت. وی همچنین به یکی از تحقیقات برجسته در حوزه صنعت قالیبافی و بازسازی فردوس اشاره کرد. ایمانی جاجرمی در این باره گفت: «مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی همواره همکاریهای نزدیکی با سازمان برنامه داشته است. سازمان برنامه، که در ابتدا به عنوان مهمترین نهاد برنامهریزی کشور شناخته میشد، درخواستهای مختلفی از مؤسسه برای انجام تحقیقات در زمینه طراحی و ارزشیابی برنامههای توسعه داشت.»
ایمانی جاجرمی به اهمیت ارتباط با گذشته در تحقیقات اجتماعی اشاره کرد و گفت: «یکی از مشکلات عمده در علوم اجتماعی ایران این است که ارتباط خود را با گذشته از دست دادهایم. تحقیقات گذشته باید بهطور گسترده به نسلهای جدید منتقل شوند تا آنان بتوانند از آنها بهرهبرداری کنند. برای مثال، تحقیقاتی که در حوزه صنعت قالیبافی انجام شده است، بسیار مهم و پیشگامانه بوده و به بررسی ارتباطات میان شهر و روستا پرداخته است.» رئیس مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی با تأکید بر اهمیت صنعت قالیبافی در پایداری روستاها گفت: «یکی از تحقیقات برجسته در این زمینه، تحقیق فیروز توفیق و همکارانش بود که به بررسی ارتباط قالیبافی و روستاها پرداخته است. این تحقیق نشان میدهد که قالیبافی نهتنها یک هنر بلکه یک صنعت مهم برای حفظ پایداری اقتصادی و اجتماعی در مناطق روستایی بوده است. اگر این مطالعات ادامه مییافت، شاید وضعیت امروز روستاها و شهرها به گونهای دیگر بود.»
وی در ادامه گفت: «نقش مؤسسه مطالعات مطالعات و تحقیقات اجتماعی در پیشبرد تحقیقات اجتماعی و در فرآیند طراحی و ارزیابی برنامههای توسعه از اهمیت زیادی برخوردار است. بسیاری از تحقیقات انجام شده بهطور مستقیم با نیازهای سازمانهای اداری و دولتی مرتبط بوده است و مؤسسه بهعنوان تنها نهاد موجود در آن دوران قادر به انجام این تحقیقات بود.»
ایمانی جاجرمی تأکید کرد که تحقیقات اجتماعی در ایران باید با نگاه دقیقتری به گذشته و تجربههای پیشین انجام شوند و از ظرفیتهای موجود در سازمانها و نهادهای بینالمللی برای پیشبرد این تحقیقات بهرهبرداری شود.
ایمانی جاجرمی در ادامه به مسأله تفکیک بین دو نهاد آموزشی مهم، یعنی گروه علوم اجتماعی در دانشکده ادبیات و مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، پرداخت و به تغییرات ایجاد شده در این دوران اشاره کرد. ایمانی جاجرمی گفت: «مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی از ابتدا به دو وظیفه اساسی میپرداخت: آموزش و تحقیقات. در اساسنامه اولیه مؤسسه، بهوضوح تأکید شده که یکی از اهداف مهم مؤسسه، آموزش اصول اساسی علوم اجتماعی و همچنین تعلیم روشهای صحیح تحقیقاتی است. این مؤسسه همچنین مسئولیت ترجمه آثار معتبر علمی از زبانهای خارجی به فارسی را بهمنظور گسترش دسترسی به علوم اجتماعی بر عهده داشت.»
وی اضافه کرد: «بخش تحقیقات این مؤسسه با هدف پیشبرد بررسیهای اجتماعی و کارآموزی تعریف شده بود و به دانشجویان تأکید میشد که در سمینارهای مختلف در زمینههای مختلف علوم اجتماعی شرکت کنند. اما متأسفانه بعد از تأسیس دانشکده در سال ۱۳۵۱، تمرکز بیشتر بر روی فعالیتهای آموزشی و ترجمهای قرار گرفت و بخش تحقیقات و ارتباط مستقیم با میدان عملی کاهش یافت.»
