مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران(ایسپا)شعبه همدان با همکاری انجمن جامعه شناسی ایران( شعبه همدان) و مرکز مشاوره جهاددانشگاهی همدان ، نشست علمی- با عنوان" واکاوی ریشهها و پیامدهای پدیده طلاق در استان همدان" را برگزار کرد.
در ادامه گزارش این نشست را به قلم اعظم شکوری مدیر ایسپای همدان بخوانید؛
خانم رحیمبخش - مشاور روانشناسی بالینی جهاد دانشگاهی همدان:
یکی از عوامل طلاق، طلاق عاطفی است که درصد بالایی را به خود اختصاص میدهد. علل دیگر هم، بلد نبودن مهارتهای ارتباطی و مهارت زندگی و توانایی حل مسئله میباشد. در مرکز مشاوره جهاد دانشگاهی طلاق عاطفی بیشتر است که عمدتاً ناشی از مسائل جنسی و عدم حل مسئله میباشد. کوتاه بودن دوره آشنایی دختر و پسر به علت سختگیری خانوادهها هم یکی از دلایل طلاق در مرکز ما است.
خانم احمدی - دانشجوی دکتری تخصصی روانشناسی و مشاور مرکز مشاوره روزبه:
تمایز نیافتگی در مراجعان ما خیلی بیشتر است و استقلال فکری ندارند و وابسته به خانواد هستند مخصوصا در فامنین. پدر و مادر، فرزندان را برای طلاق همراهی میکنند و مشوق هستند و حتی ازدواجشان را خانواده تعیین میکند. فرزندان هم مشوق والدین هستند برای طلاق. پیشنهاد میشود مراکز مشاوره را بر اساس درصد بالای سازش زوجین رتبهبندی نکنند چون خیلی از این سازشها هم به جدایی ختم میشود و شاید اصلاً درست نباشد در همه شرایط، زوجین را به هر قیمتی به سازش سوق دهیم چون ممکن است در آینده شرایط بدتر شود.
خانم پلنگی: ما در مرکز حدود 40 درصد طلاق داریم. دلایل طلاق در مرکز مشاوره ما شامل: اعتیاد، خیانت زوجین (که در آقایان بیشتر است)، مسائل اقتصادی، طلاق توافقی که خیلی به طلاق کمک کرده است. خیلی از آقایان بخاطر مهریه تن به طلاق توافقی میدهند و از طلاق توافقی استقبال میکنند. علاوه بر اینها، مسائل فرهنگی هم مهم است. پختگی کم و تحمل کم زوجین، تعدد دوستان زوجین، دخالت فرزندان در روابط والدین و تحریک آنان به طلاق و بعضاً اختلاف بین فرزندان میباشد. اختلالات جنسی در زوجین که قبل از ازدواج مشخص نمیشود و بعد از اینکه رسماً ازدواج کردند، تازه میفهمند چه اتفاقی افتاده است و ما باید راهکاری برای شناخت این اختلالات قبل از ازدواج پیدا کنیم. طلاق برای وکلا و بعضی از خانمها یک منبع درآمد شده است.
آقای صادقی: در بحث غربالگری ما باید به چرایی این اختلالات بپردازیم. در این مباحث، پیشگیری خیلی بهتر است. ما نباید به این راحتیها مجوز ازدواج را به هر زوجی بدهیم، چه برای ازدواج و چه برای پدر و مادر شدن.
ما سه نوع پیشگیری داریم: اولیه، ثانویه و ثالث. که ما در بحث مشاورهها، پیشگیری ثالث را داریم و از دو مورد دیگر غافل شدیم. در بین زوجین 4 مهارت خیلی مهم است: 1- چگونه یادگرفتن 2- چگونه بهکار بردن 3- چگونه زیستن 4- چگونه شدن (با یکدیگر زیستن). و باید بدانیم که آموزشهای ما کفایت لازم را ندارد. آموزش و پرورش و آموزش عالی، تا الان در تربیت یک شهروند مفید، موفق عمل نکردهاند و کمکاری کردهاند.
مواردی که بیشتر در زوجین مرکز ما هست به ترتیب شامل: عدم مهارتهای زندگی، عدم مهارتهای سازگارانه، نداشتن مسکن مستقل، نداشتن توان مالی، سوءظن نسبت به یکدیگر، بددهنی، بیتوجهی، بیاحترامی، طلاق عاطفی، خیانت و اعتیاد میشود.
