«محمد آقاسی»، رئیس مرکز افکار سنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در گفتوگو با «شهروند» :
ایرانیان قابل پیشبینیاند
روند نظرسنجیها میگوید اگر قالیباف کنار نمیرفت بازهم اتفاق خاصی نمیافتاد و رقابت دوسویه شکل میگرفت جامعه به سمت «فربه شدگی افکارعمومی» در مقابل دولت پیش میرود
انتخابات ریاستجمهوری 29 اردیبهشت 9۶ در ایران، بیش از هر زمان دیگری پای نظرسنجی و تحلیل نتایج آن را به فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی باز کرد. در این انتخابات، در کنار نظرسنجیهای همیشگی وزارتخانهها، سازمانهای مختلف و ستادهای کاندیداها که معمولا نتایج آن در اختیار عموم قرار نمیگیرد، موسسه افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) برای نخستینبار اقدام به انتشار نتایج نظرسنجیهای خود پیش از روز رأیگیری کرد که روند آنها و نتایج نهایی، از انطباق نزدیک با آرای مردم حکایت دارد. «محمد آقاسی»، رئیس ایسپا در گفتوگو با «شهروند» و در تحلیل نمودارهای نظرسنجی از قدرتمند شدن افکار عمومی در ایران سخن میگوید و معتقد است که برخلاف ادعاها، کنشهای سیاسی ایرانیان عقلانی، بهدور از هیجان و احساس و قابل سنجش شده است. او که پژوهشهای فراوانی را درباره کنشهای جمعی مردم ایران انجام داده و از سال 91 تاکنون ریاست ایسپا را برعهده دارد، درباره نتایج نظرسنجیهای این موسسه در سالهای گذشته هم سخن میگوید و مهمترین پروژههای در دست بررسی این موسسه را «بررسی انتظارات مردم از دولت دوازدهم پیش از آغار بهکار این دولت»، «اجرای موج دوم پیمایش فرهنگ سیاسی ایرانیان» و «سنجش نوع، میزان و نحوه استفاده از شبکههای اجتماعی در ایران» میداند.
درباره سابقه ایسپا بگویید و این که در این سالها چه پروژههایی را انجام داده است؟
مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) حدود 1۵سال است که تاسیس شده است و ما در شانزدهمینسال تاسیس هستیم. در این مدت یکی از محورهای اصلی مطالعه این مرکز، بررسی فرهنگ سیاسی مردم و رفتار انتخاباتی آنها بوده است. بهعنوان نمونه، ایسپا یک کار پیمایش ملی به نام «فرهنگ سیاسی ایرانیان» را در سال 8۴ انجام داده که شاخصهای متفاوتی در آن سنجش شده است. موج دوم آن را امسال انجام خواهیم داد. اینکه در ابتدای دولت دوازدهم فرهنگ سیاسی مردم بررسی شود، کار مهم، جامع و بینظیری است و با کارهای جهانی تناظر دارد. امسال هم انتخابات مهمی داشتیم که بسیاری از مردم درگیر آن بودند. هرچند در سالهای 8۴، 88، 92 و انتخابات مجلس 9۴ ما نظرسنجیهایی را انجام دادیم، اما در سال ٩٦ یک اتفاق تازه افتاد و آن اینکه نتایج نظرسنجیهای ما به صورت رسمی رسانهای شد و توانست واقعیت را با خطای ناچیز تخمین بزند.
در ارتباط با انتخابات 9۶، از چه زمانی شروع به نظرسنجی کردید؟ شیوه و جامعه آماری به چه شکل بود؟
از یکسال قبل شروع کردیم و بهطور جدی کارهای انتخاباتی را انجام دادیم. ماحصل این کار در سال گذشته، گردآوری اطلاعات در 10 نقطه زمانی پیرامون انتخابات بوده است و در کنار سنجش میزان مشارکت، گزینه انتخابیشان را هم سنجیدیم. از فروردین 96 که دیگر فضای انتخابات جدیتر شد و کاندیداها مشخص شدند تا زمان برگزاری انتخابات، 12 موج نظرسنجی را انجام دادیم که از این موجها، ۶ موج تلفنی، یک موج حضوری در تهران و ۵ موج دیگر هم ملی بوده است. برای نخستینبار ایسپا در پنجشنبه قبل از انتخابات هم نظرسنجی تلفنی انجام داد و در آن نظرسنجی هم دادهها نزدیک به آخرین موج میدانی بود.
