مضمون مشترک همه فصلهای کتاب «نظرسنجی سیاسی در عصر دیجیتال» بررسی تغییراتی است که تحقیق پیمایشی، و بهطور کلی نظرسنجی را با چالشهای مهم روبهرو کرده و برخی راهحلها را برای مقابله با مشکلات ارائه داده است.
با مطالعه کتاب پیشرو خواهید دید که معمول مشکلات نظرسنجی در ایران و جهان تقریباً مشابه یکدیگر است. این اثر در سال 2011 منتشر شده و شامل مجموعه مقالاتی است که در سمیناری در سال 2009 در دانشکده ارتباطات جمعی دانشگاه ایالتی لوییزیانا ارائه شدهاند.
کتاب مشتمل است بر یک مقدمه و هشت فصل. موضوع اصلی کتاب عبارت است؛ مشکلات و مسائل نظرسنجی و پژوهش در افکار عمومی در سالهای اخیر با توجه به تغییر و تحولات مهم در حوزه تکنولوژی ارتباطات. رئوس مهمترین این تحولات به شرح زیر است.
گسترش قابل ملاحظه استفاده از تلفنهای همراه، گسترده از اینترنت و منابع بسیار متنوع خبر و اطلاعات در حوزه مجازی، هجوم گسترده شرکتهای بازاریابی تلفنی و اینترنتی به شهروندان از طریق تلفن و بیمیلی شهروندان به پاسخگویی به نظرسنجیهای تلفنی در نتیجه آن، تحرک جغرافیایی گسترده و قابلیت انتقال شمارههای تلفن همراه در گستره جغرافیایی داخل کشورها و حتی بین کشورها و تأثیری که این امر بر چارچوبهای نمونهای دارد و نیز جزیرهای شدن آگاهی رسانهای و چندپارگی افکار عمومی.
کتاب از این نظر انسجام موضوعی قابل قبولی دارد و همه فصلهای آن به بررسی ابعادی از این مشکلات اختصاص یافته است. همه نویسندگان، جزء متخصصان درجه اول کار نظرسنجی در ایالات متحده آمریکا هستند. مضمون مشترک همه فصلهای کتاب بررسی تغییراتی است که تحقیق پیمایشی، و بهطور کلی نظرسنجی را با چالشهای مهم روبهرو کرده و برخی راهحلهای برای مقابله با مشکلاتی از قبیل کاهش مستمر نرخ پاسخگویی به نظر سنجیهای تلفنی، غیرمعرف بودن نمونههای نظرسنجیهای اینترنتی، استفاده سیاسی از نظرسنجی در کمپینهای انتخاباتی و پوشش جانبدارانه نتایج نظرسنجیها به وسیله رسانهها. مقدمه کتاب این مسائل را در بستری تاریخی قرار میدهد و پیش درآمد استادانهای برای فصلهای بعدی فراهم میکند.
فصل اول به شرح تغییراتی اختصاص دارد که تکنولوژی جدید ارتباطات و اینترنت در حوزه سنجش افکار عمومی، پدید آورده است.
نویسنده به افزایش تعداد موسسات نظرسنجی و افزایش اهمیت سیاسی دادههای نظرسنجی همزمان با کم شدن دقت نظرسنجیها و بیمیلی شهروندان به مشارکت در آنها اشاره میکند. وی در مورد هر یک از مشکلاتی که این تغییرات پدید آورده راهحلهایی را که مؤسسات دستاندرکار حرفه نظرسنجی به کار گرفتهاند بهطور خلاصه اشاره دارد. اما در پایان سوال مهمتری را هم مطرح میکند و آن در مورد تغییری است که خود مفهوم «افکار عمومی» از سر میگذراند.
با گسترش نجومی منابع دریافت خبر و اطلاعات و گرایش استفادهکنندگان از تکنولوژیهای جدید به شبکههای همسلیقه و غرقشدن آنان در حبابهای اطلاعاتی همسو، افکار عمومی، بسیار کمتر از گذشته انسجام و یکپارچگی دارد و به مجمع الجزایر گرایشهای بسیار متفاوت شباهت پیدا کرده است. نویسنده در این فصل بیان میکند، دوره اتکای تمام و کمال به نظرسنجی با استفاده از نمونههای تصادفی به دست آمده از لیستهای شماره تلفنهای ثابت به پایان رسیده و در آغاز یک دوره گذر به وضعیت جدیدی هستیم که در آن شیوههای نمونهگیری، تکنیکهای مصاحبه تلفنی و روشهای جمعاوری اطلاعات باید اصلاح شود و بهبود یابد، هم تغییراتی که اصل مفهوم یکپارچه «افکار عمومی» به عنوان تجمیع علائق فردیِ ابراز شده شهروندان با آن روبهروست، باید مورد توجه قرار گیرد.
