محمد عاملی؛ پژوهشگر مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران ایسپا
یادداشت منتشر شده در کانال پنجره، 11 اردیبهشت 1399
از پیدایش نخستین مورد مبتلا به ویروس کووید-۱۹ در دسامبر سال گذشته در شهر ووهان تا اعلام فراگیر شدن آن در ۱۱ مارس توسط سازمان جهانی بهداشت بیش از ۴ ماه میگذرد. تا اینجای ماجرا این معضل فراگیر جهانی مانند زلزلهای بنیانکن ناخواسته اسرار بسیاری را هویدا کرده است.
نوع مواجهه با این پاندمیدر کشورهای مختلف گویای واقعیتهای بسیاری از شیوههای مختلف حکمرانی و میزان سرمایه اجتماعی و کارآمدی نظام درمانی بوده است. به صورت مشخص سازوکار مهار این ویروس ناشناخته مشخص کننده رابطه دو قطبی دولت و جامعه و یا به تعبیر دقیقتر سیاستهای دولت در قبال جامعه بوده است. در این میان فرهنگ عمومی و شرایط اجتماعی جامعه نیز به عنوان متغیری تاثیرگذار آشکار خواهد کرد تا چه اندازه تدابیر اتخاذ شده توسط دولت امکان عملی شدن در جامعه را دارد.
به صورت مشخص میتوان از ۵ الگو یا سیاستگذاری نام برد که در این چند ماهه توسط دولتهای مختلف برای مهار این ویروس بهکار برده شده است. موارد چندگانه زیر، مشخصکننده مکانیزمهای تاثیرگذار در کنترل و مهار پاندومی کووید-۱۹ در کشورهای مختلف بوده است. شکل بهکارگیری این متغیرها به ما کمک خواهد کرد تا الگوهای مختلف مواجهه با این بحران را از یکدیگر متمایز کنیم.
نخست: مکانیزمهای تعیین شده از سوی دولت به منظور جلوگیری از شیوع ویروس توسط شهروندان در جامعه (به تعبیری دقیقتر شیوههای مختلف قرنطینه).
دوم: مشوقها و کمکهای مالی دولت به منظور افزایش تابآوری اقتصادی و کاهش زیانهای احتمالی شهروندان در مدت زمانی که فعالیت اقتصادی افراد با محدودیتهای سختگیرانه دوران قرنطینه مواجه شده است.
سوم: تقویت و افزایش ظرفیت نظام درمانی جهت کنترل، درمان و جلوگیری از افزایش مرگومیر بیماران.
اما در کنار موارد سه گانه یاد شده میتوان از متغیر چهارمی نیز نام برد که خارج از کنترل دولت و عملا موضوعی مرتبط با رفتار معمول شهروندان در زندگی روزمرهشان است و آن رعایت پروتکلهای توصیه شده نهادهای رسمی توسط مردم است. و این بخش دقیقا مرتبط با همان چیزی است که گاه از آن به فرهنگ عمومی یک جامعه یاد میشود. چراکه عملا امکان کنترل همه جانبه رفتار شهروندان توسط دولت ممکن نیست و در صورت رعایت نشدن نکات بهداشتی توسط افراد تدابیر صورت گرفته توسط دولت و نهادهای درمانی منجر به شکست خواهد شد. تجارب چند ماهه گذشته کشورهای مختلف نشان داده است همراهی و همکاری مردم در رعایت نکات بهداشتی عامل بسیار مهمی در کنترل و جلوگیری از شیوع ویروس کووید-۱۹ بوده است.
با در نظر داشتن موارد چهار گانه فوق میتوان از پنج الگوی مسلط نام برد که هر کدام از آن موارد با تکیه بر موارد خاصی از متغیرهای چهارگانه فوق تدابیری را برای کنترل این بیماری اتخاذ کردهاند.
نکته قابل تامل در این میان موفقیت چین در اعمال مقررات سختگیرانه در کنترل رفتار شهروندان است. موضوعی که نشان داد نوع حکمرانی اقتدارگرایانه چینیها در ماجرای کنترل این بیماری تبدیل به یک اهرم و ابزار کنترل در مهار این بیماری شده است
الگوی چینی: در این الگو سعی شده است از طریق تدابیر سختگیرانه اجتماعی مانند منع رفت و آمد از شیوع این بیماری جلوگیری کنند. فرض این الگو رعایت نکات ایمنی توسط شهروندان و حساب باز کردن بر همکاری مردم در فرایند مقابله با شیوع این بیماری است. در این الگو در وهله نخست بیشتر بر مقررات سخت گیرانه دولت تاکید شده است. در گام بعدی حمایت مالی و تقویت نظام درمانی در دستور کار دولت قرار گرفته است. با در نظر داشتن جمعیت و وسعت چین به عنوان کانون این بیماری میتوان الگوی چینی را الگوی نسبتا موفقی در مهار این بیماری فراگیر جهانی دانست.