آقای حجتی- مرکز مشاوره امید رزن:
ازدواج در سنین پایین یا همان کودک همسری در رزن مهمترین علت طلاق در آمارهای ماست و حتی اگر ما مسائل آموزشی را در سن پایین هم مطرح کنیم باز هم فایدهای ندارد چون ریشه در خانواده دارد. مثلا ما دختری داریم که در سن 15 سالگی برای بار دوم میخواست طلاق بگیرد. مورد بعدی هم تفاوت سنی زیاد زوجین میباشد. بحث خیانت بعضاً با یک تا دو جلسه مشاوره خاص برطرف میشود اما مسائل فرهنگی اینگونه نیست. فضای مجازی را هم که نمیشود کاری کرد چون این روزها همه بچهها بهخاطر برنامهی شاد گوشی دارند. علت اصلی خیانت هم فضای مجازی است که بیشتر به صورت پیامکی است. ما طلاق به علت مشکل مالی و اعتیاد و بیکاری در رزن خیلی کم داریم و تقریباً آخرین عامل است. خشونت خانگی هم هست. متأسفانه آمار طلاق برای سنین پایین ثبت نمیشود. ما باید آموزش مرحلهای پیش از ازدواج داشته باشیم و زوجین گواهینامه ازدواج داشته باشند در حالیکه دفترخانهها اصرار به ازدواج در اسرع وقت دارند که این درست نیست.
دکتر امید علی احمدی: بین بهانه طلاق و علت طلاق، تفاوت وجود دارد و اینهایی که ما از مراجعان مراکز میشنویم، بیشتر بهانههای طلاق هستند. چون ما مواردی را داریم که افراد مشکلات مشابهی دارند اما طلاق نمیگیرند. پس علت طلاق پنهان باقی میماند.در ایران در مقایسه با گذشته که خانوادهها معمولا در سنین پایین تشکیل میشدند و به علت کوتاهبودن عمر افراد، ازدواجها خیلی طولانی نبودند و کسی که در سن 40 سالگی مادربزرگ میشد، ممکن بود در سن 45 سالگی فوت کند. اما در جامعه امروزی، افزایش امید زندگی را داریم. ما میدانیم جامعه فوقالعاده تغییرپذیرندهای داریم و محیطهای زندگی زنانه و مردانه از هم فاصله دارند و تجارب زیسته متفاوت است و مفاهمه بین زوجین کم است. مهمترین عامل طلاقها، ضعف شرایطی است که ممکن است در آن مفاهمه اتفاق بیفتد. اگر آدمها به اندازه کافی نتوانند با هم، همکلام شوند و در مورد موضوعات مختلف باهم صحبت کنند، طلاق اتفاق خواهد افتاد. زن و شوهر باید روزی یک تا دو ساعت، با هم درمورد تمام اتفاقات صحبت کنند اما برخی خانوادهها به علت مسائل و مشکلات اقتصادی فرصت تعامل اندکی دارند.
ما مفهوم شهروند خانوادگی را داریم و ما آدمها را برای اینکه یک عضو خانواده باشند و یک شهروند خانواده باشند، تربیت نکردهایم و به انواع بلوغ و توان حل مسئله نمیرسند. باید یاد بگیریم دیگری را رعایت کنیم و در حضور دیگری آرامش داشته باشیم.
دکتر بهاره آروین: باید دید که این افزایش آمار طلاق در شهر همدان، بهنسبت شهرهای دیگر اتفاق افتاده یا نه؟ و ببینیم اصلاً این افزایش طلاق بر اساس چه مؤلفههایی تعیین میشود. از دید جامعهشناسی، ممکن است عواملی وجود داشته باشد که لزوماً در دست افراد نیست و منجر به شیب میانی طلاق شده است. مثلاً شهرنشینی که به واسطهی مدرنشدن جامعه، منجر به بالارفتن آمار طلاق میشود که در نظریههای طلاق، چرایی این افزایش طلاق به علت مدرنتیه بیان شده است و این در کشورهای دیگر هم وجود دارد. وقتی میگوییم طلاق پیامدهای نامطلوب دارد، این یک مسئله است. در سطح اجتماعی و کلان، نهاد خانواده در عصر مدرن کارکردهای متفاوتی پیدا میکند و ساختار سنتی خانوادههای پایدار، دیگر جوابگو نیست. در گذشته زن و شوهر از هم انتظار رابطه صمیمانه عاطفی نداشتند و ساختار خانواده برای این منظور، ساختار مناسبی نیست. هرچه رابطه صمیمانهتر شود، احتمال چالش بالاتر میرود. کارکرد خانواده در نقش واحد تولید کارکرد داشت و این، زن و شوهر را کنار هم نگهمیداشت اما امروز اینگونه نیست و مسائل اقتصادی دلیلی برای کنار هم ماندن زوجین نیست و زنان هم درآمد دارند.