نتیجه این نظرسنجی آخر، چه زمانی منتشر شد؟ اصلا منتشر شد؟
آن دادهها را ما منتشر نکردیم. اگر حرفهای نگاه کنیم، جامعه ما اعم از مردم، مسئولان و حتی اصحاب رسانه آمادگی این را نداشتند که ما این اعداد و ارقام را منتشر کنیم، چون نخستینبار بود که این اتفاق رخ میداد. از اینرو، خطای تحلیل و خطای فهم نظرسنجی احتمالا بالا ميرفت، کما اینکه تجربه انتشار، این موضوع را به ما نشان داده است؛ مثلا بعضی کاندیداها را با هم جمع و تفریق میکردند و تحلیل کاملی از نظرسنجی نداشتند و به خاطر همین خطا ایجاد میشد. ما اینجا یک احتیاط حرفهای و نه از نوع و جنس عافیتطلبی یا مدیریتی کردیم. اگر دادههای روز آخر را منتشر میکردیم، ممکن بود بر ذهن مردم تاثیرگذار باشد؛ مثلا اینکه کسی بگوید حالا که این تعداد افراد شرکت میکنند، چرا من دیگر شرکت کنم. یا عدهای بگویند کاندیدای ما پیروز است و برویم شادی کنیم؛ شادی زودهنگام. آخرین استخراج نتایج ایسپا به چهارشنبهشب قبل از انتخابات برمیگشت که باز اعداد و رقم کاندیداها را منتشر نکردیم. البته انتشار رسانهای نبود. ما یک توزیع بسیار گسترده برای مسئولان، رسانهها و ستادهای کاندیداها و حتی اصحاب علوم اجتماعی داشتیم. یعنی چهارشنبهشب و پنجشنبه صبح. خب دیگر با حضور شبکههای اجتماعی، فضای اجتماعی بسیار شیشهای شده است و پس از این توزیع گسترده، برخی از دادههای مهم آخرین نظرسنجی در شبکههای اجتماعی منتشر شد و ما در برابر آزمون بزرگ افکار عمومی قرار گرفتیم. خبرنگار فرانس 2۴ عربی، ظهر و عصر جمعه، با استناد به نتایج نظرسنجی ایسپا نتیجه انتخابات را پیشبینی و به صورت رسمی اعلام کرد.
در این یکسال منتهی به انتخابات چند نفر با شما کار کردند و در این موجهای نظرسنجی جامعه آماری به چه شکل بوده است؟
ما دو طرح فنی نمونهگیری داریم؛ یکی خوشهای که در آن ۱۵ استان و معرف ملی مدنظر است. در طرح فنی نمونهگیری 1۴هزارتایی که در31 استان صورت میگرفت، ۴۶0 پرسشگر در هر طرح با ما همکاری کردند که اکثرا فارغالتحصیلان دانشگاه یا دانشجو بودند. این تعداد پرسشگر احتیاج به نظارت دقیق دارند که ما 8۵ نفر ناظر در سراسر کشور داشتیم. 9۶ نفر هم بازبینی و ورود اطلاعات را به عهده داشتند. ایسپا شبکه قوی و حرفهای هم در سراسر کشور دارد. از اینرو، در هر طرح همزمان 31 مدیر اجرایی با ما همکاری میکردند. همینطور معاونان فرهنگی جهاد دانشگاهی سراسر کشور نیز همکاری جدی برای اجرای هر طرح داشتند. در مجموع بهطور متوسط حدود ٧٠٠ نفر در هر طرح ملی با ما همکاری میکردند.
تاریخ انتشار نظرسنجیها، نوع سوالات و ... میتواند بر نتیجه انتخابات تاثیرگذار باشد. ایسپا تا چه اندازه مستقل عمل کرده و شفافیت کار شما به چه شکل بوده است؟
ما چندین محک خوردیم و نشانههای استقلال ما را بیشتر روشن کرد. محک اول اینکه برای نخستینبار دادههای نظرسنجی را منتشر کردیم که این شجاعت انتشار خودش یک محک است. محک دوم اینکه ما از طرف دو طیف تندروی اصلاحطلبان و اصولگرایان مورد هجمه واقع شدیم. به ازای هر دادهای که منتشر میکردیم به ما هجمه میکردند و ما در آن سه، چهار هفته مورد هجمه افراطیهای هر دو گروه بودیم، اما برترین و مهمترین نشانه استقلال ما همین صحت نتایج ایسپا بوده است. اگر ما وابسته به گروه، جناج یا حزبی بودیم قاعدتا نمیتوانستیم اینقدر دقیق نتایج را تخمین بزنیم. ما در جهاد دانشگاهی فرای جریانات سیاسی کار میکنیم و افتخار میکنیم که از مردم ایران مستقل نیستیم.
