مهدی رفیعی بهابادی/رئیس مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا)
معمولاً مراکز نظرسنجی در دنیا در فواصل منظم اقدام به سنجش محبوبیت رؤسای جمهور می کنند. در بسیاری از کشورهای مطرح دنیا این سنجش به صورت ماهانه و هفتگی انجام میشود. در ایران نیز برخی مراکز نظرسنجی محبوبیت روسای جمهور را هر چند ماه یک بار مورد سنجش قرار می دهند. در هفتههای اخیر پس از انتشار نتایج نظرسنجی مربوط به محبوبیت آقای رئیسی به عنوان رئیس جمهور این مطلب توسط برخی مطرح شد که در حالی که 30 درصد واجدین شرایط به ایشان رأی دادند، چطور ممکن است محبوبیت ایشان در حال حاضر به بالای 50 درصد رسیده باشد. سؤالی که این یادداشت در پی پاسخ به آن است این است که میزان محبوبیت یک رئیس جمهوری چه ارتباطی با میزان رأیی دارد که وی کسب میکند و اساساً آیا این دو با همدیگر ارتباطی دارند یا خیر؟
قبل از هر چیز باید به این پرداخت که محبوبیت چگونه سنجیده میشود. مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران(ایسپا) از دهه 80 تاکنون برای سنجش محبوبیت روسای جمهور از این سؤال استفاده میکند که «به نظرشما آقای .... به عنوان رئیس جمهور تا چه حد در بین مردم محبوبیت دارد؟» و سؤال دوم که در چند سال اخیر به سؤالات ایسپا اضافه شده و توسط بسیاری مؤسسات مطرح دنیا مطرح می شود، میزان تأئید سیاستها و اقدامات با این مضمون است که «آیا شما سیاست ها و اقدامات آقای ... را به عنوان رئیس جمهور تائید می کنید یا خیر؟»
حال با توجه به این سؤالات آیا باید انتظار داشت درصد کسانی که محبوبیت رئیس جمهور را زیاد ارزیابی میکنند یا سیاستها و اقدامات رئیس جمهور را تائید میکنند مساوی یا کمتر از میزان رأیی است که یک رئیس جمهور کسب میکند؟ نگاه به گذشته هم در مورد ایران و هم در مورد بسیاری از کشورهای دنیا نشان میدهد لزوماً میزان محبوبیت یک رئیس جمهور ارتباط چندانی با میزان آرای کسب شده توسط وی ندارد. در این ارتباط باید به چند نکته توجه کرد.
اول این که همه کسانی که در انتخابات شرکت نمی کنند لزوماً نسبت به رئیس جمهور دید منفی ندارد. دلایل عدم شرکت در انتخابات متنوع و متکثر است اما هیچ دلیلی ندارد کسی که در انتخابات شرکت نکرده اولاً موضع همواره منفی نسبت به رئیس جمهور و ارزیابی منفی از محبوبیت رئیس جمهور داشته باشد و همچنین هیچکدام اقدامات و سیاستهای یک رئیس جمهور را تائید نکند.
دوم این که کسی که در انتخابات شرکت کرده اما به کسی جز رئیس جمهور فعلی رأی داده نیز دلیلی ندارد که بعد از انتخابات نیز همواره نظر منفی نسبت به رئیس جمهور داشته باشد و همه سیاستهای او را رد کند. چنین شخصی در یک فضای انتخاباتی به شخصی غیر از رئیس جمهور رأی داده اما میتواند نسبت به رئیس جمهور که حائز اکثریت آرا شده دید منفی نداشته باشد.
سوم این که در همه جای دنیا از جمله ایران کسانی که با معیارهای سیاسی مثل گرایش سیاسی، رئیس جمهور را انتخاب می کنند اندک و در اقلیت هستند لذا طبیعتاً نمی توان گفت کسی که به یک فرد رأی نداده است از اساس و به طور بنیادی با او مخالف است و بعید است که چنین فردی محبوبیت رئیس جمهور را زیاد برآورد کند و یا سیاستهای او را تایید نماید.