وی افزود: «در سال ۱۳۳۶، پیشنهاد تأسیس مؤسسه مطالعات اجتماعی به دانشگاه تهران ارائه شد. این مؤسسه با هدف ارائه دورههای تکمیلی و فوقلیسانس شکل گرفت. جالب اینکه ورود به این دورهها نسبتاً آسان بود و فقط یک امتحان ساده برگزار میشد. این مؤسسه در ابتدا بیشتر بر روی آموزش نظری تمرکز داشت و در ابتدای تأسیس، برای دانشجویان فوقلیسانس، بیشتر منابع خارجی ترجمه میشد.»
ایمانی جاجرمی سپس به تأثیر روشنفکران غیر دانشگاهی بر علوم اجتماعی در ایران پرداخت و به مقالهای اشاره کرد که توسط دکتر حمید عنایت در سال ۱۹۷۴ در مجله بررسیهای خاورمیانه منتشر شد. وی افزود: «دکتر حمید عنایت، که از برجستهترین اندیشمندان علوم سیاسی بود، در مقالهای مهم به تحلیل پیدایش و تحولات علوم اجتماعی و سیاسی در ایران پرداخت. در این مقاله، وی علوم اجتماعی را به دو مکتب محافظهکار و انقلابی تقسیم میکند.»
وی توضیح داد: «مکتب محافظهکار در ایران توسط افرادی همچون محمدعلی فروغی نمایندگی میشد. فروغی، که یکی از تأثیرگذارترین سیاستمداران و روشنفکران ایران بود، کتابی بسیار مهم به نام "سیر حکمت در اروپا" نوشت که در آن فلسفه اروپایی را به زبان ساده برای مخاطب ایرانی توضیح میدهد.»
ایمانی جاجرمی همچنین به چالشهای اصطلاحسازی در علوم اجتماعی و لزوم بومیسازی مفاهیم خارجی اشاره کرد و گفت: «یکی از مشکلاتی که در ابتدای تأسیس مؤسسات علمی در ایران وجود داشت، نبود معادلهای دقیق برای مفاهیم جدید علمی بود. بهعنوان مثال، در برابر واژه "یونیورسیته" که به معنای دانشگاه است، در ایران معادلی وجود نداشت و اصطلاحات جدیدی برای آنها باید ساخته میشد. این مشکل، در حوزههای مختلف علمی، از جمله علوم اجتماعی، بهطور گستردهای وجود داشت.» ایمانی جاجرمی در نهایت به چالشهای موجود در فرآیند آموزشی و تحقیقاتی اشاره کرد و خواستار توجه بیشتر به بومیسازی علوم اجتماعی در ایران شد.
ایمانی جاجرمی به اهمیت ترجمه و بومیسازی مفاهیم پیچیده فلسفی و اجتماعی اشاره کرد: «در ابتدا، ما برای مفاهیم پیچیده فلسفی باید معادلهای فارسی مناسبی پیدا میکردیم. مثلاً آقای صدیقی، که کتابی در زمینه جامعهشناسی ننوشت، ولی توانست کلمه "سوسیولوژی" را به معادل فارسی "جامعهشناسی" تبدیل کند که امروز همگان آن را قبول دارند. البته این کلمه ترکیبی از فارسی و عربی است.»
ایمانی جاجرمی سپس به روشنفکران آکادمیک اشاره کرد که در توسعه علوم اجتماعی در ایران نقش داشتند: «در میان روشنفکران آکادمیک، غلامحسین صدیقی برجستهترین چهره بود. او مؤسسه مطالعات اجتماعی را تأسیس کرد و نقش عمدهای در رشد و توسعه علوم اجتماعی ایفا نمود. کنار ایشان، شخصیتهای مهم دیگری همچون علی اکبر سیاسی و امیرحسین آریانپور نیز نقش کلیدی در این فرآیند داشتند. آریانپور، با کتاب "زمینه جامعهشناسی"، اگرچه جامعهشناس رسمی نبود، ولی تأثیر زیادی بر توسعه اندیشههای جامعهشناسی در ایران داشت.» وی افزود: «این افراد به عنوان کسانی که شاید جامعهشناسی به معنای رسمی آن را نخوانده بودند، اما با نوشتن و تألیف آثار مهم، در توسعه علم جامعهشناسی تأثیرگذار بودند.»
