محمد عاملی، پژوهشگر مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا)
منتشر شده در روزنامه اعتماد، 15 تیرماه 1399
آیا جهان خطر کرونا را از سرگذرانده است؟ آیا پزشکان به راه حل مطمئنی برای درمان کرونا دست یافتهاند؟ آیا رفتار ویروس کرونا به نسبت چهار ماه گذشته تغییر یافته و آنچنان که در برخی پیش بینیها گفته می شد در فصول گرم سال این ویروس مهار خواهد شد؟ پاسخ به همه این سوالات منفی است اما پرسش مهمی که در این میان مطرح می شود این است چرا در اغلب نقاط دنیا مردم نسبت به این بیماری آسان گیرتر شده اند و ترسشان از این ویروس کمتر شده است به نحوی که آشکارا شاهد نوعی بی مبالاتی در بسیاری از نقاط دنیا نسبت به این بیماری خطرناک هستیم؟
از دسامبر 2019 که جهان وارد جنگی خطرناک با ویروسی موسوم به کووید 19شده چند ماهی می گذرد، اما در این مدت مواجهه عاملین اجتماعی (دولت، کنشگران، نهادهای درمانی و ...) با این ویروس مرگبار تغییرات بسیاری را تجربه کرده است. تصاویری که در نخستین روزهای شیوع این ویروس در ووهان به جهان مخابره شد، جهان را در بهت و هراسی عظیمی فرو برد. درست مانند اینکه جهان در تاریکی وهمناکی فرو رفته باشد. ناخواسته این رخداد زنده کننده حکایت ها و روایت های تاریخی بسیاری از بیماری های فراگیری بود که پیش از این در اعصار گذشته بسیاری را در کام مرگ فرو برده بود و چه چیزی هولناک تر از اسناد، تصاویر و فیلم های به جا مانده از آخرین پاندمی جهان (آنفولانزی اسپانیایی) که درست صد سال پیش در گیرودار جنگ جهانی اول 17 تا 50 ملیون نفر را نفر را قربانی بولهوسی خود کرده بود.
کلیپ های کوتاهی که از شهر ووهان خاستگاه این بیماری در شبکه های اجتماعی منتشر می شد، بی شباهت به فیلم های آخر زمانی نبود: مردمی که بر اثر ابتلا به این ویروس ناشناخته در خیابانها، پاساژها یا محل کار خود نقش بر زمین شده بودند و به نظر می¬رسید نا امیدانه با مرگ دست و پنجه نرم می کنند. گسترش این بیماری به اقصی نقاط جهان، این بیماری محلی را تبدیل به یک به معضل جهانی کرد. کشورهای مدیترانه¬ای اروپا (ایتالیا، اسپانیا، فرانسه) و کمی بعد تر بریتانیا و با فاصله اندکی آمریکا نخستین کشورهایی بودند که در تله این بیماری نوظهور گرفتار شدند. ایران نیز در زمره نخستین کشورهایی بود که ویروس کووید 19 توانست در چند نقطه از جغرافیای گسترده اش پنهانی شیوع پیدا کند.
سرعت گسترش این ویروس به حدی بود که برخی از رهبران غربی حتی فرصت کافی برای ارزیابی وضعیت موجود نداشتند و همین تعلل، تردید و بعضا انکارها، کشورشان را در تله مرگبار این ویروس گرفتار کرد. بعد از آن جهانیان شاهد اجساد تلنبار شده قربانیانی بودند که در بیمارستان ها، سردخانهها و حتی خیابان ها برای خاکسپاری آماده میشدند. کووید 19 به خوبی توانسته بود نشان دهد کوچکترین غفلت وسهل انگاری در مواجهه با آن نتایج مرگباری را به دنبال خواهد داشت. اما برای مهار این ویروس نوخاسته چه تمهیدی باید اندیشیده می شد؟ نخستین و در عین حال کهن ترین راهکار مهار بیماری های همه گیر قرنطینه و محدود کردن ارتباط بین افراد بود. شیوه ای که تداعی کننده روایت های کهن قرون وسطایی در روزگاران شیوع بیماری های فراگیر بود، اما به نظر می رسید گزیری نیز از این روش دیرپا و باستانی نبود.