نکته قابل تامل در این میان موفقیت چین در اعمال مقررات سختگیرانه در کنترل رفتار شهروندان است. موضوعی که نشان داد نوع حکمرانی اقتدارگرایانه چینیها در ماجرای کنترل این بیماری تبدیل به یک اهرم و ابزار کنترل در مهار این بیماری شده است.
بیجهت نیست الگوی چین (و چه بسا کره شمالی) در مهار این بیماری واگیردار این ظن و گمان را تقویت کرده است که در داستان کنترل ویروس کووید-۱۹حکومتهای اقتدارگرا کارنامهی به مراتب موفقتری از کشورهای دمکراتیک غربی داشتهاند. چه، تجربه کنترل و نظارت بر بدن در نظامهای اقتدارگرا به کنترل این بیماری نیز کمک کرده است.
الگوی آسیای شرقی: این الگو که شاید بتوان آن را موفقترین تجربه مقابله با شیوع ویروس کووید-۱۹ دانست مبتنی بر تدابیر پزشکی، سرعت عمل در کنترل و شیوع بیماری (در اصطلاح در نطفه خفه کردن آن) و همکاری مردم جهت مقابله با شیوع ویروس کرونا بوده است. پنج کشور کره جنوبی، تایوان، سنگاپور، ویتنام و هنگکنگ نمونههای موفق این الگو محسوب میشوند.
با در نظر داشتن همسایگی این کشورها با چین، کانون شیوع این ویروس، میتوان تصور کرد تا چه اندازه این کشورها در معرض این بیماری هولناک قرار داشتهاند.
در این میان تجربه کره جنوبی کمی متفاوت از چهار کشور دیگر است. اگر چهار کشور هنگکنگ، تایوان، ویتنام و سنگاپور سیاستشان مبتنی بر کنترل سریع بیماری بود اما کرهایها به دلیل اندک تاخیری که در مقابله با این ویروس داشتند تا حدی غافلگیر شدند. رقم بالای ابتلا و مرگومیر در چند هفته نخست شیوع این ویروس آشکار کرد که کرهایها از نخستین کشورهایی هستند که در تلهی این بیماری گرفتار شدهاند. اما اقدامات سریع بعدی کرهایها با تکیه بر امکانات پزشکی زیاد و تجاربی که در مقابله با بیماریهای همهگیر قبلی (سارس) بهدست آورده بودند به کمکشان آمد. مسئولین بهداشت و سلامت در این کشور بلافاصله در مدت زمان اندکی توانستند جلوی گسترش این بیماری را بگیرند.
با در نظر داشتن میزان جمعیت، وسعت و سرعت شیوع این بیماری و همسایگی با چین شاید بتوان کره جنوبی را موفقترین نمونه در کنترل ویروس کووید-۱۹ بعد از شیوع آن دانست. قطع یقین اعتماد به نهادهای دولتی و همکاری مردمی که از خصلتهای ویژه کشورهای شرق آسیاست اهرم مهمی در کنترل و مهار این بیماری بوده است.
نحوه مقابله کشور کوبا با بحران اخیر بیش و کم به نوع آسیایی آن نزدیک بود. کشوری که علیرغم مشکلات اقتصادی نشان داد، دارای کادر درمانی به مراتب کارآمدتری از کشورهای غربی ثروتمند است. این کشور نه تنها به سرعت توانست بحران کرونا را در کشور خود مهار کند بلکه با اعزام پزشک به ۲۳ کشور نشان داد از این حیث یکی از بهترین نظامهای درمانی جهان را در اختیار دارد.
شیوه مقابله کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز کم و بیش به این الگو نزدیک است. الگویی که در آن امکانات زیرساختی مناسب با چاشنی اقتدارگرایی توانسته در مواجهه با این بحران کارساز باشد.