ایمانی جاجرمی در پایان به اهمیت تولید دادههای اجتماعی و نقش آن در ادامه فعالیتهای علمی در ایران اشاره کرد: «دستگاههایی که دادههای اجتماعی را جمعآوری و تحلیل میکنند، نقشی بسیار مهم در توسعه علم جامعهشناسی دارند. خوشبختانه در حال حاضر، مؤسسههایی مانند ایسپا در ایران وجود دارند که به تولید دادههای اجتماعی پرداخته و این مسیر را ادامه میدهند.» او در پایان گفت: «به ایسپا که در این حوزه تحقیقاتی فعالیت میکنید، تبریک میگویم و آرزوی موفقیت برایتان دارم. بدون شک ریشههای این فعالیتها به دهه ۳۰ بازمیگردد و شما همچنان ادامهدهنده مسیر پر افتخار تحقیقات اجتماعی در ایران هستید.»
حسین میرزایی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در سخنانی به اهمیت نوآوری و نیازسنجی دقیق در نهادهای علمی کشور اشاره کرد و گفت: «اگر چند مجموعه و نهاد مانند جهاد دانشگاهی در کشور وجود داشت، وضعیت ما ممکن بود بسیار بهتر از این باشد. جهاد دانشگاهی نهتنها خانه اول حضور من بوده، بلکه بهطور کلی نقش مهمی در ایجاد انگیزه و نوآوری میان جوانان کشور ایفا کرده است.»
وی با اشاره به سابقه فعالیتهای جهاد دانشگاهی و دیگر نهادهای علمی مانند ایسنا و رویان، افزود: «جهاد دانشگاهی بهطور مستمر توانسته است خود را با نوآوریهای علمی همگام کند و به رغم چالشها و کمبودهای مالی، همچنان به فعالیتهای خود ادامه دهد. این نهاد بهدلیل توانایی در شناسایی نیازهای کشور و پاسخگویی به آنها در عرصههای مختلف علمی و پژوهشی، از جایگاه ویژهای برخوردار است.»
میرزایی در ادامه به ضرورت نوآوری و پیشگامی در نهادهای علمی تأکید کرد و گفت: «شرط بقای هر نهاد علمی، توانایی آن در نوآوری و شناخت دقیق نیازهای کشور است. جهاد دانشگاهی همواره در این زمینه پیشرو بوده و تلاش کرده است خود را بهروز نگه دارد. این نهاد همواره در مواجهه با چالشها، به نوآوری و تغییرات بنیادی در فعالیتهای خود پرداخته است.»
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در بخش دیگری از سخنان خود به تاریخچه تحولات علمی در ایران اشاره کرد و گفت: «از سال ۱۳۲۲ که اولین کتاب علوم اجتماعی در ایران منتشر شد، تحولات جدی در این حوزه آغاز گردید. هرچند اندیشههای اجتماعی در ابتدا بیشتر معطوف به تفکرات چپ بود، اما این تحولات پایهگذار روند علمی و آکادمیک در ایران شد. در دهههای بعد، تحقیقات و آموزشهای روششناسی در حوزه علوم اجتماعی نیز رشد قابلتوجهی داشته است.»
میرزایی همچنین با اشاره به اقدامات مختلف در حوزه تحقیقات پیمایشی، بیان کرد: «در دهه ۵۰ به همت اسدی و طهرانیان، کارهای مهمی در حوزه تحقیقات پیمایشی انجام شد. بعد از انقلاب نیز نهادهای علمی کشور، بهویژه جهاد دانشگاهی، در ادامه این مسیر تلاش کردهاند تا تحقیقات پیمایشی را بهعنوان یکی از مهمترین ابزارهای علمی در کشور گسترش دهند.»
در ادامه میرزایی با یادآوری همکاریهای خود با استادان بزرگ در عرصه علوم اجتماعی، از جمله پرویز شیرانی، این اقدامات علمی را گامی مهم در تقویت بنیانهای علمی و پژوهشی کشور دانست.
حسین میرزایی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در ادامه سخنان خود به وضعیت تحقیقات پیمایشی در ایران و چالشهای موجود در این حوزه پرداخت و به تصویب بند «الف» ماده ۱۶۲ قانون برنامه سوم توسعه کشور اشاره کرد. وی گفت: «بر اساس این بند، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موظف است با انجام مطالعات لازم، شاخصهای فرهنگی را تعریف کرده و هر دو سال یکبار تحولات فکری، بینشی و رفتاری جامعه را تعیین و برای بررسی در اختیار دستگاهها و نهادهای ذیربط قرار دهد. این اقدام بهطور مشخص در دوران ریاستجمهوری محمد خاتمی گنجانده شد و تحولی در عرصه تحقیقات پیمایشی کشور به شمار میآید.»
