نویسنده: حدیث میرزامحمدی، پژوهشگر ایسپا
منتشر شده در روزنامه اعتماد، 18 اردیبهشت 1399
کودکان کمتر از سایر گروه ها در معرض ابتلا به ویروس کرونا هستند! جمله ای که این روزها بسیار به گوش میرسد.
علائم جسمی بیماری کرونا به خوبی شناسایی شده و هرروز از رسانه ها اطلاع رسانی می شود. اما چیزی که مغفول مانده است علائم روانی ناشی از شرایط ایجاد شده در کشورها به واسطه این بیماری است.
کودکانی که هرروز در معرض بمباران های خبری درباره ویروس کرونا هستند، از دوستانشان دور شده اند، مدرسه نمی روند، فعالیتی در محیط باز ندارند، شرایط اقتصادی خانواده شان تغییر کرده و نگرانی سلامت پدر و مادر و عزیزانشان را دارند تا چه اندازه متأثر از ویروس کرونا هستند؟
درواقع این ویروس هرگروهی را به نوعی مورد هدف و تأثیر قرار داده است و آسیب پذیری کودکان در این بین متأثر از بسیاری عواملی است که به واسطه شیوع کرونا ایجاد شده اند.
اولین تأثیر ویروس در زندگی کودکان محروم شدن آن ها از تحصیل و حضور در پارک ها و فضای باز بوده است. انتقال پیامهای حاوی ویروس کرونا و آمار مبتلایان و مرگ و میر و صحبت از اخبار در خانواده ها آسیب دیگری بوده است که آرامش کودکان را متأثر کرده و به سلامت آن ها آسیب می رساند. افزایش تنش های خانوادگی بین والدین و فرزندان نیز از دیگر تأثیراتیست که این ویروس و شرایط اجتماعی به دنبال داشته است.
نظرسنجی تلفنی ایسپا در سطح کشور با اندازه نمونه 1563 نفر در تاریخ 24 الی 27 فروردین 1399 نشان می دهد، 15.8 درصد مردم در خانواده شان تجربه زیاد شدن اختلافات و دعوا و مرافعه را داشته اند. نکته حایز اهمیت این است که این میزان بیانگر تجربه دعوا های خانوادگی نیست بلکه خانواده هایی هستند که دعوا ها و اختلافاتشان زیادتر شده است. با توجه به سرشماری سال 95، حدود 24 میلیون خانوار در ایران داریم که بر اساس نظرسنجی ایسپا نزدیک به 16 درصد آن ها در دوران قرنطینه تجربه اختلاف و دعوا داشته اند که با احتساب میانگین تعداد اعضای هر خانوار می توان گفت تقریبا 12 میلیون نفر در خانه هایشان دچار اختلاف و دعوا شده اند.
از کل افرادی که گفتهاند ایام قرنطینه در خانواده آنها دعوا و مرافعه زیاد بوده است 64.4 درصد اظهار کرده اند این دعواها بین زن و شوهر یا پدر و مادر بوده است. 33.2 درصد دعواها بین والدین با فرزندان و 31.6 درصد اختلافات نیز بین فرزندان با یکدیگر بوده است.
چه این اختلافات بین والدین باشد، چه بین فرزندان و یا در نوع شدیدتر آن بین والدین با فرزندان (که به واسطه ضعیف تر بودن کودک و آسیب پذیر بودن دچار زیان بیشتری می شود) باشد کودکان را دچار استرس و تنش می کند.
مقایسه آمارها نشان می دهد در بین خانواده هایی که از نظر اقتصادی آسیب دیده اند تجربه اختلاف و دعوا 17.1 درصد بوده است و در سایر خانواده 12.5 درصد گزارش شده است. میزان افزایش اختلافات بین افرادی که شغلشان را از دست داده اند 20.4 درصد می باشد که بیش از سایر افراد است.
نظرسنجی دیگری که با مشارکت ستاد فرماندهی عملیات مدیریت بیماری کرونا در کلانشهر تهران با اندازه نمونه 1028 نفر در تاریخ 17 تا 20 فروردین 1399 توسط ایسپا اجرا شده است، مهمترین مشکلات خانواده ها در صورت ادامه شیوع ویروس کرونا در ابتدا مشکلات اقتصادی و امرار و معاش با 63.6 درصد و در رتبه دوم آسیب های روحی و روانی، اضطراب و کلافگی با 28.1 درصد و در رتبه سوم مشکلات درسی و تحصیلی با 7.1 درصد بوده است. همچنین موارد دیگری که که ذکر شده اند ماندن در خانه و بیرون نرفتن، اختلاف بین اعضای خانواده، نداشتن تفریح و اوقات فراغت بوده است که هرکدام کودکان و سلامت آن ها را در این دوران تحت تأثیر قرار می دهد.