بعد از گذشت دو ماه، نخستین نشانه های فروکش کردن تدریجی این بیماری در خاستگاه آن و برخی کشورهای اروپایی نمایان شد و این خود می توانست نشانه امیدوارکننده ای از پایان دوران وحشت و این پیام باشد که در نهایت این ویروس مهارشدنی است و فاجعه صد سال پیش در انتظار بشریت نخواهد بود. با آغاز قوس نزولی این بیماری ناشناخته مشکل دیگری آرام آرام سربرآورد. مساله¬ای که شاید بتوان آن را «سندروم عادی سازی کاذب» نامید. موضوعی که در ابتدای امر چندان جدی گرفته نمیشد، اما به زودی مشخص شد این تصور کاذب به راحتی میتواند باعث بازگشت و گسترش بیشتر ویروس کرونا باشد. نخستین نشانههای این عادی سازی در سواحل و تفریح گاههای کره جنوبی نمایان شد. کشوری که اغلب به عنوان یکی از موفق¬ترین نمونه های کنترل ویروس کرونا شناخته می شد، اما بنا به دلایلی از جمله برداشته شدن برخی محدودیت های اجتماعی شاهد گسترش هر چند خفیف این ویروس در این کشور آسیایی بودیم. ریشه این عادی سازی را می توان عمدتا در چند عامل زیر جستجو کرد.
نخست باید به مساله اقتصادی اشاره کرد. مقوله بنیادی و ساختاری که شرط بقای یک جامعه بر سازوکار آن استوار است. مشکلات معیشتی برآمده از محدودیت های دوران کرونا خود داستانی است مفصل. شاید بتوان مهمترین دلیل کنار گذاشتن ملاحظات بهداشتی را مشکلات معیشتی مردم دانست. مردمی که به ناچار برای گرداندن چرخه معیشت شان ناخواسته باید پای در عرصه نه چندان ایمن فعالیت های اقتصادی گذاشته و مخاطرات آن را نیز پذیرا باشند.
بعد از مسایل مرتبط با مشکلات اقتصادی باید به ملال و خستگی ناشی از دوران قرنطینه و یا رعایت فاصله اجتماعی اشاره کرد. نوعی خودمراقبتی که مستلزم انزوا و دوری گزیدن از محافل جمعی (خانواده، دوستان، پارک،. . ) بود، به انباشت یک انرژی متراکم و تخلیه نشده انجامید. به نظر میرسد رعایت پروتکلهای بهداشتی و نیز به وجود آمدن وقفه در مناسبات اجتماعی باعث به وجود آمدن نوعی ملال و دلتنگی در بین افراد جامعه شده است. به همین دلیل در حال حاضر بخصوص در یک ماه گذشته همزمان با کاهش اضطراب از مبتلا شدن به کرونا شاهد نوعی تخلیه روانی ناگهانی از سوی افرادی هستیم که چند صباحی را به انزوا و دوری از یکدیگر گذرانده اند.
نکته سوم به وجود آمدن تصورات نادرست در مورد رفتار ویروس کروناست که اغلب برآمده از شایعات یا اخبار ضد و نقیضی است که در برخی از رسانه های جمعی و محافل شبه علمی مطرح می شود. به عنوان مثال فرضیه ضعف تدریجی ویروس کرونا در گذر زمان و یا وجود دو نوع ویروس قوی و ضعیف کووید 19 و حتی امحاء خود به خودی کرونا در فصول گرم سال از جمله برداشت های ناصحیحی بود که در قالب افواه عمومی بر سر زبان ها می گشت بدون آنکه هیچ نهاد و سازمان علمی معتبری آن را تایید کند. اما نکته تاسف بار آن بود که این اقوال اغلب باعث شکل گیری نوعی خوشبینی کاذب در میان مردم و در نتیجه آن سهل انگاری در فرایند رعایت پروتکل های بهداشتی میشد.
