یادداشت منتشر شده از محمد عاملی پژوهشگر ایسپا در کانال جامعه شناسی، 1 خرداد 1399
آنچه در چند ماه گذشته در مواجهه با شیوع ویروس کویید 19 شاهد آن هستیم برهم ریختگی انتظامی است که از بنیانهای آن از بعد از جنگ جهانی دوم گذاشته شده است. بعد از جنگ جهانی دوم، برخی رویدادهای کلان سیاسی مانند جنگ دو کره (1950)جنگ ویتنام (1975-1955) و طولانیترین جنگ کلاسیک قرن، جنگ ایران و عراق (1980-1988)، جنگ اول خلیج فارس(1990) و جنگ دوم خلیج فارس(2003) از جمله بحرانهایی محسوب میشوند که نظم جهانی را به چالش کشیدهاند. در کنار این حوادث خونبار دو بحران مالی عمده در سالهای 1997و 2008-2007 نیز در نوع خود چالشهای عمدهای برای نظم جهانی محسوب میشدند. اما درست زمانی که جهانیان نگران مسایلی چون تنش سیاسی بین قدرتهای بزرگ، تروریسم و مشکلات مالی بودند هیولای جدیدی از دل زندگی آدمیان سربرآورد که سابقه حضورش در زمره مخاطرات کهن و دیرینه بشری به حساب میآمد. آنچه به ظاهر پیش روی ماست آشوبی است بزرگ در برابر نظم مستقر. نظمی سست، سیال و شکننده که از پیش مستعد تغییرات عمده و در معرض نیروهای محیطی ضد سیستمی مختلفی بوده است.
گذشته از تاثیرات واقعی این رخداد میتواند تاثیری جدی بر نظریات مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشته باشد. این رخداد میتواند به عنوان یک «مساله نظری» هم موئد برخی نظریات و هم ناقض آن باشد. این یاداشت کوتاه میتواند پاسخی به این پرسش ضمنی باشد، چه نظریه و نظریاتی میتوانند وضعیت به وجود آمده را توصیف و تبیین کنند؟!
در یاداشت قبلی اشاره کوتاهی شد به نظریه گیدنز، دیوید هلد و اولریش بک در باب سازوکار و الزامات جهانی شدن. در این یاداشت نیز به معرفی کوتاه یکی دیگر از نظریاتی خواهیم پرداخت که قابلیت آن را دارد که از دریچه دوگانه نظم و آشوب وضعیت فعلی را توضیف کند.
به اعتقاد نگارنده در میان دیدگاههای مطرح شده از خانواده نظریههای نظم ،نظریه نیکولاس لومان در مورد سیستمهای اجتماعی قابلیت بیشتری برای تحلیل وضع موجود خواهد داشت. چه، در این نظریه نه تنها عوامل انتظام بخش اجتماعی که مسایلی چون تضاد اجتماعی، جرم و بزهکاری، چندگانگی ارزشی از ملزومات سیستمهای اجتماعی محسوب میشود. به تعبیری دقیقتر برخلاف نظریه پارسونز که در آن نظم یک ضرورت فرض شده است، در دیدگاه لومان که طرحی کاملتر و پویاتری از نظریه استاد محسوب میشود، نظم صرفا یک «امکان» اجتماعی است. امکانی در برابر سایر امکانها و انتخابی بین سایر انتخابها.
نظریه لومان تور بسیار بزرگی را در برابر واقعیت اجتماعی و اجزایی جزییتر آن پهن میکند. به نحوی که بخش عمدهای از وقایع اجتماعی در چارچوب مفهومی این نظریه به حرف خواهند آمد و در این قالب معنادار خواهند شد. نظریه لومان مانند دیگر نظریات سیستمی مشحون از دستهبندیهای گاه پیچیدهای است که خواننده را چه بسا در میان این همه موضوعات آرشیو شده سردرگم کند. اما برای توصیف تغییرات موجود شاید بهترین کار، قرارگرفتن در برابر دستهبندی معروف لومان از سیستم های اجتماعی است.