الگوی سوئد: کشور سوئد شیوه منحصر به فردی را برای مقابله با این بیماری پاندمیک اتخاذ کرده است؛ حداقل دخالت در امور عمومی. دولتمردان این کشور به جای اعمال هرگونه محدودیتهای اجتماعی و حتی بستن اماکن عمومی عملاً مبارزه با بیماری را به خود مردم واگذار کردند. در این کشور نه از تسهیلات ویژه درمانی خبری هست و نه وعدهای برای کمکهای مالی خاص به مردم. تاکنون در این کشور ۹۵۵۵۸۹۳ نفری، ۱۸۲۹۶ مورد ابتلا به بیماری کرونا ثبت شده و در این میان فقط ۲۲۷۴ فوتی گزارش شده است. اما از دیگر همسایههای مرفه این کشور که دست برقضا تدابیر نسبتاً سختگیرانهای برای کنترل این بیماری اتخاذ کردند چه خبر؟ تاکنون در دانمارک با جمعیتی بالغ بر پنج ملیون پانصد هزار نفر، ۸۶۹۸ نفر مورد ابتلا و ۴۲۷ مورد مرگ ناشی از ویروس کرونا گزارش شده. در کشور نروژ نیز که جمعیتی نزدیک به ۵میلیون و ۳۰۰هزار نفر در آن سکونت دارند، ۷۵۵۴ مورد ابتلا و ۲۰۵ مورد جانباخته داشته است. در کشور ۵میلیون و ۳۰۰هزار نفری فنلاند نیز طبق آخرین آمار تاکنون ۴۶۹۵ مورد ابتلا و ۲۰۵ مورد مرگ ناشی از این بیماری گزارش شده است.
گرچه میزان افراد فوت کرده در سوئد در مقایسه با سایر کشورهای همسایه رقم قابل توجهی است و از این حیث «بچهی بد» کشورهای اسکاندیناوی محسوب میشود اما در نسبت با سایر کشورهای درگیر با این ویروس خاصه برخی کشورهای اروپایی مانند فرانسه، ایتالیا، انگلیس و اسپانیا به هیج وجه رقم قابل توجهی نمیتواند باشد. به نظر میرسد مدل سوئدی مقابله با شیوع کرونا به دلیل رعایت پروتکل-های بهداشتی توسط خود شهروندان و حداقل مداخلات و محدودیت تا حدی الگوی موفقی محسوب میشود. شاید بتوان از حیث این الگو را نمونه مردممدار کنترل و مهار کووید-۱۹ دانست. شیوهای که در آن مردم خود عاملیت اصلی را در مقابله با گسترش این بیماری محسوب میشوند.
الگوی آلمانی: کرونا بزرگترین چالش برای آلمان بعد از جنگ جهانی است». این جمله صدراعظم آلمان در ۱۸ مارس، اولین واکنش به بحرانی بود که هنوز در آن روزها آسمان اروپا را تیره و تار نکرده بود. مرکل بر خلاف نخستوزیر انگلیس و رییسجمهور آمریکا این بحران نوظهور را دست کم نگرفت. همین جدیت و دقت نظر، آلمان را تبدیل به موفقترین نمونه اروپایی و چه بسا غربی مقابله با شیوع کرونا کرد. اقدامات به موقع، حمایت مالی و اقتصادی از شهروندان برای کاهش زیانهای احتمالی ناشی از قرطینه شدن در کنار مقرارت نسبتا سخت گیرانه برای کنترل آمد و شد شهروندان، آلمان را تبدیل به یکی از موفقترین الگوهای مبارزه با شیوع کرونا کرد. در این میان نباید از بودجهای که دولت آلمان برای کنترل این ویروس هزینه کرد غافل بود. آلمان با رقم ۱۵۶میلیارد یورویی (معادل ۴.۹درصد از تولید ناخالص ملی این کشور) بعد از امریکا بیشترین بودجه را برای کنترل شرایط پیش آمده اختصاص داد. هزینهای که بیشتر صرف کسبوکارهای تعطیل شده در دوران قرنطینه شد.
بدون شک همراهی و همکاری مردم آلمان در اجرای پروتکلهای پیشنهادی موسوم به «توافقنامه ۹بندی دولت آلمان» از عوامل اصلی موفقیت این کشور در مواجهه با این بحران محسوب میشود. اگرچه رقم مبتلایان به این ویروس در آلمان تا ۲۷آوریل ۱۵۸۲۱۳ نفر اعلام شده و تعداد افراد جانباخته نیز ۶۰۲۱ نفر، اما با در نظر داشتن جمعیت این کشور نزدیک به هشتاد و سه ملیون نفری نرخ مرگومیر بسیار کمی محسوب میشود. در حالیکه در بسیاری از کشورهای غربی ویروس کرونا در حال سلاخی است و افق چندان مشخصی نیز پیش روی آنها نیست، بانوی سختکوش ژرمنها وعده داده است در چهارم می (۱۵اردیبهشت) شرایط عادی را در آلمان اعلام خواهد کرد. به این ترتیب آلمان اولین کشوری خواهد بود که از تونل وحشت کرونا پیروزمندانه بیرون خواهد آمد.
