مفهوم بیتفاوتیاجتماعی ترجمة فارسی واژه انگلیسی Social Apathy است که جامعهشناسان کلاسیک و معاصر از تعابیر مختلفی برای بیان آن استفاده کردهاند. در برخی مطالعات، بیتفاوتی اجتماعی مترادف با عزلتگزینی، بیعلاقگی و عدم مشارکت افراد در اشکال متعارف اجتماعی معنا شده و آن را مقابل علاقه اجتماعی، درگیری در فعالیتهای اجتماعی، روانشناختی، سیاسی و ... دانسته اند. بنابراین ابعادی مثل بی تفاوتی نسبت به خود، به جامعه، بی معنایی و سرخوردگی در فضای مفهومی بیتفاوتی اجتماعی بررسی و سنجش شده است. از آنجا که بیاعتنایی و بیتوجهی افراد یا گروههای اجتماعی به مشکلات یکدیگر و همچنین به مسائل جامعه، به مرور زمان موجب کاهش پاسخگویی و احساس مسئولیت، ایجاد ناهنجاریهایی در ساختار اجتماعی از جمله قدرتگیری مجرمان، افزایش خشونت در جامعه، به خطر افتادن امنیت و افزایش فساد اداری خواهد شد، این عوامل رفتهرفته، افراد جامعه را نسبت به موضوعات و مسائل اجتماعی بدبین و نسبت به آینده ناامید و منزوی خواهد کرد که چنین شرایطی برای تحقق توسعه پایدار جوامع خوشایند نیست. جامعهشناسان معمولا در تبیین بیتفاوتی، به عوامل اجتماعی اثرگذار در شیوع آن اشاره دارند و عواملی مانند ارزشها، هنجارها، نهادها، نقشها، یا بطور کلی ساخت اجتماعی، قشربندی، پایگاه اجتماعی اقتصادی، قومیت و...را در بروز این پدیده مهم میدانند. کاوش در برخی مطالعات پیشین نشان میدهد که بیتفاوتی اجتماعی با عوامل مختلفی (اعتماد اجتماعی، رضایت اجتماعی، محرومیت نسبی، بی هنجاری، فردگرایی و ...) در ارتباط است. در 8 سال گذشته میزان بی تفاوتی اجتماعی در کلان شهری مثل تهران، در بین 38.4 درصد شهروندان بالا و در بین 58.4 درصد آنها در حد متوسط بوده است. در این پژوهش بی تفاوتی با مولفه هایی چون بی تفاوتی نسبت به خود، وضعیت اجتماعی، بی معنایی و سرخوردگی در دو بعد ذهنی و عینی سنجیده شده است (1390، محسنی و صداقتی فرد). بر اساس نظرسنجیهای ایسپا در سال 93، میزان شاخص بیتفاوتی اجتماعی در بین اکثر شهروندان (74.9 درصد) کم، در بین 21.6 درصد آنها در حد متوسط و تنها در بین 3.5 درصد «زیاد» بوده که البته بر خلاف پژوهش سال 90، در نظرسنجی ایسپا فقط بعد ذهنی آن مورد سنجش قرار گرفته است یعنی اکثر شهروندان خود را بیتفاوت نمیدانند و ممکن است ذهنیت آنها با واقعیت جامعه متفاوت باشد. در طرح دیگری از نظرسنجی های ملی ایسپا، به صورت تلفنی سوال شده است «اگر شما در خیابان و یا آپارتمان محل سکونت خود ببینید فردی همسر یا فرزند خود را کتک میزند چه میکنید؟» که حدود 28 درصد شهروندان گفته اند دخالتی در این قضیه نمیکنند یعنی نسبت به این موضوع بی تفاوت هستند. در پژوهش دیگری که بین دانشجویان در سال 96 انجام شده است بی تفاوتی در بین اکثر دانشجویان در حد متوسط و بالا بوده است (شاه آبادی و سامانی، 1397). در دو سال اخیر بی تفاوتی اجتماعی در بین مردم ایران مورد سنجش قرار نگرفته است اما میزان متغیرهایی مثل مشارکت سیاسی را می توان با ابعادی از مشارکت که مقابل بیتفاوتی قرار دارد بررسی کرد که در پیمایشی در سال 97، میزان آن قابل توجه نبوده است و میتوان نوعی بیتفاوتی سیاسی مردم را در برخی از ابعاد آن مشاهده نمود. با وجود این بی تفاوتی اجتماعی ابعاد زیادی دارد که هر یک از کنشگران اجتماعی به طور مداوم در محیطهای مختلف با آن مواجه هستند.