وی همچنین به تأخیر در راهاندازی تحقیقات پیمایشی در ایران نسبت به سایر کشورهای دنیا اشاره کرد و افزود: «با اینکه بسیاری از کشورها از دههها قبل شروع به انجام تحقیقات پیمایشی کردهاند، ایران در این زمینه تا حدود ۵۰ سال تأخیر داشته است. بهطور خاص، تحقیقات پیمایشی در ایران در دهه ۷۰ و ۸۰ شروع شد و پس از آن گسترش پیدا کرد.»
میرزایی در ادامه به نقش دانشگاهها در گسترش تحقیقات پیمایشی پرداخت و اظهار داشت: «در کشورهای پیشرفته، تحقیقات پیمایشی اغلب زیر نظر دانشگاههای معتبر مانند دانشگاه میشیگان، کلمبیا و شیکاگو انجام میشود، اما در ایران این تحقیقات در دانشگاهها بهطور رسمی مستقر نشدهاند. در حالی که دانشگاهها باید بهعنوان نهادهای علمی اصلی در این زمینه عمل کنند، نهادهایی مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که مسئولیتهای اجرایی دارند، نمیتوانند بهطور مستقیم این تحقیقات را پیش ببرند.»
میرزایی در ادامه به لزوم توجه بیشتر به پژوهشهای دانشگاهی در حوزه علوم اجتماعی و اهمیت تحقیقات پیمایشی در جهت شناخت تحولات جامعه تأکید کرد و گفت: «برای پیشبرد تحقیقات اجتماعی در ایران، ضروری است که نهادهای علمی و دانشگاهی بهطور جدیتری وارد این عرصه شوند و تحقیقات پیمایشی را در چارچوب دانشگاهها پیگیری کنند.»
حسین میرزایی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در ادامه سخنان خود به لزوم ایجاد پایگاههای جامع دادههای اجتماعی و فرهنگی در کشور اشاره کرد و گفت: «بعد از ۹۰ سال از تاسیس دانشگاه تهران، هنوز در ایران یک مرکز افکارسنجی یا پایگاه داده دقیق دانشگاهی نداریم. اخیراً، دانشگاه فردوسی مشهد اقداماتی در زمینه نظرسنجی و تحلیل دادههای شبکههای اجتماعی انجام داده است، اما این تنها بخشی از تحقیقاتی است که بهطور عمده در عرصه پیمایشی به آن پرداخته میشود.»
میرزایی ادامه داد: «بهرغم تلاشهای ارزشمندی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شده، هنوز پایگاه جامع دادههای اجتماعی و فرهنگی در کشور ایجاد نشده است. این دادهها عمدتاً محرمانه هستند و در دسترس عموم، به ویژه محققان و دانشگاهها، قرار ندارند. اگرچه قانون شفافیت ایجاب میکند که این دادهها در اختیار عموم قرار گیرد، ولی همچنان دسترسی به این دادهها برای انجام تحقیقات علمی وجود ندارد.»
وی همچنین به چالشهای ناشی از محرمانه بودن دادهها اشاره کرد و افزود: «دادههایی که بهطور مستمر جمعآوری میشوند، گاهی بهطور غیرضروری محرمانه اعلام میشوند، حتی دادههای فرهنگی که هیچ ارتباطی با مسائل امنیت ملی ندارند. این وضعیت موجب شده است که دسترسی محققان به دادهها محدود شده و امکان انجام تحقیقات علمی و پژوهشی بهویژه در زمینههای اجتماعی و فرهنگی بسیار دشوار شود.»
میرزایی تأکید کرد: «برای پیشبرد توسعه علمی و پژوهشی در ایران، ضروری است که دادههای اجتماعی و فرهنگی در دسترس محققان و دانشگاهها قرار گیرد تا بتوانند بهطور دقیقتر و علمیتری به تحلیل تحولات اجتماعی بپردازند. دسترسی به دادهها بهویژه در علوم اجتماعی میتواند به کشف نکات جدید و سیاستگذاری دقیقتر کمک کند. بدون دادههای مناسب و دسترسی به آنها، توسعه علمی کشور متوقف خواهد شد.»