کانادا و نیوزلند را نیز میتوان نمونه موفقی دیگری دانست که شیوه کم و بیش شبیه به آلمان را برای مهار این ویروس اتخاذ کردهاند از این رو میتوان این دو کشور را نمونه موفق مبارزه با شیوع کرونا دانست. همانطور که اسپانیا، ایتالیا و فرانسه، سه کشور مدیترانهای جنوب اروپا را باید نمونههای نه چندان موفق این الگو برشمرد.
مرکل بر خلاف نخستوزیر انگلیس و رییسجمهور آمریکا بحران نوظهور کرونا را دست کم نگرفت. همین جدیت و دقت نظر، آلمان را تبدیل به موفقترین نمونه اروپایی و چه بسا غربی مقابله با شیوع کرونا کرد
الگوی انگیسی- امریکایی: دو کشور انگلیس و امریکا علیرغم اینکه از نظر اقتصادی در زمره کشورهای قدرتمند محسوب میشوند اما کارنامه موفقی در مقابله با شیوع ویروس کرونا نداشتند. رهبران دو کشور انگلیسی زبان این سو و آن سوی آتلانتیک بر خلاف همتای آلمانی خود در ابتدای کار چندان موضوع را جدی نگرفتند و مانند برخی از موارد مشابه حتی آن را به شوخی گرفتند. اما بعد از مشخص شدن ابعاد فاجعه نیز این دو رهبر غیرمتعارف نشان دادند در شرایط بحرانی فاقد عزم و قدرت لازم برای تصمیم-گیری هستند.
نتیجه این تردیدها آمار بالای قربانیان کرونا در این دو کشور بخصوص آمریکا بود. در حال حاضر آمریکا رکوردار میزان ابتلا و تعداد مرگومیر ناشی از ویروس کروناست. ابتلای نخست وزیر کشور انگلیس به ویروس کووید-۱۹ میتواند به صورت نمادین بیانگر ناکارآمدی مدیران سیاسی آن کشور در مقابله با ویروس کرونا باشد.
بخش عمدهای از نارساییهای موجود در این دو کشور در مواجهه با بحران اخیر، ریشه در سیاستگذاریهای اقتصادی دارد که در حال حاضر در دستور کار رهبران سیاسی آن قرار گرفته است. تردید و تعلل انگلیس در قرنطینه کردن شهرها و یا اساساً مخالفت ترامپ با راهکار قرطینه کردن ریشه در اعتقاد این دو سیاستمدار در عادی نگه داشتن وضعیت کشور و مقاومت در برابر ایجاد وقفه در روند عادی کسب و کار اقتصادی بود.
هر چند نخستوزیر انگلیس بعد از آگاهی از ابعاد فاجعه از ایده نخست خود پا پس کشید و به صف همتایان اروپایی خود پیوست اما مرد اول کاخ سفید مقاومتی خیرهسرانه در پذیرش واقعیت موجود داشت. همین تردیدها منجر به وضعیت فاجعه باری در کل آمریکا بخصوص شهر نیویورک شد شهری که در چند هفته گذشته بزرگترین قربانگاه کووید-۱۹ بوده است. تا اینجای کار (۲۷ آوریل) آمریکا با ۱۰۰۰۴۴۱مورد ابتلا و ۵۶۲۸۶ مورد مرگومیر، رکورد بیشترین تلفات ناشی از ابتلا به ویروس کرونا را به خود اختصاص داده است.