درباره این استقلال، بحث شفافسازی شاید خیلی مهم باشد. اینکه از قبل برنامه نظرسنجيها و تاریخ انتشار نتایج مشخص باشد، چون تاریخ انتشار میتواند تا اندازهای تاثیرگذار باشد مثلا شاید اگر بعد از انصراف یکی از کاندیداهای ریاستجمهوری به نفع فرد دیگری، نظرسنجی و نتایج را منتشر میکردید، موجی به نفع این کاندیدا ایجاد میشد.
ما از قبل برای همه موارد برنامهریزی داشیم. نه فقط برای انتخابات بلکه برای همه کارها در ایسپا برنامهریزی وجود دارد. سال 9۵ زمان پایان برنامه سه ساله پنجم ایسپا بود و هر سال هم ارزیابی داشتیم که تا چه میزان پیشرفت داشتیم. فعالیتهای نظرسنجی انتخاباتی هم از این فرآیند خارج نیست. تمام کارهای انتخاباتی مبتنی بر برنامه بوده است؛ اینکه هفتهای حداقل یک نظرسنجی داشته باشیم و در هفته آخر حداقل سه موج نظرسنجی داشته باشیم و در پنجشنبه قبل از انتخابات یک نظرسنجی داشته باشیم، بخشی از مصوبات ما بوده است. درباره تاریخ و نحوه انتشار نتایج هم از قبل برنامه داشتیم. به شخصه چهارشنبهشب قبل از انتخابات، با روسای ستاد سه کاندیدای ریاستجمهوری صحبت کردم و نتایج نظرسنجی آخر را در اختیار آنها قرار دادم که در جریان باشند.
واکنش آنها چه بود؟
بالاخره کسانی که احتمال بیشتری برای پیروزی داشتند، خوشحال بودند؛ هرچند که چندان خوشحالی نکردند و کسانی که امید کمتری داشتند آنقدر ناامید نشدند که مبارزه را ترک کنند.
شما اشاره کردید که نتایج را بهطور گسترده برای افراد و گروههای مختلف توزیع کردید. سیاست کلی شما در زمینه انتشار نظرسنجیها به چه شکل است؟
انتشار برای مسئولان، اصحاب رسانه و روسای ستادها و اساتید علوم اجتماعی به دلیل این بود که بگوییم آخرین کار ما این است و با نتایج واقعی محک بزنید. سیاست ما نقد و رد جدی عملکرد آرشیوی مراکز نظرسنجی است؛ ما اصلا قبول نداریم که نظرسنجی شود و در آرشیو قرار داده شود. دو خط جدی را ما همیشه دنبال کردیم: اول توزیع گسترده گزارشها برای مسئولان، رسانهها و اساتید علوم اجتماعی و دوم مردم. این دو خط را ما به صورت جدی دنبال خواهیم کرد.
در یکسال گذشته که نظرسنجی با موضوع انتخابات انجام میدادید، چقدر مستقل بودید و آیا فشاری از جانب ستاد تبلیغاتی کاندیداها یا نهادهای خاص به شما وارد شده است؟
ابداً هیچ فشاری نبوده است. کاملا اختیار به عهده ما بود و تحت قیمومیت هیچکس نیستیم. ما طبق اصول جهاد دانشگاهی عمل میکنیم. در تمام این مدت حتی یک تماس مبنی بر فشار، تطمیع یا تهدید نبوده است و البته این مبتنی بر فرهنگ جهادی است و به این روحیه ما را میشناسند.
