یادداشت منتشر شده از محمد عاملی پژوهشگر ایسپا، در کانال جامعه شناسی
رخدادهای بزرگ تاریخی اغلب پارادایمهای مختلف علوم اجتماعی را متاثر از خود میسازند. «جنبش مِی هزار و نهصت شصت و هشت در فرانسه، انقلاب سال پنجاه و هفت در ایران، فروپاشی شوروی در اوایل دهه نود میلادی و آخرین آن یازده سپتامبر سال دو هزار و یک نمونههای بارز رویدادهایی از این دست هستند. وقایعی که به تعبیر پارسونر «نقطههای عطف تحولی» در تاریخ بشری محسوب میشوند و اغلب به عنوان مبدأ و سرآغاز یا پایان یک دوره تاریخی محسوب میشوند. به نظر میرسد بار دیگر در آستانه یکی از این رخدادها قرار داریم. این بار نه یک رویداد انسانی که پدیدهای به ظاهر طبیعی به نام «کوید نوزده» در حال نقش آفرینی است. میان پردهی هولناکی که ای بسا آیندگان از آن به عنوان عصرکرونا یاد کنند.
پیشتر و بیشتر اعقاب و عمو زادگان به مراتب کشندهتر و بربرتر این ویروس مردمان بسیاری را در اعصار مختلف سلاخی کردهاند. طاعون ژوستینین در سال پانصد و چهل و یک میلادی، طاعون سیاه هزارو سیصد و سی چهار میلادی (که دست بر قضا منشأ این یکی نیز استان هوبی چین بوده است) و آخرین آن آنفولانزی اسپانیایی در سال هزارو نهصد و هیجده از آن جملهاند. اما در زمانهای که چشمان بسیاری اتفاقات گوناگون را همزمان رصد میکند این رویداد در حکم رعشهای است که خواب را از چشم «همگان» ربوده است. یکی از معدود دفعاتی که ساکنین پنج قاره مشغول تماشای یک نمایش هستند. نمایشی وحشت آور از جوش و خروش ضدقهرمانی که از رگ گردن به حضار نزدیکتر است.
این ویروس مانند هر عنصر طبیعی دیگری کورمال و بیتوجه به قراردادها و مرزهای حساس بین المللی به پیش میتازد. داستان این هیولای نادیدنی اما بیش از هر چیز نظریات مرتبط با جهانی شدن را به محک آزمون خواهد کشید. چه واقع گرایانی مانند گیدنز که همچنان «دولت ملت» ها را مهمترین عامل و بازیگر عرصه سیاست میدانند، چه دیوید هلد که سودای حکومت «جهان وطنی» را در سر میپروراند .خارج از دایره نظریه پردازان علوم اجتماعی رویداد کنونی نظریات روابط بین الملل به خصوص تقابل بین جهانی-گرایان و محافظه کاران (رئالیست) را نیز متاثر از خود خواهد ساخت.
آشوبی که جهان کنونی را به دلهرهای کم سابقه فرو برده مصداق بسیاری از نظریاتی است که گیدنز پیش از این در کتاب پیامدهای مدرنیته مطرح کرده است. فراگیری جهانی این اپیدمی بیش از پیش تقویت کننده ایدهی «تشدید ادراک جهانی» این اندیشمند بریتانیایی است. از نظر گیدنز نظامهای تخصصی و نمادین(پول) عملا دنیای ما را به جهانی از جاکنده از موقعیتهای محلی و یکپارچه تبدیل کرده است. اما باور اینکه در کنار دانشهای تخصصی، در این جهان یکپارچه و متراکم و در دالانهای تعبیه شده آن ویروس کشنده هم میتواند دزدانه و در چشم برهم زدنی جهان را در ورطه کابوسی وحشتناک بیافکند کمی سخت بود. طُرفه آنکه این پدیده جهانی خود، دانش تخصصی دیگری را به چالش کشیده است و آن علم پزشکی است. دانشی که بعد از نبردهای کوتاه و سبکتر در مواجهه با بیماری ابولا و سارس وارد معرکه هولناکتر و گستردهتری شده. از این منظر به همان اندازه که پزشکی دانشی جهانی است، حریف چموش آن نیز پدیدهای جهانی است اما در شکل و شمایل یک ویرانگر و ضد سیستم. در جعبه ابزار مفهومی گیدنز تاثیر جهانی این ویروس را میتوان به مفهوم پیامدهای پیشبینی نشده (یکی از چهار شکل مخاطرات دوران مدرن) نسبت داد.
اگر اولریش بک متفکر فقید آلمانی این شانس را داشت که چند سالی بیشتر زنده بماند میتوانست یکی از مصداقهای بدشگون «پیامدهای بازگشت کننده» را ببیند. کسی که پیشتر به ما گوشزد کرده بود در عصر از هم گسیختگی سیاست و تضعیف دولت ملتها «امر طبیعی و سیاسی» از هم جدا نیستند. رخدادهای ناگوار طبیعی همیشه پاره سنگی سرگردان در کائنات نیستند که خارج از اراده بشری به قصد نابودی به سمت ما بیایند. بسیاری از این حوادث شوم و در ظاهر طبیعی آنچنان که به درستی اولریش بک نشان داده «مخاطرات ساختگی» و ساخته دست بشرند.
به درستی مشخص نیست ما در کجای این حادثه قرار داریم، در ابتدای آن یا در میانه راه اما از یاد نبریم. اول بار، بسیار پیشتر از آنکه «رسانههای جمعی» و «نظام مبادلات تجاری و اقتصادی» جهان متراکم و یکپارچه کنونی را بسازند این بیماریهای فراگیر بودند که با زبان خاص خود پیام مهمی را به ما رساندهاند و آن اینکه ما انسانها ساکن «یک جهان»ایم و مرزهای تعبیه شده بین کشورها تاثیر چندانی در چالشهای پیش رو نخواهد داشت. طبیعت درسهای زیادی برای آموختن به ما دارد. ویروس کرونا میتواند هشداری باشد برای اتفاقاتی به مراتب هولناکتر که چشم در چشم ما دوختهاند. شاید مهمترین آن، بحرانهای زیست محیطی و به صورت خاص گرمایش زمین باشد. بحرانی که هر از چندگاهی طبیعت با نشانگانی آمدنش را به ما هشدار میدهد و این ماییم که از این خود کرده و از این نشانگان شوم «پند بگیریم یا ملال».