وی افزود: «دادهها یکی از ابزارهای اصلی پژوهش علمی هستند. بدون دسترسی به دادهها، نمیتوان به تحلیلهای دقیق و نتیجهگیریهای علمی رسید. بنابراین، ضروری است که این دادهها آزادانه در اختیار جامعه علمی قرار گیرد تا از آنها برای پیشبرد تحقیقات و بهبود وضعیت اجتماعی و فرهنگی کشور استفاده شود.»
حسین میرزایی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در ادامه سخنان خود به اهمیت دادهها در فرآیند سیاستگذاریهای اجتماعی و فرهنگی اشاره کرد و گفت: «یک داده کوچک میتواند تأثیرات عظیمی بر سیاستگذاریها داشته باشد. بهعنوان مثال، اگر مشخص شود که اوقات فراغت افراد در جامعه بهطور فردی سپری میشود یا جمعی، این تغییر کوچک میتواند منجر به تغییرات عمده در سیاستگذاریهای فرهنگی شود.» وی افزود: «اگر نتوانیم به دادههای اجتماعی و فرهنگی بهطور دقیق و علمی دسترسی پیدا کنیم، نمیتوانیم تغییرات واقعی در جامعه ایجاد کنیم. این دادهها بهعنوان ابزاری برای شناخت جامعه و تحلیل تحولات آن عمل میکنند. بدون دسترسی به این دادهها، نه علوم اجتماعی به هدف خود میرسند و نه دستگاههای اجرایی قادر به اتخاذ تصمیمات مؤثر خواهند بود.»
میرزایی تأکید کرد: «دانشگاهها باید در کنار دستگاههای اجرایی و بخش خصوصی، همافزایی داشته باشند تا بتوانند به درستی دادهها را تحلیل کرده و به سیاستگذاریهای دقیقتری دست یابند. اگرچه تحقیقات اجتماعی و فرهنگی محدود به پیمایشها نیست، اما پیمایش بهعنوان یکی از ابزارهای اصلی شناخت جامعه، نقش بسیار مهمی در این فرآیند دارد.»
وی در پایان تأکید کرد: «تا زمانی که نتوانیم بهطور واقعی با دادهها و پیمایشها مواجه شویم و از آنها بهعنوان ابزارهای شناخت جامعه استفاده نکنیم، هیچکدام از علوم اجتماعی و دستگاههای اجرایی در مسیر رشد و پیشرفت قرار نخواهند گرفت. دادهها ابزارهایی هستند که ما بر اساس آنها جهان را میبینیم و تصمیمگیریهایمان را انجام میدهیم.»
«ابراهیم شیرعلی»، رئیس مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا)، در سخنانی به مناسبت ۲۴ سالگی تأسیس این مرکز، به بررسی مشکلات و چالشهای موجود در حوزه پیمایشهای اجتماعی و نظرسنجیهای عمومی پرداخت. وی ضمن اشاره به فعالیتهای انجام شده در این زمینه، بر لزوم اصلاحات و بهبود در این عرصه تأکید کرد.
وی با بیان اینکه پیمایشهای اجتماعی باید دو کارکرد اصلی داشته باشند، گفت: «اولین کارکرد این پیمایشها به نهاد علم بر میگردد و پیمایشهای اجتماعی باید به شناخت ارزشها، نگرشها و ترجیحات شهروندان کمک کنند و مرزهای دانشی و روشی را گسترش دهد. دومین کارکرد آنها به نهاد قدرت یا سیاست مربوط است، ارائه کمک به نهاد سیاستگذاری و تصمیمگیری کشور است تا این تحقیقات به ارتقاء نظام حکمرانی و مدیریت بهتر جامعه کمک کند.»
رئیس ایسپا با اشاره به مسائل موجود در فرایند اجرای پیمایشهای اجتماعی و تحقیقات افکار عمومی، به هشت چالش اساسی اشاره کرد که مانع از تحقق این دو کارکرد میشوند. در این راستا، وی برخی از مسائل و چالشهای مهم را به شرح زیر توضیح داد:
«علیرغم سابقه بیش از نیم قرن در حوزه پیمایشهای اجتماعی و نظرسنجی، متون علمی و تجربی در این زمینه بسیار اندک است. تعداد کتب و متون علمی تالیفی یا ترجمه در این حوزه بسیار ناچیز است و عمده تحقیقات موجود قدیمی و در بسیاری موارد، با چالشهای مفهومی و نظری مواجه هستند. حتی تجربیات و گزارشهای مراکز افکارسنجی و نظرسنجی منتشر نشده باقی ماندهاند.»