نکته چهارم این که محبوبیت امری سیال و متغیر است که حتی در فاصله چند هفته ممکن است کاملاً معکوس شود. یعنی وقتی یک رئیس جمهور در حال حاضر محبوبیت دارد دلیل بر این نیست که این محبوبیت ماندگار خواهد بود یا بالعکس ممکن است یک رئیس جمهور محبوبیت پائینی داشته باشد اما گذر زمان محبوبیت صعودی وی را نشان دهد.
برای اثبات این موارد مثال هایی از ایران و جهان ذکر می شود. در انتخابات سال 1392 آقای روحانی آرای حدود 37 درصد کل واجدین شرایط را کسب کرد (یعنی 7/50 درصد مشارکتکنندگان). اما در اولین نظرسنجی ایسپا بعد از انتخابات در مرداد 1392 حدود 60 درصد مردم به میزان زیاد به گفته های آقای روحانی اعتماد داشتند و 22 درصد نیز اعتماد متوسط داشتند. در همین نظرسنجی 77 درصد مردم محبوبیت وی را زیاد و خیلی زیاد ارزیابی کردند. سه ماه بعد در آبان 1392 درصد کسانی که به گفته های آقای روحانی اعتماد زیاد داشتند به 48 درصد و میزان کسانی که محبوبیت وی را زیاد ارزیابی کردند به 58 درصد رسید. بعد از این تاریخ محبوبیت آقای روحانی (جز در تابستان 1394 بعد از توافق برجام) روند نزولی به خود گرفت و درآخرین نظرسنجی ایسپا در مرداد 1400 میزان محبوبیت آقای روحانی به 7 درصد رسید. لذا مشاهده می شود نه عدد 77 درصد در اولین نظرسنجی و نه عدد پایانی در آخرین نظرسنجی هیچکدام نسبتی با رأی کسب شده توسط ایشان ندارد. این اعداد برای آقای احمدی نژاد به عنوان رئیس دولت نهم و دهم هم صادق است. در حالی که آقای احمدی نژاد در انتخابات 1384 در دور اول 12 درصد رأی واجدین شرایط (4/19 درصد رأی دهندگان) و در دور دوم 37 درصد واجدین شرایط (62 درصد رأی دهندگان) و در سال 1388 حدود 50 درصد واجدین شرایط (63 درصد رأی دهندگان) را کسب کرد میزان محبوبیت ایشان در اولین نظرسنجی در سال 1384 حدود 62 درصد و در آخرین نظرسنجی در سال 1391 به 26 درصد رسید.
این قاعده برای رؤسای جمهور سایر کشورهای جهان نیز صحت دارد. به عنوان مثال باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 آمریکا حدود 31 درصد رأی واجدین شرایط (53 درصد مشارکتکنندگان در انتخابات) را کسب کرد اما در ژانویه 2009 و در آغازین روزهای ریاست جمهوری طبق نظرسنجی گالوپ محبوبیت شغلی او به 69 درصد رسید یعنی 69 درصد مردم آمریکا سیاستهای وی را تائید کردند. با این حال محبوبیت وی فراز و نشیب داشت و در آگوست 2011، اکتبر 2011 و سپتامبر 2014 به 38 درصد نیز رسید و در مجموع میانگین محبوبیت وی در طول 8 سال ریاست جمهوری حدود 48 درصد بوده است. این وضعیت برای دونالد ترامپ نیز صادق است. دونالد ترامپ در سال 2016، رأی حدود 26 درصد واجدان شرایط رأی دادن (5/47 درصد مشارکت کنندگان) را کسب کرد اما میزان محبوبیت شغلی وی در روزهای اول ریاست جمهوری بیش از 45 درصد (یعنی حدود 20 درصد بیش تر از آرای کسب شده توسط وی) بود. میانگین محبوبیت وی در طول 4 سال ریاست جمهوری 41 درصد، بالاترین میزان محبوبیت وی 49 درصد در ژانویه و می 2020 و پائین ترین میزان محبوبیت وی 34 درصد در ژانویه 2021 بوده است.
ملاحظه آمار محبوبیت رؤسای جمهور در ایران و بسیاری از کشورهای دنیا نشان می دهد میزان محبوبیت یک رئیس جمهور ارتباط چندانی با آرای کسب شده توسط وی ندارد و در طول دوره ریاست جمهوری ممکن است فراز و نشیبهای بسیار زیادی را تجربه کند.