در آخرین نظرسنجی که با طراحی مرکز مطالعات اجتماعی شهرداری تهران در 2 تا 4 اردیبهشت 99 در شهر تهران توسط مرکز افکارسنجی ایسپا اجرا شده است نیز، 14 درصد مردم گفته اند در ایام قرنطینه تنش های خانواده شان بیشتر شده است.
طبق گزارش یونیسف تجربه این سازمان در مواقع اضطراری بهداشتی قبلی نشان داده است كه كودكان هنگام بسته شدن مدارس در معرض خطر سوءاستفاده و خشونت قرار می گیرند، خدمات اجتماعی قطع می شود و تعاملات محدود می شود. به عنوان مثال ، تعطیلی مدارس در هنگام شیوع ابولا در غرب آفریقا از سال 2014 تا 2016 منجر به افزایش سن در کار کودکان، بی توجهی، سوءاستفاده جنسی و حاملگی های نوجوان شد. در واقع آمارهای جهانی نشان می دهند متداول ترین شکل خشونت کودکان در خانه اتفاق می افتد. در اکثر کشورها ، بیش از 2 از 3 کودک توسط مراقبان مورد خشونت قرار می گیرند. و حال که کودکان نمی توانند از خانه خارج شوند، از معلمان ، دوستان و یا خدمات محافظت دور هستند چه اتفاقی می افتد؟
مجموع نتایج نظرسنجی های ایسپا که در بالا ارائه شد نشان می دهد ضرورت توجه سیاستگذاران به آسیب های روانی ناشی از کرونا و برنامه ریزی جهت به حداقل رساندن این اثرات و همچنین توجه ویژه به کودکان که در این دوران می توان گفت تقریبا مغفول مانده اند را دوچندان می کند. کوچک شمردن درصدهای حداقلی و بی توجهی به آن ها و صرف توجه به اینکه 84 درصد خانواده ها افزایش تنش و درگیری در دوران قرنطینه نداشته اند خطای بزرگی در سیاستگذاریست که می تواند آسیب های غیرقابل جبرانی به دنبال داشته باشد.
درواقع ویروس کروونا به خوبی آموخت که بنی آدم اعضای یک پیکرند. در مواجهه با آسیب های اجتماعی پیش آمده نگاه صرفاً کمی به آمار و ارقام موجود می تواند بیراهه ای پیش روی سیاستگذاران قرار دهد. جامعه ای که عضوی از آن درگیر آسیب شود هرچند آن عضو کوچک باشد و رقم درصد کمتری را به خود اختصاص داده باشد، قطعا تأثیرش را بر کل جامعه خواهد گذاشت. شاید این اثر الان در پیکره جامعه دیده شود، شاید آینده نزدیک و یا آینده دور. کودکانی که امروز در خانواده تجربه تنش و خشونت را دارند، جوانان آینده همین جامعه هستند که هر یک نفر آن ها می تواند ده ها نفر را متأثر کند و بدون توجه به هشدارها، این بحران سلامتی به بحرانی اجتماعی تبدیل خواهد شد که عوارض آن به راحتی قابل ترمیم نیست.
هر بحرانی در طول زمان بر عرصه های مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی اثرگذار است که تقدم و تأخر عوامل تآثیرپذیر بستگی به نوع بحران دارند. در مواجهه با بحران کرونا، عرصه بهداشت و به دنبال آن اقتصاد اولین نشانه های مورد هدف بوده اند و به دنبال خود بحران های اجتماعی را به دنبال خواهند داشت که عوارض آن تا مدت ها بعد از رفع بحران کرونا همچنان ادامه خواهند داشت. لذا توجه به این عوامل و سیاستگذاری به موقع برای پرداختن به مسئله امری ضروری می باشد.
در حالی که این روزها درگیر نگرانی از سالم نگه داشتن خود و عزیزان هستیم، باید کودکان را نیز به خاطر بسپاریم که می توانند قربانیان فراموش شده این بیماری همه گیر شوند. دفاع از کودکان در بحبوحه این بحران از نظر اهمیت همراستای دسترسی به داروها، واکسن ها، تجهیزات بهداشتی و آموزشی است. چراکه آینده و فردای این کودکان مسئولیت امروز ماست.