به نظر لومان سیستم های اجتماعی در سه قالب سیستمهای تعامل، سازمان و جامعه قابل دستهبندی است. سیستم نخست(تعامل) شامل هر نوع کنش و کنش متقابل انسانی بر محور یک موضوع خاص است، دومی (سازمانی) به اختصار اشاره به هر نوع نظام کنترل کنندهی کنشهای خودانگیخته به منظور هماهنگ شدن با اهداف یک سازمان یا سازماندهی خاص و در نهایت سیستم های جامعوی(societal system). این نوع سوم نزدیک به مفهوم جهانهای تکاملی (Evolutionary universals) پارسونزی است. هر چند از نظر لومان این بعد از نظامهایاجتماعی توسط نظامهای ژئوپولتیک (تقریبا همان دولت ملتها) محدود شدهاند اما به تاکید بر هنجارهای عام و یا به تعبیریدقیقتر اجماع ارزشی (Consensus Normative) مستعد تبدیل شدن به یک نظام فراگیرجهانی هستند.
لومان برای نظام جامعوی شش خرده نظام معرفی میکند. خرده نظامهایی که بسط یافته چهارگانههای پارسونزی محسوب میشوند. این شش خرده نظام عبارتند از ؛ اقتصاد، سیاست، قانون (معادل نظام اجتماعی مد نظر پارسونز) و علم، دین و در نهایت خرده نظام آموزش . این خرده نظامها از نظر لومان واجد دو خصلت خود ترمیمی (Auto-Poiesis) و خود ارجاعی (Self-Reference) هستند. هرچند این دو ویژگی به معنای محدود و بسته بودن آنها نیست. بلکه ضوابط موجود در هر خرده نظام آن را قادر خواهد ساخت با دیگر خرده نظامهای پیوند داشته باشد. به عنوان مثال کد محوری خرده نظام اقتصادی (پول) آن را قادر خواهد ساخت با دیگر خرده نظامها بر محور مبادلات پولی پیوند ایجاد کند اما در عین حال خصلت خودارجاعی خرده نظام اقتصادی همچنان بر پایه مبادلات پولی حفظ شود. و همینطور است پیوند خرده نظام سیاست با محوریت قدرت با دیگر خرده نظامهای همجوار.
با تمام آنچه گفته شد حال به پرسش آغازین خود برگردیم ، نظریه سیستمهای اجتماعی لومان چگونه میتواند رویدادهای دوران کرونا را در قالب نظری و مفهومی برای ما تشریح کند و جعبه ابزار مفهومی این نظریه چگونه به ما در مانیتورینگ رویدادها کمک خواهد کرد؛ به نحوی که به دور از اغراقهای رایج در مورد تاثیر کرونا تغییرات به وجود آمده را در سطوح سه گانه تعاملات اجتماعی، سازمان و نظام جامعوی مورد ارزیابی قرار دهیم.
نخست سطوح تعاملات اجتماعی را مورد بررسی قرار میدهیم، قلمرویی که ابتداییترین مناسبات اجتماعی از سخن گفتن تا مراودات روزمره را در آن صورت میگیرد. این سطح از سیستم اجتماعی مستلزم حضور کنشگران و رعایت ترتیبات تعاملات اجتماعی است. اگر این تعبیر ویلیام گود را بپذیریم که هر نوع تعاملی در سطح زندگی روزمره در نهایت نوعی گفتگوست میتوان این سطح از سیستم اجتماعی را هرگونه تعامل دوسویه بین افراد (دو یا چند نفر) دانست که از یک قاعده مشخص تبعیت میکند. از این منظر میتوان به رصد آن دسته از تغییراتی پرداخت که در این رویداد از روال معمول خود خارج شده و سبک و سیاقی متناسب با مقتضیات جدید یافته است. برای توضیح این وضعیت شاید بتوان از اصطلاح «آداب و یا حتی مناسک کرونایی» در فرایند تعاملات اجتماعی استفاده کرد. مجموع رفتارهای توصیه شده بهداشتی که جایگزین رویههای معمول مناسبات اجتماعی شده است. رفتارهایی که چه بسا تا مدتها به دلیل «رفتارهای مراقبتی» کنشگران استمرار یابد. اگر پیشبینی پژوهشگران دانشگاه هاروارد را جدی بگیریم شیوه تعاملات روزمره افراد (گفتگو، نحوه قرار گرفتن بدنها در فرایند گفتگو، آداب معمول در مناسبات اجتماعی … ) احتمالا تا سال 2022 یعنی تا دو سال دیگر به روال سابق خود باز نخواهد گشت.