با این حال رهبران این دو کشور با پذیرش ضمنی تلفات احتمالی بیشتر نگران پیامدهای اقتصادی این بحران هستند. رییسجمهور آمریکا نیز بارها نگرانی خود را از پیامدهای اقتصادی این بحران آن هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری خود بیان کرده است. اگرچه امریکا بیشترین بسته حمایتی به مبلغ دو تریلیون دلار (بیشترین حمایت مالی در دنیا) را برای مهار کرونا پیشنهاد داده اما به نظر میرسد شخص اول کاخ سفید کماکان بر سر دو راهی سلامت یا معیشت به تصمیم مشخصی نرسیده است. هر چند با در نظر داشتن روحیه بازارمحور رییسجمهور محافظهکار آمریکا میتوان تصمیم نهایی در این مورد را تا حد زیادی حدس زد. تصمیمی که شاید به ازای عادی شدن روند کار و فعالیت اقتصادی منجر به سلاخی بیشتر کرونا در کلان شهرهای بزرگ آمریکا شود.
الگوی ایرانی مبارزه با کرونا: برخورد از نوع سوم
با در نظر داشتن تجارب فوق، نوع مواجهه ایران با شیوع کرونا به کدامیک از الگوهای چندگانه یاد شده نزدیک است؟ با در نظر داشتن تحریم اقتصادی و سقوط قیمت نفت، به نظر میرسد وضعیت اقتصادی کشور چندان رضایتبخش نباشد. وضعیت کسبوکار نیز به تبع این مشکلات چندان بر وفق مراد فعالین اقتصادی نبوده و نیست. با این تفاسیر چندان نمیتوان انتظار کمک مالی از سوی دولت پرمشغله فعلی داشت.
شاید مخالفت تلویحی دولت با تعطیلی فعالیتهای اقتصادی و یا قرنطینه کردن برخی شهرهای بحرانزده ریشه در مشکلات اقتصادی داشته باشد که سالهاست گریبانگیر دولت شده است. واقعیت امر آن است که در شرایط کنونی از عوامل چهارگانه تاثیرگذار در مهار ویروس کرونا (کنترل و قرنطینه کردن شهرهای بزرگ، کمکهای مالی، تقویت کادر درمانی و همکاری مردم) فقط بر روی دو مورد آخر میتواند حساب باز کند. بدون شک یکی از دلایل تاکید دولت به آغاز به کار ادارات و کسبوکار اقتصادی نگرانی از پیامدهای تعلیق فعالیتهای اقتصادی است. دولت مستقر به خوبی میداند حال اقتصاد ایران در چند ساله اخیر به هیچ وجه مساعد نبوده است. بحران کرونا نیز مشکلات آنچنانی کشور را آنچنانیتر کرده است.
با در نظر داشتن این واقعیت میتوان حدس زد دولت ایران نیز بر سر دوراهی «معیشت- سلامت» قرار گرفته بدون آنکه قادر به اجرای تمام و کمال یکی از این دو راه باشد. گو اینکه انتخاب هر یک از این دو گزینه باعث به مخاطره افتادن نظم و روال عادی جامعه خواهد شد. شواهد امر گویای آن است که دولت خود را برای انتخاب سختی آماده کرده است. به نظر میرسد دولتمردان ایرانی با علم به پیامدهای احتمالی این تصمیم راهحل معیشت و بازگشت به شرایط عادی کسب و کار را انتخاب کرده-اند. طبیعتاً بار این انتخاب بیش از هر کس بر دوش خود مردم و کادر درمانی خواهد بود.
اما مردم تا چه حد آماده پذیرش شرایط جدید هستند و تحمل هزینههای احتمالی سیاستهای دولت هستند. مرکز افکارسنجی دانشجویان (ایسپا) در یک ماه و نیم گذشته ۷ موج نظرسنجی پیرامون زندگی و معیشت مردم در دوران کرونا انجام داده است. نتایج این نظرسنجیها تا حدی بازگوکننده پیامدهای این بحران در زندگی روزمره مردم است. یکی از مهمترین مشکلات برآمده از این بحران مختل شدن کسبوکار و وضعیت معیشتی مردم است. معضلی که پیش از شیوع کرونا نیز تاثیرات خود را بر زندگی مردم نشان داده بود و حال با این معضل جدید به نظر میرسد مشکلات اقتصادی مردم دو چندان شده است.
