چرخه خشونت علیه کودکان چطور متوقف میشود؟
خشونت از هر نوعی که باشد غیر قابل پذیرش است؛ اما مواجهه با خشونت علیه کودکان بسیار دشوارتر است. گزارش مطالعه سازمان ملل متحد در زمینه خشونت علیه کودکان که در سال ٢٠٠٦ ارایه شد، نشان میدهد که بیشترین اعمال خشونتآمیز بر روی کودکان توسط آشنایان و معتمدان آنها ازجمله والدین، همکلاسیها، معلمان و کارفرمایان انجام میشود. این مطالعه همچنین نشان میدهد که این خشونتها از لحاظ اجتماعی پذیرفته شده و قابل اغماض هستند، گاهی توسط قوانین کشوری مجاز شمرده میشوند یا ریشه در رویههای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی دارند. در ایران آمار دقیقی در خصوص میزان کودکآزاری وجود ندارد و از این رو نمیتوان نتیجهای قطعی گرفت که آیا این میزان اطلاعاتی که این روزها در خصوص خشونت علیه کودکان به گوش میرسند به دلیل روند صعودی خشونت علیه کودکان است یا به دلیل گسترش رسانههای اجتماعی است که بازتاب خبری بیشتری پیدا کردهاند؛ اما آنچه مسلم است وجود خشونت علیه کودکان در کشور است و با توجه به روند رو به کاهش توان اقتصادی مردم، روند صعودی رشد خانوادههای تک والدی، رشد اضطرابهای روانی و افزایش مصرف مواد مخدر در صورتی که اقدامی جدی در سطوح کلان و خرد صورت نگیرد، در آینده شاهد افزایش خشونت علیه کودکان خواهیم بود. یکی از عوامل فرهنگی کودکآزاری که مطرح میشود، باوری است که تنبیه بدنی را شیوه مناسب در تربیت بچهها میداند. پذیرش اجتماعی تنبیه و مجازشمردن تنبیه بدنی با توجیه تربیت کودکان یکی از دلایلی است که کودکآزاری را افزایش میدهد. ضمن آنکه فضای فرهنگی جامعه میتواند تأثیر قابل ملاحظهای بر نگرش بزرگسالان نسبت به کودک و آزار آنان توسط والدین داشته باشد.
طبق نتایج پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان در سال ٩٥، حدود ٧درصد مردم ایران با تنبیه بدنی و کتکزدن کودک توسط والدین موافق بودهاند که این میزان در استان آذربایجان شرقی با ٢٠,٤درصد به حداکثر موافقت با تنبیه بدنی کودک رسیده است. آنچه آمارها نشان میدهند موافقت با تنبیه بدنی کودکان در مناطق روستایی بیشتر از مناطق شهری است. افراد با سن بالا در مقایسه با جوانان بیشتر موافق تنبیه بدنی کودکان هستند. با افزایش سطح تحصیلات نیز میزان موافقت با تنبیه بدنی کودکان کاهش پیدا کرده است. لازم به ذکر است طبق نتایج همین طرح در سال ٨٢، میزان موافقت مردم با تنبیه بدنی فرزندان توسط والدین ٤.٨درصد بوده است. درواقع نهتنها در این بازه ١٣ ساله میزان پذیرش تنبیه بدن کاهش نداشته، بلکه حدود ٢درصد رشد داشته است.
موضوع دیگری که در حوزه فرهنگی برای مقابله با خشونت خانگی علیه کودکان مطرح است، پذیرش این موضوع از سوی مردم به عنوان امری خصوصی است. مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در شهریور ١٣٩٦ طی یک نظرسنجی از مردم پرسیده است که «اگر شما در خیابان و یا آپارتمان محل سکونت خود ببینید فردی همسر یا فرزند خود را کتک میزند، چه میکنید؟» طبق نتایج، حدود ٢٨درصد مردم معتقدند که این مسأله شخصی است و دخالتی نمیکنند. ٤٥درصد اظهار کردهاند در این شرایط شخصا یا به کمک بزرگترهای محل سعی در حل مسأله میکنند و ٢٦درصد گفتهاند با مراجع ذیصلاح تماس میگیرند. کودکآزاری را مسألهای شخصی و خانوادگی قلمدادکردن از عواملی است که باعث استمرار و گسترش این مسأله میشود. تکتک شهروندان باید نسبت به این مسأله حساس شوند و در نخستین فرصت آن را به مراجع ذیصلاح اطلاع دهند. طبق یافتهها میتوان گفت در صورت بروز خشونتهای خانگی، از هر ١٠ مورد حدود سه مورد بهرغم آنکه همسایگان متوجه بروز خشونت میشوند اما با این تفکر که آن را مسألهای شخصی میدانند، اقدامی صورت نمیگیرد. در همین نظرسنجی در سوالی دیگر از مردم پرسید شده است که «آیا تاکنون کلمه اورژانس اجتماعی را شنیدهاید؟» طبق نتایج ٤٣درصد پاسخگویان نام این اورژانس را شنیدهاند که تنها نیمی از این افراد درخصوص وظیفه اورژانس اجتماعی اطلاع داشتهاند. به طور کلی میتوان گفت ٢١,٥درصد مردم ایران از وظیفه اورژانس اجتماعی اطلاع دارند. رشد آگاهی در خصوص اورژانس اجتماعی به عنوان مرجع ذیصلاح برای اطلاعرسانی خشونتهای خانگی میتواند سهمی مهم در افزایش گزارشات مردم داشته باشد و دخالتهای شخصی و همسایگی در این دست مسائل را کاهش دهد.
یادداشت منتشر شده از حدیث میرزامحمدی پژوهشگر ایسپا در روزنامه شهروند به شماره 1429 در تاریخ 30 خرداد ماه 1397