فصل دوم که توسط مدیر مرکز تحقیقات پیو ـ شاید مهمترین موسسه نظرسنجی در آمریکا ـ نوشته شده است، مسائلی از قبیلِ پایین آمدنِ مداوم نرخ پاسخگویی، ضرورت استفاده همزمان از چارچوب نمونهای متعدد (لیستهای شماره تلفنهای همراه و ثابت، لیست رأیدهندگان ثبت شده و تطبیق آدرسها با شمارههای تلفن و لیست رأیدهندگان)، جابهجایی گسترده و سریع جغرافیایی پاسخگویان و بالا رفتن قابل ملاحظه هزینه انجام نظرسنجی دقیق را بررسی میکند. برای مثال «اسکات کیتر» خاطرنشان میکند که نرخ پاسخگویی در یک دهه گذشته در بیشتر نظرسنجیهای انجام شده در آمریکا (به جزء نظرسنجیهای دولت فدرال و سرشماری) به حدود 25 تا 30 درصد رسیده و میزان پاسخگویی به نظرسنجیهای مرکز تحقیقات پیو از نیمه دهه 1990 سالانه 2 درصد کاهش یافته و به اندکی بیش از 20 درصد رسیده است.
فصل سوم به استفاده از دادههای نظرسنجیها در تبلیغات سیاسی و تفسیر جانبدارانه یافتههای نظرسنجی اختصاص دارد. سوال مهمی که در این فصل مورد بحث قرار میگیرد، مسأله اعتماد به نظرسنجی است. نویسنده معیارهایی را پیشنهاد میکند که خوانندگان یافتهاند و باید در نظر داشته باشند. اما مهمترین نکته از نظر نویسنده شفافیت در ارائه جزئیات فنی پژوهش از سوی مؤسسه یا مرکز عامل نظرسنجی است.
فصل چهارم به رابطه نظرسنجی و پوشش خبری پژوهشهای افکار عمومی اختصاص دارد. نویسنده بیشتر به معایب تبدیل شدن نظرسنجی به «خبر» و نحوه پوشش جانبدارانه نتایج در رسانهها توجه دارد و بحث عالمانهای در مورد علل مود توجه قرار گرفتن نظرسنجی بهعنوان خبر مطرح میکند.
فصل پنجم یکی از بهترین فصلهای کتاب است و نویسنده در آن به اهمیت منابع جدید (اینترنت، شبکههای اجتماعی و جزیهای شدن افکار عمومی) در شکلیابی افکار عمومی میپردازد. «سوزان هربز» در این فصل مفهوم سنتی افکار عمومی یعنی حاصل جمع عقاید فردی و خصوصی را نقد میکند و به مکالمه عمومی درباره سیاست و خطمشیهای سیاستگذاری میپردازد. میگوید آنچه بیش از اصلاح و افزایش دقت شیوههای نمونهگیری و پردازش فنی اطلاعات اهمیت دارد توجه به ماهیت جزیرهای و پراکنده مکالمه عمومی درباره موضوعهای مهم اجتماعی و سیاسی است که تکنولوژیهای جدید ارتباطی بهطور فزاینده آن را پویا و متحرک کردهاند.
فصل ششم به جنبه دیگری از همین مسأله میپردازد و آن محتوای عقاید بیان شده در عرصه مجازی است. نویسندگان میگویند علیرغم ماهیت چندپاره بیان سیاسی در عرصه مجازی، محتوای موجود در حبابهای اطلاعاتیِ متشکل از گروههای همفکر و همسلیقه یا اشکال بحث و گفتوگو دادههای مهمی درباره مشارکت سیاسی و گرایشهای افکار عمومی به دست میدهند. اما این دادهها قطبهای افکار عمومی را بیشتر پوشش میدهند و اتکای صرف به آنها رأی دهنده معتدل را از حوزه دید پژوهشگر خارج میکند. بنابراین پژوهش در افکار عمومی با همه کاستیهای کنونیاش باید در کنار سایر شیوههای سنجش سلیقهها و عقاید همچنان مورد نظر باشد.
فصل هفتم به شیوههای جدید یا غیرمتعارف سنجش افکار عمومی اختصاص دارد و «آنا گرینبرگ» راههای دستیابی به گروههایی را بررسی میکند که با استفاده از آنها میتوان ار بخشهایی از جامعه را پوشش داد که در دام شیوههای سنتی نظرسنجی نمیافتند.
فصل آخر کتاب به بررسی پرسشهای هنجاری در مورد رابطه نظرسنجی و حکمرانی دمکراتیک اختصاص دارد و پرسشهای مهمی را مطرح میکند.
چاپ دوم کتاب «نظرسنجی سیاسی در عصر دیجیتال» به ویراست کربی گویدل و ترجمه ابراهیم شیرعلی و محمد آقاسی با شمارگان 1000 نسخه در 217 صفحه به بهای 17 هزار تومان توسط مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) و پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر شده است.