تحلیل تطبیقی امید به آینده جوانان ایرانی با برخی کشورها
در جوامع بشری، جوانان برای بر عهده گرفتن نقشهای بزرگسالی از طریق تجربیات رسمی و غیررسمی آماده میشوند تا از این طریق بتوانند تواناییها و علائق خود را کشف کنند. همه این تجربیات زمینهای را فراهم میکند تا فرد انتظار و امید به آیندهاش را در راستای اهداف، علائق و برنامههای آینده به طور گوناگون تعریف کند. اما اگر شرایط نامناسب اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، کمبود فرصتهای کسب و کار و شغلی و سایر مشکلات در جامعه حاکم شود، آمادگی بسیاری از جوانان، برای بر عهده گرفتن نقشهای آینده دچار اختلال و امید آنها تضعیف میشود. امید از دیدگاه جامعهشناختی تمایلی روانی است که افراد را برای رسیدن به اهداف و آرمانهای قابل دسترسی همگان به تلاش وا میدارد و آنان را به استقلال، حرکت به سوی آینده و تحکیم هویت اجتماعی و فردی فراهم میآورد. در واقع امید، تمایلی که با انتظار وقوع مثبت همراه است و یا ارزیابی مثبت از آنچه را که فرد متمایل است و میخواهد که به وقوع بپوندند(هزارجریبی و صفری شالی، 1391: 342). امیدواری و تمایل به آینده یکی از خلقیات اجتماعی افراد تلقی میشود چه این خلقیات در ایجاد فرهنگ اعتماد در جامعه دخیل است(علیزاده اقدم، 1391: 3-192). بر اساس نظریه محرومیت نسبی نیز انسانها معمولاً به مقایسه خود با دیگران میپردازند و در این مقایسه وقتی احساس فقر و بیعدالتی میکنند واکنشهای شدید از خود نشان میدهند که در بدترین وضعیت به احساس تضاد اجتماعی منجر میشود. یعنی در نتیجه مقایسه اگر پنداشت فرد، احساس محرومیت باشد این امر باعث بروز ناامیدی و نارضایتی در دو سطح فردی و اجتماعی میشود(هزارجریبی و صفری شالی، 1391: 348 به نقل از؛ رفیعپور، 1380). صاحب نظران کلاسیک علوم اجتماعی تصور میکردند که پیشرفت جامعه انسانی در گرو رشد و توسعه اقتصادی است اما بعدا دریافتند که در کنار رشد و توسعه اقتصادی، جامعه نیازمند برخی ضروریات دیگر، از جمله توزیع عادلاانه درآمدها، شکوفایی استعدادهای گوناگون و شخصیت انسانی، سلامت جسمانی و روانی، افزایش امید به زندگی، برقراری برابریهای اجتماعی، تحقق آزادی، برقراری ارتباطات انسانی ـ اجتماعی به دور از انواع سلطه و به طور کلی تحقق یک جامعه مدنی و انسانی است.
بنابراین اگر کشور در یک یا چند بعد خاص به توسعه دست یابد ولی بخاطر فقدان توسعه در زمینهها و ابعاد دیگر ممکن است با مسائل مهم درگیر شود. به عنوان مثال، اگر کشور در حوزه علمی، تکنولوژیک و اقتصادی به توسعه برسد، اما توزیع درآمدها و فرصتها ناعادلانه باشد، به لحاظ تکنولوژیک دچار آلودگی شود، در حوزه شهری، آلودگی هوا، ترافیک و ناهنجارهای اجتماعی را تجربه کند، دچار تبعیض قومی و نژادی باشد، دچار کاهش یا فقدان مشارکت اجتماعی و سیاسی باشد، یا افراد جامعه به دیگران اعتماد نداشته باشند، چنین جامعهای نمیتواند یک زندگی همراه با آسایش، امید، شادمانی و احساس خوشبختی را برای شهروندان خود فراهم کند. دستیابی به آرمان معنادار بودن زندگی فردی و اجتماعی، احساس شکوفایی تمامی قابلیتهای انسانی است و در توسعه ناقص چنین آرمانی تحقق نخواهد یافت(بابایی فرد، 1389: 14). به همین جهت، در کشورهای آمریکای شمالی و برخی کشورهای اروپایی که واجد بسیاری از شاخصهای توسعه هستند در شاخصهایی چون امید و شادمانی، رتبههای برتر را دارند. طبیعی است که در جامعهای اگر قشر جوان آن، با نامیدی دست و پنجه نرم کند، آن جامعه آینده مبهم و پسرفتهای در پیش خواهد داشت که در کتاب «فراسوی چپ و راست» گیدنز(1383) نیز به چنین وضعیتی اشاره شده است. در اکثر جوامع جهان، بهجز چند کشور با پدیده ناامیدی از آینده در میان مردم روبهرو هستیم. به عبارت دیگر اگر در مدرنیته اول (دوره 1850 تا 1960) امید به آینده در اکثر جوامع رو به افزایش بود، امروز در مدرنیته دوم یا به زعم بِک در دوره «مدرنیته در آغوش خطر» در کنار فرایند افزایش امید در بخشی از جمعیت، با فرایند افزایش ناامیدی و ترس از آینده نیز در بخشی از جامعه مواجه هستیم. با وجود گزارههای نظری پیرامون آینده جهان و جوامع، بررسی دیدگاه مردم بویژه قشر جوان جوامع، ممکن است بر بسیاری از پیشفرضهای جامعهشناختی صحّه گذارد. در یادداشت حاضر، نیز علاوه بر مباحث نظری فوق، نگرش جوانان در برخی کشورهای خارجی نسبت به آینده مورد بررسی قرار گرفته و سپس نگرش جوانان ایرانی در بازه سنی 18 الی 29 سال طی یک دهه اخیر تحلیل شده است.