دکتر خاور زمینی: ما نباید در تلهی مسائل خرد قرار بگیریم. باید به مسائل سطح کلان هم توجه کنیم. مثلا: جهان در حال جهانیشدن است و ارزشهای جهانی در حال منتقل شدن هستند و این ارزشها مبتنی بر فردگرایی است که یا خودخواهانه است یا با در نظرگرفتن مصلحتهای اجتماعی است. نظام خانواده از جامعه به وجود آمد و بعداً نهادهای مختلف اجتماعی به وجود آمدند و خانواده باقیمانده همان جامعه اولیه است. خانواده با یک نگاه حفظ اجتماع انسانی به وجود آمده است. امروز نگاه انسانها به خانواده این است که برای رفع نیاز عاطفی به آن نگاه میشود و حتی نیازهای جنسی شاید در وهله بعدی قرار بگیرد. در صورتی که در خانوادههای سنتی نیاز جنسی شاید مهمترین و اولین نیاز برای تشکیل خانواده باشد. چون هنوز شکل سوسیالیستی تثبیت شدهتر بوده اما در جهان امروز که ارزشهای لیبرالیسم درحال گسترش است، فرد نیازهای عاطفی را مهمتر میداند. قدرت مقابله در برابر تغییر ارزشهای جهانی نداریم و باید آنرا بپذیریم. ما نمیتوانیم منابع محدود خود را برای رسیدن به آرمانهایی هزینه کنیم که به آن نمیرسیم. بحث دیگر عوامل میانه هستند، مانند تصمیمات و سیاستگذاریهایی که متاسفانه گاهی اوقات متناقض است. به عنوان مثال نمیتوان جلوی طلاق را گرفت و بعد ازدواج آسان را ترویج داد، چون باعث بالارفتن آمار طلاق میشود و بعد تمام بار مسئولیت بر گردن مشاورین میافتد که آن هم در حد خرد میباشد و نمیتوانند بهتنهایی کاری از پیش ببرند. ارزشهای پستمدرن هم دخیل است و خانواده را از گسترده به هستهای سوق داده است. در جوامع سنتی، یا متأهل داشتیم یا مجرد، اصلاً مطلقه نداشتیم و تنها روابط دوگانه وجود داشت اما در دنیای پستمدرن این روابط دوگانه تبدیل به چندگانه میشود و انواع و اقسام روابط شکل میگیرد.
دکتر سبزهای: طبق گفته خانم دکتر آروین، یک رابطه بین توسعهیافتگی و طلاق وجود دارد که هم در سطح جهانی است و هم در سطح استانهای ایران و بالاترین میزان طلاق در استان تهران و البرز و پایینترین هم در سیستان و بلوچستان و کهگیلویه و بویراحمد میباشد. ضمن اینکه زمینهها و علل طلاق زیاد است و برای کاهش آن باید خیلی موارد دیگر را کاهش داد و ما نباید انتظار این را داشته باشیم که طلاق در ایران کاهش پیدا کند و تنها کاری که میشود کرد این است که اجازه ندهیم افزایش پیدا کند که به نظر بنده این اتفاق هم نخواهد افتاد. اتفاقی که در کشورهای اروپایی افتاده این است که افراد ازدواجهای دوم و سوم دارند و در ایران هم در حال اتفاق افتادن است و ما باید با این پدیده کنار بیاییم. طلاق در کشورهای اروپایی و توسعهیافته یک مسئله نیست اما در ایران یک مسئله است و ما باید روی کاهش آسیبپذیری خانمها در طلاق کار کنیم. دلیلی ندارد که ما به یک خانم با همسر معتاد کمک کنیم تا زندگیش تداوم پیدا کند؟ باید نگرش جامعه نسبت به طلاق تغییر پیدا بکند. در کشورهای اروپایی حق حضانت بیشتر به خانمها داده میشود اما در ایران برعکس است و روی اینها باید بیشتر کار کرد تا آسیبهای طلاق کاهش پیدا کند. در کشورهای دیگر مادر در قبال تربیت فرزندان دستمزد دریافت میکند و باز هم به قرارداد ازدواج بستگی دارد و ضمانت وجود دارد برای اینکه مادر حتما مسکن داشته باشد بعد از طلاق و خانمها درصد اشتغالشان زیاد است مخصوصاً در انگلستان که حتی بیشتر از مردان است. الان درصد اشتغال زنان در ایران 16 درصد است که از خاورمیانه و کشورهای عربی هم پایینتر است و 30 درصد هم از میانگین جهانی کمتر است و هرچه این درصد اشتغال افزایش پیدا کند درصد طلاق هم بالاتر میرود.