و آخرین دلیلی که می توان آن را یکی از علل اصلی «عادی سازی مناسبات اجتماعی» در دوران کرونا دانست، اخبار مربوط به کاهش ابتلا و مرگ و میر کروناست. اخباری که اگر چه دور از واقعیت نیست اما میتواند منشاء تصورات نادرست در مورد پایان بحران کووید 19 باشد. با توجه به آنچه گفته شد، حال این پرسش مطرح است که فرایند عادی سازی در میان مردم ایران چگونه است؟ آیا کماکان مانند سابق مردم نگران ابتلا به این بیماری هستند؟ آیا از میزان نگرانی آنها مانند بسیاری از نقاط دیگر دنیا کاسته شده است. برای پاسخ به این سوالات از یافتههای نظرسنجیهایی که مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) با همکاری معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران درباره کرونا در شهر تهران انجام داده است استفاده میشود. برای بررسی مساله عادی سازی و سنجش آن معیارهای زیر در نظر گرفته شده است:
1. میزان تاب آوری اقتصادی و تحمل محدودیت های دوران کرونا
2. نگرانی از ابتلاء خود و خانواده به ویروس کرونا
3. میزان رعایت دستورالعملهای پزشکی
4. پیگیری اخبار مربوط به کرونا
ابتدا به سراغ مهمترین علت عادی سازی روابط اجتماعی یعنی عامل اقتصادی برویم. در نظرسنجی موج پنجم ایسپا و دفتر مطالعات اجتماعی شهرداری تهران (16 تا 20 اردیبهشت) وقتی از مردم پرسیده شده «چقدر نگران پیش آمدن مشکلات اقتصادی برای خانواده تان در ماه های آینده هستید» 63.9 درصد عنوان کرده اند زیاد (یا بسیار زیاد) نگران تبعات اقتصادی دوران کرونا هستند. در مقابل پاسخ 17.6 درصد پاسخگویان کم (یا خیلی کم) بوده است. ارقام در اینجا به خوبی بیانگر دغدغه های معیشتی اکثر مردم در دوران محدودیتهای اجتماعی است.
نتایج موج سوم همین نظر سنجی (16 تا 19 فرودین) در مورد مدت زمان «تحمل وضعیت اقتصادی در دوران کرونا» که به نوعی بیانگر تاب آوری اقتصادی است به خوبی نشان دهنده شکنندگی و آسیب پذیری چرخه معیشتی مردم در دوران کروناست. پاسخ مردم به این سوال که «در صورتی که تعطیلی شهر به خاطر کرونا ادامه داشته باشد فکر می کنید به لحاظ اقتصادی تا چه زمانی می توانید تحمل کنید» سرنخی است از اوضاع نه چندان مناسب اقتصادی مردم در بحران کرونا. 32.9 درصد پاسخگویان حتی وضعیت حال حاضر خود را به لحاظ اقتصادی در شرایط مناسبی نمی¬دانند. 34 درصد مردم برآوردشان این است که نهایتا یک یا دو ماه بتوانند وضعیت فعلی و محدودیت های آن را تحمل کنند و در نهایت 9.1 رصد پاسخگویان نیز تصورشان این است که سه الی چهارماه می توانند وضعیت فعلی را تحمل کنند. فقط 21 درصد مردم گزینه «پنج ماه یا بیشتر» را انتخاب کرده¬اند. با استناد به دادههای این نظرسنجی می توان حدس زد بخش قابل توجهی از آنچه عادی سازی نامیده ایم ناشی از کاهش توان اقتصادی خانواده ها و بازگشت به فضای عادی کسب و کار از روی ناچاری است.