اما دقیقترین مناسبات سیستمی خود را در شکل سازمانی نشان میدهد. گونهای روابط سیستمی که بیش از هر چیز خود را در مناسبات رسمی و شغلی نشان میدهد. روابط بوروکراتیک را میتوان نمونه اعلای یک سیستم اجتماعی از نوع سازمانی دانست. جایی که کنشهای خودانگیخته بشری به نفع یک انتظام هدفمند به نیت افزایش بهروهوری (در سیستمهای اقتصادی) یا کنترل افراد (در سازوکارهای مختلف قدرت) نهادهای مرتبط با سامان مییابد. تا آنجا که به مساله قدرت مرتبط است اولین نشانههای تاثیر سیستمی این بیماری فراگیر با مکانیزمهای مختلف کنترل بدن و به صورت خاص قرنطینه آغاز شد. نوعی رژیم اعمال قدرت که توامان بدن و ویروس را با شعار در خانه بمانید محبوس کرد. به تعبیر سادهتر رابطه اجتماعی آدمیان برای جلوگیری از هرگونه امکان انتقال ویروس به تعلیق درآمد. خواه اجباری (مدل چین)، خواه ارادی(مدل سوئد). همین قطع ارتباط اضطراری بین آدمیان سرمنشاء تغییرات عمده در سازمانهای اقتصادی شد. برخی از سازمانها را تا مرز ورشکست شدن پیش برده است (به صورت خاص شرکتهای بزرگ هواپیمایی) و ثروت برخی را نیز به شدت افزایش داد (شرکت آمازون) . تغییرات سازمانی محدود به این موارد نماند بسیاری از شرکت ها تجربه جدیدی در این میانه کسب کردند. امکانی که اگرچه دور از ذهن نبود اما کمتر سازمانی حاضر به آزمون عملی آن بود.
کار در خانه نیز یکی از نتایج و تجارب دوران کرونا است. تجربهای که شاید باعث تغییرات عمدهای در شیوه کار بعد از پایان بحران کرونا باشد. شاید نتیجه چنین تجربهای باعث تاثیرات جدی در روابط کاری در سازمانها شود و اساساً برخی مشاغل نیز به تاثیر از این تجارب ضرورت خود را از دست بدهند. تاثیرات کرونا بر مناسبات اقتصادی تا آن حد جدی است که برخی از کارشناسان بر این باورند سلسله مراتب اهمیت مشاغل به کلی به تاثیر از این ماجرا تغییر پیدا کند. به عنوان مثال نقش پزشک و سازمانهای درمانی بیشتر از حال حاضر افزایش یابد و همینطور مهارتهای قابل انتقال و آموزش در فضای مجازی رونق بیشتری بگیرد. در مقابل مشاغل مرتبط با رستوران و هتلداری، گردشگری روزهای خوبی در چند سال آینده را تجربه نخواهند کرد.
اما سطح سوم یعنی سیستم جامعوی، که در دیدگاه لومان عملاً نظام جامع و کلی همه کنشهای ارتباطی است. لومان به تأثیر از پارسونز این سطح از مناسبات سیستمی را در خرده نظامهای جزییتر به تصویر میکشد. به نظر لومان شش خرده نظام اقتصاد، سیاست، قانون، علم، دین و آموزش در این سطح جای میگیرند. خرده نظامهایی که هر یک تاثیر و تاثرشان از این بیماری نوظهور داستان مستقلی دارد. اغراق نخواهد بود اگر گفته شود زین پس همهی این شش خرده نظام (مانند آنچه در خرده نظام اقتصاد شاهد آن بودیم) تحولات جدی را از سر بگذارند. دیر یا زود نظام حقوقی جوامع مختلف، اعتبار نهادهای مختلف علمی، زبان و داعیههای ادیان و نهادهای آموزشی باید از کارنامه خود در برابر این اتفاق هولناک دفاع کنند. در غیر این صورت باید خود را برای شرایط جدید که درست یا نادرست عصر پساکرونایی نامیده شده آماده کنند.