در هفدهمین نشست از سلسله نشست های عصر گفت و گو با موضوع "افکار عمومی جامعه ایران در قبال فاجعه" مطرح شد
ایران جزو ۱۰ کشور پرمخاطره دنیا/ غلبه تفکر تقدیرگرایانه در فجایع
دانشیار دانشگاه تهران با بیان این که گفته میشود ایران جزو ده کشور پرمخاطره جهان است، گفت: تفکر تقدیرگرایانه درباره فاجعه همچنان غالب است.
به گزارش روابط عمومی ایسپا به نقل از ایسنا، دکتر موسی عنبری در نشست "افکار عمومی جامعه ایران در قبال فاجعه" که ایسپا برگزار کرد، گفت: در میان مردم همچنان تفکر تقدیرگرایانه غالب است این بدین معنی نیست که نگاه عقلانی میان مردم وجود ندارد. مردم همچنان فاجعه را با حکمت و تقدیر و رحمت و غضب خداوند تحلیل میکنند. این ایرادی ندارد اما باید این مفاهیم را خردتر کنیم تا زمینه مدیریت این مخاطرات فراهم شود.
وی افزود: این تفکر تقدیرگرایانه که ما نمیتوانیم بحران را مدیریت کنیم باعث میشود مشارکت مردمی در امر بحران به وجود نیاید. این تفکر قدرت کنترل را از ما میگیرد. چنین تفکری به این معناست که زلزله و سیل مستقل از ما هستند و ما نمیتوانیم با آنها مقابله کنیم.
این جامعه شناس با اشاره به اینکه فضای مجازی باعث شده تفکر علمیتر شود ولی همچنان تفکر ذکر شده غالب است گفت: فاجعه اول بخشی از بحران است و فاجعه یا معضل دوم شروع ناامنیهاست. پراکنده کاریها در همهی نقاطی که زلزله آمده سه یا چهار روز پس از بحران باعث شده ناامنی شکل بگیرد مثلاً دزدیهایی اتفاق بیفتد.
عنبری ادامه داد: ما در زمان فاجعه یا مشارکت نمیکنیم یا اگر میکنیم این مشارکت هیجانی است. من در میان نیروهای امدادی دیدم که میگفتند ما ضابطه توزیع کمک داریم ولی نیروهای نظامی ندارند. توزیعهای نامنظم که در بحرانها به وجود میآید ممکن است در اثر این به وجود بیاید که سربازها آموزش توزیع مناسب را ندیدهاند.
وی با اشاره به اینکه میان مردم و امدادگران بیاعتمادی شکل گرفته است، گفت: بخشی از این بیاعتمادی ممکن است به این دلیل باشد که فرهنگسازی صورت نگرفته است. وعدههایی که داده میشود کوچک است و مردم از آنجایی که هوشمندند تا حدودی ناامیدند که ممکن است دولت وعدهها را محقق نکند. تحقق وعدههای داده شده مشکل است. توقعات افزایش داشته و بیاعتمادیها هم باعث میشود که در این فضاها بحران، بحرانیتر شود. تفاوتی که هنگام وجود بحران میان ما و کشورهای غربی وجود دارد این است که در کشورهای غربی هنگام بحران امنیت فراهم میشود و آدمها در خود فرو میروند تا به آنها امدادرسانی شوند.
عنبری با بیان اینکه بخشی از این ناامنیهایی که حاصل میشود به دلیلی بیاعتمادی هاست و بخشی دیگر به دلیل نبود مدیریت منظم گفت: بحران اولیه که همان سیل است تمام شده و آسیبهای خود را زده و در حال حاضر بحران بینظمی در حال ضربه زدن است.
وی خاطرنشان کرد: افکار عمومی نشان میدهد فرهنگ ایمنی چه در مفهوم سازمانی و چه میان مردم شکل نگرفته است؛ مثلاً مردم ترجیح میدهند برای تجملات منزل خود پول خرج کنند تا مقاومسازی در برابر زلزله. منطق مقابله با فاجعه در فرهنگ عمومی عقلانی نیست و معمولاً تصور میشود فاجعه برای دیگران است و گفته میشود دولت باید رسیدگی کند. دولت توان ندارد دولت فقط میتواند بخشی از آن را جبران کند. ما باید مخاطرهها را جدی بگیریم. بخشی از آسیبها به این دلیل است که اطلاعرسانی درستی نشده بوده البته باید گفت که در برخی موارد هم اطلاعرسانیها پیرامون تخلیه منازل تأثیر خود را گذاشت اما برخی از صدمات به این دلیل بود که درک درستی از سیل به خصوص در میان جوانتر ها وجود نداشت، عموم هشدارها باید در زمان هنجار باشد نه در زمان بحران.
وی با اشاره به اینکه ما گرفتار بحرانهای مختلف در کشور هستیم، گفت: باید فرهنگ ایمنی را جدی بگیریم. فرهنگ ما برای برخورد با مخاطرات عقلانی نیست. مشارکت میکنیم ولی گاهی مشارکت ما به گونهای است که در آن آگاهی وجود ندارد. ما هم قبول داریم که میزان دقت امدادرسانی نهادهای امدادرسانی پایین است اما این دلیل نمیشود که به طور شخصی در بحرانها کمک کنیم. حتی اگر خطایی هم در امدادرسانی امدادرسانان وجود دارد از خطای ما کمتر است.
عنبری اظهار کرد: در زمانهای بحران فرماندهی واحد نهادهای نظامی و هلال احمر گم میشود. ما الان نبود وحدت فرماندهی در زمان بحران داریم باید به این فکر کنیم که مدیر اولیه بحران کیست؟ بخشی از بینظمیها که در خدمات ارائه میشود این است که هنوز فرماندهی واحد بحران مشخص نیست. اگر نهادها با هم واحد نباشند بیاعتمادی میان مردم و آنها شکل میگیرد. زمان بحران را باید تا حد ممکن زمان فعالیت بشردوستانه و غیرسیاسی تعریف کرد.
وی در پایان با اشاره به این که ما گرفتار بحرانهای مختلف در کشور هستیم گفت: باید فرهنگ ایمنی را جدی بگیریم. فرهنگ ما برای برخورد با مخاطرات عقلانی نیست. مشارکت میکنیم ولی گاهی مشارکت ما به گونهای است که در آن آگاهی وجود ندارد. ما هم قبول داریم که میزان دقت امدادرسانی نهادهای امدادرسانی پایین است اما این دلیل نمیشود که به طور شخصی در بحرانها کمک کنیم. حتی اگر خطایی هم در امدادرسانی امدادرسانان وجود دارد از خطای ما کمتر است.