«مراکز افکارسنجی نیاز به تحول، نوزایی و نوآوری دارند. تحول در این حوزه نیاز است چون افکار عمومی سیال است و درحال تغییر. نیاز است سنجش افکار عمومی با کمترین هزینه و زمان با بالاترین دقت و کمترین خطا اجرا شود. بنابراین منظور از تحول و به روزرسانی هم در ساحت روشی و فنی مدنظر است و هم در بخش نظری و تحلیلی. اما این تحول و نوزایی از کجا شروع میشود؟ میدان نظرسنجی و اجرای پیمایش بسیاری از مسائل و چالشها را مطرح میکند. مراکز نظرسنجی باید دائما شرایط میدان را رصد کنند و مسائل به وجود آمده را بشنانسد و برای حل آنها راهکار داشته باشند.
شیرعلی در خصوص ارتباط مراکز افکارسنجی با مجامع بینالمللی، اظهار داشت: «حلقه ارتباطی مراکز افکارسنجی با مراکز و مجامع علمی و دانشگاهی در داخل و خصوصا در خارج مطلوب نیست. عضویت مراکز نظرسنجی در مجامع علمی و پژوهشی بینالمللی که با نظرسنجی و تحقیقات افکار عمومی سر و کار دارند اصلا قابل قبول نیست. عمده ارتباطات محدود به مطالب و محتوایی است که این مراکز و موسسات در فضای مجازی منتشر می کنند. ما باید از تجارب موفق مراکز دیگر ایدهها و روش های جدیدی که آنها استفاده میکنند مطلع شویم و این اطلاع از طریق ارتباط و تعاملات دوسویه و موثر امکان پذیر است»
وی به موضوع انحصار در اجرای پیمایشها و محرمانه بودن دادهها نیز اشاره کرد و گفت: «در کشور، تمایل زیادی برای انحصاری کردن اجرای پیمایشها و محرمانه کردن دادههای نظرسنجی وجود دارد. حتی دستگاههای دولتی و حاکمیتی تلاش میکنند خودشان تحقیقات را طراحی و اجرا کنند و دادهها را نیز خودشان استفاده کنند. این امر باعث میشود که دادهها بهطور عمومی منتشر نشوند و تحلیلهای لازم انجام نگیرد. انحصاریسازی پیمایشها و دادهها، امکان گفتوگو درباره نتایج پیمایشها و نظرسنجیها را مختل میکند، درحالی که افکار عمومی خود نتیجه گفتوگوی آزاد است و نظرسنجی ابزار انعکاس آن.»
شیرعلی ادامه داد: «میدان تحقیقات افکار عمومی باید آزاد و مستقل باشد و میدان سیاست و قدرت نباید در میدان تحقیقات دستاندازی کند و دخالت نماید. مسئولیت حاکمیت باید حمایت از مراکز افکارسنجی باشد که ریشه در دانشگاهها و نهادهای علمی دارند، نه اینکه خودشان انحصار را در اجرای پیمایشها و انتشار دادهها بهدست بگیرند.»
وی به حمایتهای کم از سوی دانشگاهها از مراکز افکارسنجی نیز اشاره کرد و افزود: «علیرغم اینکه نظرسنجیها و پیمایشها وجهه کاربردی به علوم اجتماعی و جامعهشناسی دادند، اما مراکز دانشگاهی حمایت کمی را از این مراکز به عمل میآورند. در بسیاری از مواقع، پژوهشگران و مراکز علمی همکاریهایی دارند اما حمایتی از سوی دانشگاهها در این زمینه صورت نمیگیرد. دانشگاهها بیشتر بر آموزش متمرکز شدهاند و این خلاء در تحقیقات افکار عمومی احساس میشود. باید دانشگاه هم کارکرد و نقش آموزشی خود را ایفا کند و هم به فکر تربیت نیروهای متخصص در حوزه تحقیقات و توسعه این حوزه باشد»
وی در ادامه تأکید کرد که پیمایشهای اجتماعی و نظرسنجیها باید بهصورت منظم و در فواصل زمانی مشخص تکرار شوند. «برای رصد تحولات ارزشها و نگرشهای جامعه، دادهها باید بهطور مرتب تولید و تحلیل شوند. متاسفانه در کشور، این اصل مهم نادیده گرفته شده است و بسیاری از پیمایشها تنها در مواقع خاص و موسمی طراحی و اجرا میشوند. نگاه مقطعی و موسمی به پیمایش و نظرسنجی باعث میشود روند تغییرات اجتماعی بهطور دقیق رصد نشود.»
