باید برای شعور اجتماعی ارزش قائل شد
عماد افروغ می گوید: موضع درباره برنامه «90» موضع گیری خاص و منحصر به فردی است و طبیعی است که حساسیتها را برانگیزد و بر حسب این افزایش حساسیت ناشی از این موضعگیری میطلبد فردی که چنین موضعی گرفته، توضیح کامل را بدهد. باید برای وجدان عمومی و شعور اجتماعی اعتبار و ارزش قائل شد.
برنامه «90» با وجود حواشی بسیار و اعتراض های فراوان نسبت به تعطیلی آن، تمام شد و قرار است برنامه «فوتبال برتر» به جای آن به حاشیههای بازیهای لیگ فوتبال بپردازد. اما پایان یافتن برنامه 90 با وجود رایگیری مردمی و اتفاقات پیرامونش سوالات بسیاری را در افکار عمومی ایجاد کرد. اما پاسخ دادن یا ندادن به این سوالات چقدر اهمیت دارد؟ «ابتکار» در گفتوگو با عماد افروغ به دنبال یافتن پاسخ این پرسش مهم بود.
زمانی که جشنواره جامجم در اسفند ماه برگزار شد، با وجود علنی شدن اختلافات میان فردوسیپور و علی فروغی، مدیر شبکه سه، شاید کمتر کسی به فکرش خطور میکرد که کمتر از یک ماه دیگر حتی اثری هم از دکور برنامه 90 باقی نماند اما اتفاقات آنطور که ما پیش بینی میکنیم، رخ نمیدهند. با وجود دریافت تندیس بخش تهیه کنندگی برنامه های ترکیبی و تندیس نگاه مردمی توسط عادل فردوسی پور که نشان از موفقیت برنامهاش در نگاه سازمانی و همچنین اقبال بسیار زیاد از سوی جامعه بود، در روزهای پایانی سال 97 اعلام شد که «90» دیگر با اجرای فردوسیپور روی آنتن نخواهد رفت. حتی پس از تعطیلات نوروزی دکور این برنامه هم به صورت کامل جمع شد تا همه از پایان یافتن این برنامه پرمخاطب مطمئن شوند.
افکار عمومی اما نسبت به این اتفاق بیتفاوت نبودند و اعتراض های شان همچنان ادامه دارد. پرسشهای بسیاری در این میان مطرح شده که هنوز کسی به آن جوابی نداده است اما بیپاسخ ماندن این سوالات و بیتوجهی بدون توضیح به خواست مردمی درباره ادامه این برنامه چه پیامدهایی را برای جامعه و صدا و سیما بهدنبال خواهد داشت؟ با عماد افروغ، نویسنده و جامعهشناس در اینباره گفتوگو کردیم که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
** صدا و سیما و شبکه سه با وجود خواست افکار عمومی نسبت به ادامه داشتن برنامه «90» با اجرای عادل فردوسیپور، این برنامه را تعطیل کرد. چنین رفتاری از سوی مدیران این رسانه ملی، چه پیامی را به مردم منتقل کرد؟
ضمن اینکه من در جریان جزئیات آشکار و غیرآشکار برنامه «90» نیستم اما فکر میکنم این انتظار بجا باشد که زمانی که می خواهند در برنامهای که چنین اقبالی دارد و سالها از آن میگذارد و تبدیل به برنامه جاافتادهای شده، تحول و تغییرات ایجاد کنند (ترمیم، اصلاح و...) حتما باید پاسخگو باشند و روشنگری کنند که چرا این برنامه موفق قرار است تعطیل شود. اگر این توضیح ارائه نشود، باید طبیعی بدانند که حرف و حدیثهایی درباره این تعطیلی بهوجود بیاید. وقتی میشود جلوی ایجاد این حرف وحدیث ها را گرفت، چرا هزینه بدهیم؟ این حرفوحدیثها میتواند درباره کسانی باشد که متولیان این امر یعنی کسانی که مبادرت به تعطیلی این برنامه کردند، باشد و هم میتواند متوجه مجری این برنامه باشد. مجری برنامه، آقای فردوسی پور، با من درس داشته و من از نزدیک با خلق و خو و منش او آشنایی دارم و این ارتباط منحصر به چند ساعت درسی هم نبود و به بعد هم کشیده شد.