نگرانی و هراس نسبت به یک تهدید گام نخست مواجهه با آن خطر است و هر چقدر این نگرانی بیشتر باشد، تبعا می تواند نشان دهنده میزان اهمیت آن منبع خطر در ذهن افراد باشد. از این رو میزان نگرانی افراد نسبت به شیوع ویروس کرونا و روند آن در چند ماه گذشته می تواند نشان دهد تا چه اندازه این بیماری فراگیر در سراشیبی عادی شدن در زندگی شهروندان است. با کنار هم گذاشتن نتایج نظرسنجیها مشخص می شود نگرانی مردم به تدریج با آغاز شیوع بیماری کرونا افزایش مییابد و در نیمه نخست اردیبهشت به اوج می¬رسد. اما از نیمه دوم اردیبهشت میزان نگرانی مردم سیر نزولی پیدا میکند و در نیمه دوم خرداد به پایین ترین حد خود می¬رسد. در جدول و نمودار زیر میزان نگرانی از ابتلا به ویروس کرونا در میان شهروندان تهرانی به تفکیک زمانی و موج های نظرسنجی نشان داده شده است.
مطابق با داده های به دست آمده در خردادماه، در مناطق توسعه نیافته، کمتر توسعه یافته و توسعه متوسط نگرانی مردم از ابتلا به بیماری کرونا بیشتر از مناطق مرفه (توسعه یافته و نسبتا توسعه یافته) است.
یکی دیگر از معیارهای فرایند عادی سازی دیدگاه شهروندان در مورد میزان رعایت دستورالعمل های پزشکی است. دستورالعمل هایی که مهمترین تمهید و راهکار برای جلوگیری از ابتلا به ویروس کرونا محسوب می-شوند. طبیعتا میزان اهمیت و دقت شهروندان در رعایت این پروتکل های بهداشتی می تواند معیاری باشد برای جدی تلقی کردن وضعیت پیش آمده و بی مبالاتی و ساده انگاشتن آن نیز می تواند نشانه¬ای از آسان گیری و عادی سازی شرایط بحرانی موجود باشد. در آخرین نظرسنجی انجام شده توسط ایسپا در تهران از پاسخگویان خواسته شده بود به این سوال پاسخ دهند: «به نظرتان مردم نسبت به دو ماه قبل دستورالعمل بهداشت فردی مثل شستن دست و زدن ماسک را بیشتر رعایت می کنند یا نه؟» 78.5 درصد پاسخگویان براین باورند رعایت دستورالعمل ها به نسبت ماه های قبل کمتر شده و فقط 11.5 درصد اعتقاد دارند رعایت دستورالعملهای بهداشتی افزایش پیدا کرده است. وقتی از پاسخگویان خواسته شد نظرشان را در مورد میزان رعایت دستورالعملهای بهداشتی توسط خودشان بگویند 59.1 درصد مدعی شدند که رفتارهای بهداشتیشان به نسبت ماه های قبل تغییری نکرده است. اما 22.4 درصد اذعان داشته اند که کمتر از ماه های قبل پروتکل های بهداشتی را رعایت میکنند. مطابق با داده های بدست آمده تعداد پاسخگویان مردی که گفته اند کمتر از گذشته تمهیدات پزشکی را رعایت می کنند 25.4 بوده است. حال آنکه 19.3 درصد زن ها مدعی بوده اند که به نسبت ماه های قبل مسایل بهداشتی را کمتر رعایت می کنند. در این نظر سنجی 22.2 درصد افراد بالای 50 سال نیز مدعی بودند که ملاحظات بهداشتی را بیشتر از ماه های قبل رعایت می کنند.