در سومین موج نظرسنجی که توسط ایسپا و به سفارش مرکز مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران صورت گرفته است از مردم خواسته شده است میزان تابآوری اقتصادی خود را از نظر زمانی بازگو کنند. ۳۵ درصد مردم (بیشترین رقم) در پاسخ به این سوال که «اگر تعطیلی ادامه یابد تا چه حد توان تابآوری دارند؟» پاسخ دادهاند فقط دو ماه قادر به ادامه این وضعیت هستند. ۳۴ درصد نیز عنوان کردهاند «همین حالا» هم درگیر مشکلات مالی هستند. با استناد به پاسخهای مطرح شده نزدیک به ۷۰ درصد مردم تابآوری اقتصادی خود را کمتر یک ماه تا دو ماه عنوان کردهاند. با در نظر گرفتن ۲۲ درصدی که نهایتاً توان تابآوری خود را تا ۵ ماه آینده دانستهاند میتوان حدس زد در کلیت امر در صورت بروز اختلال در کسبوکارشان تابآوری مردم بسیار پایین خواهد بود و اگر این وضعیت تداوم پیدا کند ظرف ۵ ماه آینده ۹۱ درصد افراد بنا به گفته خودشان دچار مشکلات اقتصادی خواهند شد.
با در نظر داشتن مسائلی چون ناتوانی دولت در حمایتهای گسترده اقتصادی از مردم و نیز ضعف بنیه اقتصادی مردم برای تحمل شرایط ناشی از تعطیلی کسبوکارها شاید برای دولت راهی جز اعلام بازگشت به وضعیت عادی نباشد. با این تفاسیر ما شاهد شکلگیری الگوی جدیدی از مقابله با شیوع کرونا خواهیم بود که در آن نه از کمکهای دولتی خبری هست و نه از تعطیلی ادارات و مراکز کسبوکار. الگویی پرهزینه برای مردم و شاید طاقتفرسا برای کادر درمانی درکل کشور. در این الگو احتمالا روند کرونازدایی از جامعه (اگر بتوان چنین اصطلاحی را درست دانست) زمان بیشتری خواهد برد.اگرچه خبرهای خوبی از قوس نزولی میزان افراد مبتلا و مرگومیر ناشی از آن در شهرستانها به گوش میرسد اما خوب میدانیم داستان شهرهای بزرگ بهخصوص کلان شهر تهران به کلی متفاوت از شهرهای دیگر است. خیابانها و پیاده روهای شلوغ شهرهای بزرگ میتواند زنگ خطری باشد برای کشوری که هنوز به شرایط عادی بازنگشته است. بیجهت نیست در چند روز گذشته از سوی برخی از مسئولین هشدارهایی دال بر شروع موج دوم و حتی سوم کرونا مطرح میشود.
از جمیع آنچه بدان اشاره شد میتوان گفت در «الگوی ایرانی مبارزه با کرونا» عملاً بار اصلی مشکلات (اقتصادی و بهداشتی) بر دوش خود مردم خواهد بود و محافظت از مردم نیز به خودشان سپرده خواهد شد. با در نظر داشتن وضعیت کلان شهرها بخصوص نقاط پرتراکم شهری مانند سامانههای حمل و نقل نباید انتظار داشت تمهیدات مردمی و آنچه این روزها «فاصله گذاری هوشمند اجتماعی» نامیده شده است چندان کارساز باشد. اگرچه کارنامه مردم در دو هفته تعطیلات نوروزی برخلاف تصورات قبلی بسیار امیدوار کننده بوده است. به عنوان مثال بنابر نتایج نظرسنجی موج دوم ایسپا و مرکز مطالعات اجتماعی شهرداری ۶۲.۷ درصد پاسخگویان تهرانی تردد خود را کاهش دادهاند. اما باید این نکته را نیز در نظر داشت وضعیت و روال زندگی در ایام نوروزی به کلی متفاوت از شرایط بعد از آن خواهد بود. از این رو چه بسا «خودمراقبتیها در اماکن عمومی» بسیار مشکل و بعضاً ناممکن باشد. نکته جالب دیگر در این میان روند رو به کاهش میزان نارضایتی از عملکرد دولت در دو ماه گذشته بوده است. مطابق با دادههای بهدست آمده در تهران میزان نارضایتی از ۶۵ درصد در میانه اسفند به ۴۶ درصد در نیمه فروردین رسیده است. به نظر میرسد در مقابله با بحران پیش رو، هم مردم همکاری لازم را با دولت داشتهاند و هم دولت نمره نسبتاً قابل قبولی از مردم گرفته است. با در نظر داشتن شرایط موجود به نظر میرسد برای غلبه بر بحران پیش آمده در دو ماه پیش رو و چه بسا بیشتر از آن این همکاری و اعتماد متقابل باید تداوم پیدا کند و شاید این تنها راه حل ممکن در الگوی ایرانی مبارزه با کرونا همین اعتماد و همکاری دو سویه بین مردم و دولت باشد.