رئیس ایسپا با بیان اینکه مراکز افکارسنجی باید همیشه و در بزنگاههای و اتفاقات سیاسی باید حضور موثر و به موقع داشته باشند و افکار عمومی را رصد کنند افزود: ایسپا همواره طی ربع قرن حضور خود در عرصه تحقیقات اجتماعی و نظرسنجی به مثابه سیستم عصبی تلاش کرده در تمامی رویدادها و اتفاقات مهم و سیاسی کشور از جمله انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات ریاست جمهوری، اعتراضات سالهای 1396، 1398 و ۱۴۰۱، وقایع و اتفاقات سال ۱۴۰۳ و انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری و تحولات منطقهای حساسیت داشته و نقش خود را در رصد وضعیت افکار عمومی و تحولات ایفا کند.
وی در خصوص اهمیت انتشار دادهها و تحلیلهای مربوطه تأکید کرد: «پیمایشهای اجتماعی تنها به سنجش دادهها محدود نمیشوند. انباشت و تحلیل دادهها، بههمراه انتشار نتایج، پازل نظرسنجیها را تکمیل میکنند. اگر دادهها منتشر نشوند آن هم به صورت تام و تمام و نه ناقص یا گزینشی، امکان گفتگوی علمی و تحلیل نتایج وجود ندارد و چرخه تحقیقات افکار عمومی و نظرسنجی دچار نقص و اختلال میشود.»
وی به محدودیتهای پیمایشهای ملی اشاره کرد و گفت: «پیمایشهای ملی هرچند که مفید هستند و عینیت اجتماعی و دانش را تقویت میکنند، اما بسیاری از واقعیتها و مسائل گروههای مختلف را نادیده میگیرند. در این نوع پیمایشها، صدای صنوف و گروههای اجتماعی خاصی مانند کارگران، سالمندان، معلمان، زنان و افراد روستایی، قومیتها و ... کمتر شنیده میشوند و به مسائل و مشکلات آنها توجه کمتری میشود. بنابراین، باید در کنار پیمایشهای ملی، به پیمایشهای موردی و منطقهای نیز توجه کنیم.»
رئیس مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران با تأکید بر لزوم توجه بیشتر به تحقیقات افکار عمومی، اظهار داشت: «هدف از طرح این مسائل انتقادی، ناامید کردن نیست، بلکه میخواهیم که موضوع پیمایش و تحقیقات افکار عمومی مسئلهمند شود. به نظرم این مسیر در حال رشد و توسعه است و باید بهطور مستمر به آن توجه شود.» شیرعلی گفت: «روشنفکر و سیاستمداری موفق و برنده است که ارتباط مستقیم با میدان تحقیقات افکار عمومی و مردم و جامعه داشته باشد، زیرا common sense در بین مردم و در جامعه پیدا میشود؛ این جامعه است که خوب و بد را با وجدان جمعی تشخیص میدهد و متخصصین و سیاستمداران ناگزیرند به جامعه توجه کنند و به آن برگردند.»
وی اظهار داشت: «امیدوارم مسئولین به نتایج نظرسنجیها و پیمایشها توجه کنند و با جامعه و وجدان جمعی بیشتر همنوایی کنند. در گذشته، مسئله اعتقاد به صحت و اعتبار و کارکرد نظرسنجیها از سوی سیاستمداران مطرح بود، اما اکنون اعتقاد کم و بیش وجود دارد. مشکل اصلی در تفسیر و تحلیل نتایج نظرسنجیها است، زیرا بسیاری از نتایج بهدرستی تحلیل نمیشوند و گاهی وضعیت افکار عمومی به جنگ روایتها و رسانهها تقلیل مییابند، در حالی که این نتایج عقبه اجتماعی دارند و در تحلیل نتایج باید به جامعه رجوع کرد و بهطور جدی به آنها پرداخت»