به نظر میآید ایسپا معتبرترین مرکز نظرسنجی در ایران است که امکان دستیابی مردم به نتایج آن وجود دارد. نتایج شما درباره انتخابات گذشته مثل 88 چه میگوید؟
ما هم در سال 8۴، هم در سال 88 و هم 92، نظرسنجی درباره انتخابات ریاستجمهوری داشتیم. در هر سه انتخابات هم پیشبینی ایسپا نزدیک به واقعیت بود اما چرا سر زبانها نیفتاد و توجهها را جلب نکرد؟ دلیل اصلی آن نبود فضای انتشار نتایج بود. البته علاوه بر سیاست توزیع گسترده که توضیح دادم، بعد از انتخابات، دادههای نظرسنجی در نشستهای مختلف یا کتاب و مقالات منتشر شده است. درحال انتشار کتابی تحت عنوان «رفتار انتخاباتی مردم ایران» هستیم که ظرف سه هفته آینده منتشر خواهد شد. در آنجا هم اشاره خواهیم کرد که در گذشته چه اتفاقاتی رخ داده است. نکته دیگر هم اینکه در سال 8۴، نخستینبار بود که بهطور جدی یک مرکز مستقل، نظرسنجی انتخاباتی انجام داده و احتیاط آن موقع به ازای یک تجربه کم بوده چرا که ایسپا آن موقع چهارساله بود. ما الان ایسپای جوانی داریم. جسارت و شهامت کنونی ایسپا بیشتر شده و شرایط فرهنگی کشور هم تفاوت کرده است؛ مردم ما نسبت به قبل آگاهتر شدهاند. شرایط سیاسی - اجتماعی تغییر کرده و آزادیهای بیشتری را ما الان احساس میکنیم. همه اینها سرجمع باعث شده که یک داده منتشر شود یا نشود. اما این نبوده که با واقعیت فاصله جدی داشته باشیم. در همه این سالها ایسپا واقعیت را به خوبی تخمین زده است.
انتخابات ریاستجمهوری در سال 88 یکی از مناقشهبرانگیزترین انتخابات در چندسال گذشته بوده است. بهطور خلاصه نتایج نظرسنجيهای شما درباره آن انتخابات چه میگفت؟
نظرسنجیای موثق است که بتواند روند را به ما نشان بدهد. ما روی نقطههای زمانی و موجهای نظرسنجی تأکید میکنیم و نه درباره یک نظرسنجی خاص. چرا؟ چون افکار عمومی دایما در تلاطم است و خود این مفهوم بار سیال دارد. در ایران سیالیت افکار عمومی به دلایل متعدد تاریخی، فرهنگی و اجتماعی که همیشه داشتهایم، بیشتر است. از این رو اغراق نیست بگوییم افکار عمومی در مورد یک موضوع خاص دایما درحال تغییر است؛ مثلا در سال 88، تا مدتها خیلیها فکر میکردند که خاتمی در انتخابات حضور پیدا خواهد کرد و حتی ایشان اعلام کاندیداتوری کرد و بعد که آقای موسوی وارد شد، رئیس دولت اصلاحات کنار رفت. این تغییرات و پیچیدگی در عالم سیاست باعث میشود که مردم با احتیاط بیشتری در نظرسنجی شرکت کنند، بنابراین روند اهمیت دارد و نه یک نظرسنجی خاص.
در انتخابات 92 وضع به چه شکل بود؟
در 92 شرایط جامعه و جهاد دانشگاهی بسیار سخت بود. آخرین نظرسنجی ما پیش از اعلام حمایت آقایان هاشمی و خاتمی از روحانی انجام شد. از سهشنبه قبل از انتخابات یک موج رأیدهی به نفع ایشان شکل گرفته بود و در همان برهه ما اجازه نظرسنجی نداشتیم. البته در همان زمان هم پیشبینی ما این بود که یا انتخابات به دور دوم میرود یا اینکه روحانی با فاصله اندکی رئیسجمهوری میشود، چون در نخستین نظرسنجی ما یعنی ۵ اسفند91، روحانی تنها 2درصد رأی داشت ولی رشد آرای ایشان مشهود بود. منطق روند خیلی مهمتر از حتی نتایج آخرین نظرسنجی است. مثلا در همین سال 9۶ رشد آرای روحانی کاملا مشهود بود. افت جدی آرای قالیباف هم کاملا مشهود بود. با دیدن این روندها میشود تحلیل جدی ارایه داد.
بررسی روند نظرسنجیها بعد از کنارکشیدن آقای قالیباف به نفع آقای رئیسی چه میگوید؟
ایشان اگر کنار نمیرفت هم، اتفاق خاصی نمیافتاد و رقابت دوسویه شکل میگرفت. هم شرایط نظرسنجیها و هم شرایط جامعه این را به ما میگوید. قالیباف بعد از مناظره سوم افت جدی در نظرسنجیها داشت و کاهش شدید در رأی ایشان را میدیدیم. قبل از آن هم یک ثبات رأی داشت و شرایط طوری نبود که بتواند رأی جدی از جامعه کسب کند. البته این مدعا معمولا توسط برخی اصولگرایان مطرح میشود و میتوان آن را از نگاه نظرسنجیهای ایسپا بررسی کرد. بعد از مناظره سوم از بین کسانی که کاندیدای خود را انتخاب کرده بودند، ٤٧درصد گفته بودند به روحانی رأی میدهند، ