یادداشت منتشر شده از محمدحسین جان بابانژاد پژوهشگر ایسپا در وبسایت خبرگزاری مهر، 5 آبان 1399
امروزه احساس تعلق به مکان را یکی از عناصر مهم و مؤثر در ارتقا کیفیت زندگی در محیطهای شهری میدانند. حس تعلق به مکان، به معنای ادراکات ذهنی و احساسات کم و بیش آگاهانه مردم از محیط خود است که شخص را در ارتباطی درونی با محیط قرار میدهد. این حس عاملی است که یک فضا را به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد خاص تبدیل میکند.
حس تعلق به مکان در فضای عمومی شهری یکی از مباحث مهم مطرح در جغرافیای رفتاری است. هرچه مدت ارتباط و حضور افراد در فضاهای عمومی بیشتر شود، به همان نسبت شناخت و ادراک انسانها از آن مکان افزایش یافته و امکان ایجاد معنای تعلق در محیط نیز افزایش مییابد و در بستر این فضاها و مکانهای معنادار، ارزشهای انسانی و اجتماعی امکان بروز مییابند.
فضاهای عمومی شهری که تحت عنوان «مکان سوم» شناخته میشوند، مکانهایی هستند برای دور شدن از خانه (مکان اول) و کار (مکان دوم). مکان سوم مکانی است برای تعاملات اجتماعی، تبادل اطلاعات و درآمیختن و برقراری ارتباط با گروهی دیگر که زندگی اجتماعی شهری در آنها جاری است و با افزایش حس تعلق در افراد و ایجاد خاطره جمعی منجر به رشد اجتماعی و فردی افراد میشوند. به اعتقاد «لوئیس مامفورد» حضور مردم در فضاهای عمومی شهری سبب همبستگی اجتماعی میشود. بنابراین بدون وجود فضاهای عمومی و جمعی عجین شده با زندگی مردم، نقش اصلی شهر که ایجاد ارتباطات صحیح بین مردم است مخدوش میشود و تنوع برخوردها و تعاملات اجتماعی و تبادلات انسانی که لازمه و عصاره یک زندگی شهری است، رخ نخواهد داد. نبود این حس مکانی به فضاهای عمومی شهری، سبب شکلگیری شهری بی هویت، غیر انسانی و کسالت آور میشود.
امروز در دورانی هستیم که ویروس کرونا رفت و آمد و حضور مردم شهر را به فضاهای عمومی محدود کرده است. کرونا سبب شده است بخشهایی عادی از زندگی روزمره شهری (مانند استفاده از اتوبوس، مترو و غذا خوردن در کافهها و رستورانها) ناگهان به اموری تهدیدآمیز تبدیل شوند. آثار و پیامدهای کرونا بر زندگی شهروندان به حدی است که سبب تغییر رفتار بسیاری از شهروندان در شهرها شده است. کرونا روابط ما با فضاهای عمومی را تغییر داد. در این دوران بسیاری از مشاغل شهری از بین رفتهاند؛ تجارت شهری، زندگی فرهنگی و اقدامات سیاسی مختل شدهاند؛ تعطیلی بازار، مشکلات اقتصادی زیادی را به شاغلین این بخش تحمیل کرده است؛ فضاهای عمومی مانند پارکها، بوستانها، ورزشگاهها، سالنهای ورزش و … محدود و یا تعطیل شدهاند؛ در سراسر جهان، رویدادهای مهم ورزشی، کنسرتهای موسیقی و جشنوارههای تفریحی لغو شدهاند؛ هرگونه سفر و جلسات غیر ضروری ممنوع شده است؛ تعطیلی صنایع فرهنگی شهر (موزهها، سینماها، تئاترها، گالریها و…) ضربه اقتصادی بزرگی به آنها وارد کرده است و به طور کلی فضای عمومی شهرها با قرنطینه و فاصله گذاری اجتماعی تغییر چهره داده است.
نتایج نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) که با همکاری دفتر مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در تاریخ ۲۱ تا ۲۴ اسفندماه ۱۳۹۸ در شهر تهران با حجم نمونه ۱۰۰۴ نفر انجام شده، نشان داد ۶۲.۷ درصد از پاسخگویان، در دوران کرونا میزان تردد خود و خانوادهشان را به میزان زیادی در شهر کاهش دادهاند. لذا مراکز شهری به نسبت دیگر فضاهای جغرافیایی به دلیل اینکه مرکز ثقل جمعیت، سرمایه، اشتغال، خلاقیت هستند در ابعاد مختلف اجتماعی، محیطی و اقتصادی بیشترین آسیب و صدمه را از کرونا دیدهاند.
در طول دوران شیوع کرونا فعالیت بسیاری از مشاغل اجباراً متوقف یا محدود شده و از نیروی انسانی برخی از مشاغل خواسته شده است در خانه کار کنند. از آنجا که ترس از عفونت افزایش یافته است، استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی کاهش یافته است. به عبارتی حمل نقل شخصیتر شده است.
فوبیای کرونا سبب شده است کسانی که از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده میکنند با نگرانی بخواهند زودتر به مقصد برسند و از فضایی که در داخل آن هستند دور شوند. ترس از کرونا و فضاهای شلوغ سبب شده است بسیاری سیستمهای حمل و نقل عمومی از جمله مترو، اتوبوس، تاکسی را یک سیستم توزیع کننده شیوع کرونا در شهر بدانند و از آن فاصله بگیرند.
نگرانی از کرونا به حدی است که نظرسنجی ایسپا با همکاری دفتر مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در تاریخ ۱۱ تا ۱۳ خردادماه ۱۳۹۹ نشان داد ۸۲.۳ درصد شهروندان تهرانی با اجباری شدن ماسک در فضاهای عمومی برای همه موافق بودهاند.
کرونا سبب افزایش استرس شهروندان شده است؛ به طوری که این فشار و استرس در هر سطح از جامعه و در کل نهادهای اجتماعی احساس میشود. نتایج نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران که و دفتر مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در مرداد ماه ۱۳۹۹ نشان میدهد ۵۱.۳ درصد شهروندان بالای ۱۸ سال تهرانی به مقدار «زیاد» نگران ابتلای خود و خانواده به ویروس کرونا هستند.
ازطرفی تنهایی، اضطراب و افسردگی بویژه در بین افرادی که در مناطق شهری متراکم و دارای فضای عمومی محدود زندگی میکنند، افزایش یافته است. بسیاری از فضاهای عمومی شهر که زمانی استفاده از آنها برای شهروندان قابل اعتماد و راحت بودند، حالا دیگر قابل اعتماد نیستند.
به طور کلی فضاهای عمومی شهری به عنوان محل اجتماع و تعامل بین شهروندان دستخوش تغییر شدهاند. رفتار شهروندان در این فضاها تغییر کرده است، به طوری که میتوان گفت کرونا باعث تقویت گفتمانهای ضد تراکم شده است. این عوامل سبب تجدید نظر بسیاری از شهروندان در ارتباطشان با فضاهای مختلف شهری از جمله فضاهای عمومی شهری شده است.از این رو اگر این شرایط و ترس از فضاهای عمومی شهری ادامه یابد، میتوان انتظار داشت با گذشت زمان حس تعلق شهروندان نسبت به فضاهای عمومی شهری تضعیف شود.
فوبیای کرونا تا حدودی سبب تشدید فردگرایی و انزوای اجتماعی در جامعه شهری شده است. اگر چه در این دوران نمونههایی از جمع گرایی را در برخی کشورها از جمله ایتالیا دیدهایم (در ایتالیا قرنطینه سراسری مردم را مجبور کرده است که نوع جدیدی از فضای عمومی ایجاد کنند. شهروندان برای لذت بردن از موسیقی، به بالکنها و پنجرههای خود رفتهاند و موسیقی را در داخل ساختمانها و خیابانها به اشتراک گذاشتهاند)، اما به طور کلی انزوای اجتماعی به رویکرد فردی گرایانه تری در فضاهای عمومی منجر میشود. همه این عوامل حس تعلق مکانی به فضاهای عمومی را در شهرها تضعیف میکند. از دست دادن فضای عمومی در شهرها، منجر به پیامدهای مهم اجتماعی خواهد شد که «آتکینسون» و «بلندی» از آن به عنوان حرکت رو به پایین و تنزل روابط اجتماعی شهری نام میبرند. تضعیف فضاهای عمومی شهری سبب میشود شهروندی برای جامعه شهری به یک مفهوم مبهم و نامانوس تبدیل شود. نتیجه تضعیف فضاهای عمومی، شهروندانی خنثی و بی تفاوت خواهد بود که هیچ عکسالعملی نسبت به سرنوشت شهر و جامعه ندارند.