بر اساس یافتههای نظرسنجی موسسه گالوپ در سال 2011 که در آن از مردم امریکا سوال شده بود «فکر میکنید زندگی جوانان امروزی در آینده نسبت به زندگی والدین بهتر خواهد شد؟» که در پاسخ به این سوال، 44 درصد مردم گفته بودند به احتمال زیاد زندگی بهتری خواهند داشت که این نسبت در مقایسه با سالهای گذشته بین 10 تا 15 درصد کاهش داشته است اما از کل جوانان در گروه سنی 18 تا 29 سال، 57 درصد آنها معتقد بودند زندگی بهتری خواهند داشت(مندس، 2011). البته در پیمایشی که آیوپ (IOP) سال 2017 در میان 2000 نفر از جوانان آمریکایی زیر نظر مدرسه کندی هاروارد که در سه محور امید به آینده، نگرش به ترامپ و نژاد انجام داد 67 درصد جوانان نسبت به آینده آمریکا هراس داشتند فقط 31 درصد نسبت به آینده آمریکا کاملا امیدوار بودند(تیوسیزوگل و وارد، 2017).
در نظرسنجی دیگری که بین دانشآموزان استرالیا در سال 2016 انجام شده بود 48 درصد آنها نسبت به آینده کاملا امیدوار بودند به این معنی که آنها ایدهها و انرژی زیادی برای آینده خود دارند. 33 درصد دیگر نیز نسبت به آینده تردید داشتند یعنی ایدههای کمی برای آینده داشتند. 15 درصد دیگر نیز بدون انگیزه و امید بودند یعنی نه تنها ایدههای کمی برای آینده داشتند بلکه نسبت به آینده بدبین هم بودند(گالوپ، 2016). در پیمایشی تحت عنوان مسیرهای پیشرفت جوانان جهان ـ که توسط موسسه ایپسوس در فاصله سالهای 2016 و 2017 در 32 کشور دنیا بین جوانان 18 تا 24 ساله پیرامون دیدگاهها و انتظارات اقتصادی (7000 نفر) انجام شده است ـ نتایج نشان میدهد اکثر جوانان نسبت به فرصتهای شغلی در آینده خوشبین هستند. در واقع 70 درصد آنها گفتهاند فرصتهای زیادی دارند که در مشاغل مورد علاقه خود موفق شوند(ایپسوس، 2017). طبق نظرسنجی ایسپوس، اکثر جوانان در کشورهای توسعه یافته، نگرش مثبتی به آینده دارند گر چه در آمریکا با آمدن ترامپ، جوانان آمریکائی نسبت به آینده بدبین هستند اما با پایان دوران ریاست جمهوری ترامپ، ممکن است نگرش جوانان نسبت به آینده آمریکا و جهان تغییر نماید. با وجود این، نتایج برخی پیمایشها و نظرسنجیها در ایران در خصوص نگرش جوانان نسبت به آینده نیز نشان میدهد که در پیمایش «سرمایه اجتماعی»(1385) حدود 44 درصد جوانان معتقد بودند وضعیت آینده جامعه بهتر خواهد شد و حدود 31 درصد گفته بودند آینده کشور بدتر خواهد شد. نگرش جوانان در سال 93 وفق نظرسنجی ایسپا تغییر میکند یعنی 44 درصد جوانان معتقد بودند وضعيت کشور روز به روز بدتر ميشود و فقط 27 درصد معتقد بودند وضع کشور رو به بهبود است که امید آنها به بهبود وضعیت کشور در مقایسه با سال 85، 17 درصد کاهش پیدا میکند. به گونهای که میزان امیدواری جوانان به بهبود وضعیت کشور در آخرین پیمایشسال 97 به پایینترین سطح میرسد و بیش از نیمی از آنها (64.1 درصد) اظهار داشتهاند وضعیت کل کشور روز به روز بدتر میشود. بنابر این یافتههای مذکور، مشاهده میشود که جوانان ایرانی در مقایسه با جوانان کشورهای دیگر، نگرش مثبتی نسبت به آینده ندارند. تغییر نگرش جوانان نسبت به آینده کشور در مقایسه با دهه گذشته قابل توجه و تأمل است یعنی اگر در اواسط دهه 80، 30 درصد نسبت به آینده بدبین بودند در شرایط کنونی، این میزان تقریبا دو برابر شده است. البته بدیهی است وقتی در جامعهای مسائل اجتماعی و اقتصادی از قبیل تبعیض، توزیع ناعادلانه درآمدها و فرصتها، بیثباتی اقتصادی،گرانی و تورم، فرسایش سرمایه اجتماعی بویژه بعد اعتماد نهادی، مخاطرات زیست محیطی، انواع ناهنجارهای اجتماعی و ... وجود داشته باشد در چنین جامعهای نمیتوان انتظار داشت جوانان و نسلهای آینده، یک زندگی همراه با آسایش، امید، شادمانی و احساس خوشبختی را در آینده نزدیک انتظار بکشند. از این رو لازم است سیاستگذاریها و برنامهریزیهای انجام شده بایک بازنگری کامل تدوین و اجرایی شود و با ارزیابی سالیانه، بتوان نقاط ضعف و قوت برنامهها و سیاستها را شناخت تا بتوان در برآیند این تغییر رویّه، شاهد تغییر مثبت نگرش جوانان نسبت به وضعیت کشور شد.
یادداشت منتشر شده از معصوم آقازاده، پژوهشگر ایسپا در روزنامه اعتماد چهارشنبه 14 آذر 1397، شماره 4248، صفحه 13