دکتر مبارکی: در وقوع پدیدههای اجتماعی، ما دو مجموعه الگو داریم: الگوهای عام که مختص به جامعه خاصی نیست اما در مقابل، الگوهای خاص را داریم که از مکانی به مکان دیگر و از زمانی به زمان دیگر متمایز است. از نظر دکتر چلبی سرنوشت جوامع دور سفره جوامع مشخص میشود نه در خیابانها و در جنبشهای اجتماعی. و این اهمیت بحث خانواده را میرساند یکی از مهمترین مسائل فارغ از قضاوت ارزشی، طلاق است و انواع اقسام پیامدها را دارد. عامل اصلی طلاق در برآورده نشدن انتظارات زوجین از یکدیگر میباشد که اگر این انتظارات محقق نشود منجر به طلاق عاطفی و در نهایت طلاق قانونی خواهد شد. اما سؤال این است که این انتظارات چرا برآورده نمیشود و دو نفر که در ابتدای زندگی به توافق رسیدند، چرا در ادامه زندگی انتظارات متفاوتی دارند؟
ما دو مجموعه علل داریم: 1- عاملیت: که مربوط به خود زوجین است. 2- علت دیگر مربوط به ساختارهای جامعه است.
در حوزه عاملیت دو عامل اصلی مهم است: اول: عدم جامعهپذیری که به علت فقدان مهارت زندگی است. وقتی ازدواج در سن پایین صورت میگیرد هنوز طرفین قدرت تعامل و گفتوگو با یکدیگر را ندارند و نمیتوانند مهارتها را اجرایی کنند و باعث ناسازگاری و در نهایت طلاق خواهد شد. دوم: جامعهپذیری صورت گرفته ولی جامعهپذیری طرفین متفاوت است و منجر به تمایز انتظارات و ناسازگاری خواهد شد.
تغییرات ارزشی و هنجاری جامعه مربوط به ساختار است که در تمام حوزهها اتفاق میافتد و مجموع این عوامل پدیده طلاق را تسهیل میکند. اگر طلاق را فارغ از قضاوت ارزشی بپذیریم، بحث پیامدهای طلاق و بحث راهکارها پیش میآید. پیامدها را همکاران اشاره کردند و نوع نگاه جامعه نسبت به پیامدهای طلاق باید تغییر کند و نگاه صفر و یکی نداشته باشیم و ممکن است حتی پیامدهای مثبت داشته باشد.
طلاق یک امر چندبعدی است. یکبار مسائل مختلف جداگانه بر جامعه تأثیر میگذارند و یکبار هم ترکیبات عاطفی و شیمیایی این مسائل با هم ادغام میشوند و تأثیر میگذارند. طلاق یک امر پیچیده است و با مسائل مختلف اجتماعی در هم تنیده شده است و اگر دنبال راهکار باشیم باید راهکارها هم با نگاه عاطفی دنبال شوند. بحث پیشگیری خیلی مهم است و ما در این حوزه خیلی کوتاهی کردیم و با توجه به اینکه 50 درصد خانوادهها ریسک طلاق دارند و ما نتوانستیم در این زمینه پیشگیری خوبی داشته باشیم. ما نیاز به همکاری بین بخشی داریم در زمینه پیشگیری از طلاق و مسئولین و دانشگاهیان باید هماهنگ باشند. ما نه تنها در سطح خانواده مهارت گفتوگو نداریم، بلکه در سطح جامعه هم این مهارت را نداریم. این نشستها باید با حضور مسئولین اجرایی و دانشگاهی تداوم داشته باشد تا بشود راهکار علمی برای پیشگیری در این حوزه ارائه داد.