تماس هایی بود، تبریک ها و تسلیتهایی بود ... من هم متعجب شدم، حتی وقتی دیدم موضعی علیه ایشان اتخاذ میشود و متاسفانه موضوع وارد بحثهایی شده که دور از دایره شناخت من بود، با ایشان تماس گرفتم تا ببینم داستان چیست و حتی به او توصیه کردم که اگر نمیخواهی این موضوع را خبری کنی به کسانی که اعتماد داری بگو که داستان چیست تا غیرمستقیم آگاهیبخشیهایی صورت بگیرد و جلوی ضرر را هرجا که بگیری منفعت است؛ اینجا یک مصداق است.
متاسفانه ما یک ضرر کلی بداخلاقی در جامعه داریم. عدهای، نمیخواهم بگویم چه کسانی، صلاح را در این میبینند که برای منافع و مواهب خودشان از هر وسیلهای استفاده کنند. متاسفانه این قاعدهای در کشور است که اتفاقا بیارتباط با سیاست و سیاستزدگی ما هم نیست. یک جایی باید جلوی این موضوع را گرفت. اگر شما احساس میکنید، در صورت مصاحبه کار بدتر میشود و عواقب بدتری سراغ شما میآید، حداقل با اطرافیان مورد اعتمادتان مسئله را در میان بگذارید. من خوشحال شدم ذهنیتهای غلطی که داشتم برطرف شد. این توقع هم وجود دارد که کسانی که این برنامه را تعطیل کردند پاسخ بدهند که چرا این برنامه را حذف کردند، دلایل و مستندات شان چه بود. این اولین سوال بدیهی است و من امیدوارم پاسخ روشنی بدهند که چرا این برنامه برخلاف توقع عمومی دفعتا تعطیل شده و داستان چیست؟ به هر حال ابهامی وجود دارد و این ابهام آنقدر قوی بوده که «ایسپا» (مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران) را وادار به نظرسنجی کرده است. ایسپا که نباید برای مسائل جزئی نظرسنجی برگزار کند، بنابراین مشخص است افکار عمومی نسبت به این ماجرا حساسیت نشان داده است.
کسی نمیگوید یک برنامه باید تا ابد دوام داشته باشد. برنامههایی هستند که میانه کار یا دورهای فعالیت میکنند و فعالیتشان به سرانجام میرسد. حالا یا تهیهکننده کنارهگیری میکند یا مجری عوض میشود یا انقضاء مهلت صورت میگیرد و یا در این میان اتفاقی صورت میگیرد. فکر میکنم در مورد برنامه «90» اتفاقی صورت گرفته است. این حق مردم هست که بدانند. من هیچ داوریای نمیکنم. اگر اطلاعاتی به حسب کنجکاویام پیدا کردهام، آن را افشا نمیکنم چون احساس میکنم طرفین یا حداقل یکی از طرفین راضی نباشد بنابراین اخلاقا اقتضا میکند من چیزی نگویم.
به هر حال امیدوارم مواضعی که در گذشته صورت گرفته و حساسیتی که صورت گرفته و این گفتوگو محرکی باشد برای مسئولان ذی ربط که پاسخ بدهند چرا این برنامه تعطیل شد. اگر این چرایی را پاسخ دادند، میتوانیم قضاوت بهتر و روشنتری داشته باشیم. چون ما در حال حاضر هرچه بگوییم بی اطلاع هستیم و تنها برداشت کلی ما است، در صورتی که ما میخواهیم بدانیم پشت پرده این ماجرا چه بوده است. میتوانیم حدسهایی بزنیم اما این سناریو یک وجه آشکار دارد و یک وجه ناآشکار.
ما میتوانیم وجه آشکار را به دست بیاوریم و شاید بتوانیم کمی پرده را هم کنار بزنیم اما به هر حال دسترسیهای محدود ما مانع میشود که به تمام لایههای ناآشکار قضیه پی ببریم. من فکر میکنم این موضوع آنقدر اهمیت دارد که توضیحی بشنویم از اینکه چرا این اتفاق صورت گرفته و فکر نمیکنم این توضیح ضرری به کسی بزند. ضمن اینکه حق مردم است که مسئولان شان پاسخگو باشند.