مشاهدات فردی هر یک از ما به کرّات، خود میتواند مبنایی برای یک مطالعه وسیع باشد تا مشاهده شود که بیتفاوتی در هر سطحی باشد تبعاتی را به همراه خواهد داشت. براستی اگر در جامعهای مثل ایران بیتفاوتی فارغ از میزان شدت آن وجود دارد چه چیزی به آن دامن میزند؟ به احتمال زیاد، حدود و ثغور آن بیتأثیر از تعامل ساختار مثلثی فرد، جامعه و دولت نیست. اما شیوع آن در جامعه ایرانی در حال توسعه، بسیار نگران کننده است.
نمونه های زیادی از انواع بی تفاوتی ها در جامعه مشاهده میشود:
مثال یک: تخلفات مکرری (سرعت و سبقت غیرمجاز، مسافر اضافی و ... ) که اتوبوسهای بین شهری در جادهها مرتکب میشوند و اکثر مسافران بی تفاوت از کنار آن می گذرند که در اثر بی توجهی مسافران، وقوع هر حادثه ای محتمل است.
مثال دو: تخلفات مکرری (حرکت در پیاده رو، عدم رعایت حق تقدم، حرکت در خلاف جهت و ... ) که موتورسیکلتها در کلان شهرها انجام می دهند که طبق شواهد آماری بیشترین قربانیان تصادفات درون شهری موتورسواران هستند.
مثال سه: اشکال مختلف همسایه آزاری، کودک آزاری، همسرآزاری در آپارتمان ها، سطح شهرها و محله های کوچک دیده میشود که به دلایل مختلف واکنش جدی از طرف شاهدان عینی نشان داده نمیشود.
مثال چهار: خشونت های خیابانی که در سطح شهرها رخ می دهد و مردم غالباً در نقش یک ناظر و فیلمبردار ظاهر میشوند.
مثال پنج: نوساناتی که در سیاست های اقتصادی کشور رخ می دهد و باعث رشد تورم و گرانی در جامعه می شود که مکانیسم های واکنش نسبت به این نوسانات در سطح نهادی و در سطح افکار عمومی نامشخص است.
در مثالهای فوق، بی تفاوتی شدید مسافران، شاهدان عینی و مردم از یک سو و خلاءهای قانونی از طرف دیگر ـ که برخی مجریان قانون نیز به این خلأها اذعان دارند و شاهدان عینی که از هر گونه واکنش و تبعات آن واهمه دارند ـ کاملا مشهود است که خود می تواند آبستن بسیاری از حوادث باشد.
براستی من اگر مطمئن باشم اعتراض من به هر تخلفی در هر جا و هر مکانی، گوش شنوایی دارد و هیچ چیزی مرا تهدید نمیکند، نهاد نظارتی نیز از ما حمایت میکند و با فرد خاطی برخورد میکند چرا باید از کنار هر موضوعی بیتفاوت بگذرم و این آفت را به فضای عمومی جامعه منتقل کنم؟
نظریه پردازان توسعه اذعان دارند براي توسعه همهجانبه و پایدار یک کشور نیاز به مشارکت و عدم بیتفاوتی قاطبه افراد جامعه به ویژه قشر تحصیل کرده آن است یعنی اگر قشر دانشگاهی به دلایل مختلف ساختاری نتواند در روند توسعه جامعه خود نقش داشته باشد و تأثیرگذار نباشد موجب بیتفاوتی این قشر در حوزههاي مختلف شده و در نتیجه شاهد جامعه ای تودهای و منفعل خواهیم بود. جامعه ای که نسبت به انواع مفاسد اجتماعی و اقتصادی، بی عدالتی ها، نابرابری ها، رانت خواری، خشونت ها، گران فروشی و ... واکنش نشان ندهد یک جامعه بیتفاوتی خواهد بود که از یک طرف آن جامعه در فرایند توسعه پسرفت می کند و از طرفی با اجرای هر سیاست جدیدی از طرف دولت ها، آن جامعه ممکن است با انواع اعتراض ها و آشوبها و تبعات زیانبار سیاست های اتخاذی مواجه شود. در جامعه ایران نیز این بی تفاوتی ممکن است از طرف افراد، نهادها و گروههای مختلف تقویت شود که باید مانع این آفت اجتماعی شد. پژوهش های روندی در سنجش شاخص های اجتماعی، همیشه نمایانگر هشدار اینگونه آفت ها در بطن جامعه و ساختار قدرت بوده و پژوهشگران و سیاستگذاران نباید بی تفاوت از کنار این بی تفاوتی ها و سایر آفتها بگذرند. نباید فراموش کرد که بی تفاوتی یک آسیب جدی و مانع بزرگ برای مشارکت و توسعه است.
یادداشت منتشر شده از معصوم آقازاده "عضو هیئت علمی مرکز افکار سنجی دانشجویان ایران" در روزنامه شرق در تاریخ 19آذرماه 1398