در نظرسنجی 11 تا 13 خرداد پاسخگویان تهرانی در برابر این سوال قرار گرفتهاند: «با توجه به آنچه در این دو سه ماه گذشته دیده اید و شنیده اید به نظرتان کرونا یک خطر واقعی است یا بیش از اندازه بزرگ شده است؟» 70.7 درصد پاسخگویان با توجه به آنچه دیده اند یا شنیده اند کرونا را یک خطر واقعی تلقی کرده اند. اما 21.2 درصد نیز گفته اند کرونا بیش از حد بزرگ شده است. مقایسه نتایج موج چهارم همین نظرسنجی (2 تا 4 اردیبهشتماه) با نتایج این موج نشان میدهد 5.3 درصد از نگرانی مردم نسبت به خطر کرونا کاسته شده است.
پیگیری اخبار مربوط به بیماری کرونا می تواند یکی دیگر از نشانه های جدی گرفتن و یا عادی سازی دوران کرونا باشد. در خردادماه به طور کلی 38.5 درصد پاسخگویان مدعی بودند که اخبار مربوط به کرونا را تا حد زیاد (یا خیلی زیادی) پیگیری می کنند و در مقابل 28.5 درصد نیز گفتهاند که به میزان کم (یا خیلی کمی) پیگیر اخبار کرونا هستند. در بین متغیرهای زمینه ای «سن» پاسخگویان متغیری مهم در پیگیری اخبار مربوط به کرونا محسوب می شود. به نحوی که هر چقدر سن افراد بیشتر باشد، میزان پیگیری اخبار نیز بیشتر میشود. مطابق با نتایج این نظرسنجی 24.8 درصد افراد بین سنین 18تا 29 سال 35.4 درصد افراد بین 30 تا 49 سال و در نهایت 53.8 درصد افراد بالای 50 سال پیگیر اخبار کرونا بوده اند. در این شرایط اعداد به خوبی بیانگر نگرانی بیشتر افراد مسن و در نتیجه پیگیری اخبار مرتبط با این بیماری است. مطابق با داده های بدست آمده از آخرین نظرسنجی انجام شده (11تا 13 خرداد) 56.4 درصد مردم پذیرفته اند که به نسبت دو ماه قبل کمتر پیگیر اخبار مربوط به کرونا هستند و فقط 9.6 درصد مردم گفتهاند بیشتر از دو ماه قبل اخبار کرونا را پیگیری می کنند.
از نتایج به دست آمده از آخرین نظرسنجی ایسپا و معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران می توان نتیجه گرفت جامعه وارد فاز عادی سازی دوران کرونا شده است بدون آن که هیچ دلیل موجهی برای آن وجود داشته باشد. شرایطی که در آن افراد کمتر از ماه های نخستین ورود به دوران کرونا مسایل بهداشتی را رعایت می کنند، کمتر پیگیر اخبار کرونا هستند و اساسا کمتر نگران بحرانی به نام شیوع ویروس کرونا هستند. در این میان شاید نکته قابل توجه، نگرانی به نسبت بیشتر اقشار آسیب پذیر جامعه (افراد مسن، افراد ساکن در مناطق کم برخوردار و زنان) در برابر بحران پیش روست.
آمار نگران کننده افزایش کرونا در روزهای گذشته و جهش ناگهانی آن بیش از هر چیز بیانگر خطرناک بودن فرایند عادی سازی روابط اجتماعی است. هیچ نظریه علمی تایید شده ای دال بر کاهش خطر بیماری کرونا، تضعیف این ویروس و یا کاهش احتمال ابتلا به آن وجود ندارد اما آنچه که عملا شاهد آن هستیم نوعی خطرپذیری (بیشتر برای اقشار کم برخوردار) و سهل انگاری (از سوی اقشار برخوردار ) فزاینده ای است که متاسفانه عملا فرایند مهار این ویروس را دچار وقفه کرده است. مساله ای که در صورت تداوم آن، شاهد افزایش تصاعدی این بیماری و به تبع آن افزایش تعداد قربانیان آن خواهیم بود.