** به تازگی شایعاتی درباره احتمال پخش «90» از یکی از شبکه های دیگر صداوسیما منتشر شد اما چندی پیش قائم مقام شبکه سه سیما، دراینباره گفت: «شبکه سه سیما اجازه نخواهد داد 90 در هیچ شبکه دیگری روی آنتن برود». چنین اظهار نظر فراسِمتی چه پیامدهای از نگاه جامعهشناسانه بر افکار عمومی دارد؟
اگر این اظهار نظر درست باشد، فکر میکنم حساسیت و توقع مردم را بیشتر و مضاعف میکند و حتما باید توضیح بشنوند. ما میبینیم که به طور مثال برنامهای در رابطه با شعر، با بافت و ساختار مشابه از چند شبکه پخش میشود. حتی شاهد این بودهایم که برنامهای در شبکهای تمام شده و شبکه دیگری آن را آغاز کرده است. حالا این موضع درباره برنامه «90» موضع گیری خاص و منحصر به فردی است و طبیعی است که حساسیتها را برانگیزد و بر حسب این افزایش حساسیت ناشی از این موضعگیری میطلبد فردی که چنین موضعی گرفته، توضیح کامل را بدهد. باید برای وجدان عمومی و شعور اجتماعی این اعتبار و ارزش را قائل باشد که توضیح بدهد و قضیه را فیصله بدهد وگرنه ناخواسته و بیجهت این موضوع کش دار میشود. من نمیدانم چه کسانی منفعتی در کش دار شدن این مسائلی دارد که میتواند اینگونه نباشد.
به هر حال یک اتفاقی افتاده و تشخیص داده شده این برنامه تعطیل شود. مردم مشکلی با این قضیه ندارند اما میخواهند توضیح بشنوند که چرا برنامه جاافتادهای که مورد اقبال مردم هم بوده و تا آنجا که میدانم طبق نظرسنجی ایسپا 51 درصد مردم این برنامه را میدیدند، متوقف شود. اگر قرار است بین صداوسیما و مردم ارتباطی وجود داشته باشد، این حق یک طرف است که توضیح قانعکنندهای بشنود.
** در صورتی که این توضیح ارائه نشود و ماجرا مشمول زمان شده و به گونهای به فراموشی سپرده شود، در آینده رابطه مردم و صداوسیما چطور خواهد بود؟
برای اولین بار نیست که چنین اتفاقی افتاده و ما نباید این اتفاق را در گذشته جستوجو کنیم. ما همین الان هم احساس میکنیم که رسانه ملی ما به طور کامل و دقیق متوجه اقتضائات ملی بودن نیست. من طی یادداشتی گفتم که راهحل این نیست که ما در برابر این رسانه، رسانه های دیگر ایجاد کنیم، چون هم منع قانونی دارد و هم مشکلات ما چند برابر میشود. به طور مثال چه ضمانتی وجود دارد که این اتفاقی که درباره صدا و سیما افتاده، درباره آن ها نیفتد. باید دقت کنیم که هر رسانه و قوهای امکانات و فرصتهایی در اختیار دارد و مسلما به توجیه رفتارها و سیاست های خودش میپردازد و فریب در فریب صورت میگیرد و بیتوجهی به مردم در بیتوجهی به مردم میشود. راهحل این است که بیندیشیم که چه کنیم که رسانه ملی، ملیتری شود. در حال حاضر شاهد مسائل آشکار و غیرآشکار بسیاری هستیم که رسانه ملی چندان ملی نیست. اگر دولتی با جهات سیاسی رسانه ملی سازگار باشد، آن را مصون و مبرا از نقد میداند و اگر نباشد، یک طرفه به قاضی میرود. این اصلا درست نیست. یا مسائل و ملاحظاتی که مربوط به عرصه عمومی است و باید بازتاب خوبی در رسانه ملی داشته باشد اما چنین بازتابی صورت نمیگیرد. یا برخوردهای ظاهرگرانه با مقولات میشود یا برخوردهای تظاهرگرانه یا متظاهرانه.
مشکل ما دو چیز است؛ هم برخورد سطحی با مقولات و هم برخورد متظاهرانه. همین الان هم قرار نیست ما حتما در تاریخ بگردیم و نمونههای مشابهی پیدا کنیم. ما میتوانیم در حال حاضر نمونههایی را بیابیم.
به هر حال این به آن معنا نیست که رسانه ملی، اقدام یا کار مثبت نکرده است. این دور از انصاف است. ما نمیخواهیم برخورد صفر و یکی کنیم که یا به اصطلاح نقد وارد است یا کلا بیعیب و نقص است. ما میتوانیم بگوییم یکجاهایی موفق بوده، در بعضی مواقع موفق تر بوده اما عیب و ایرادهایی هم دارد.
منبع: روزنامه ابتکار؛ 1398،01،25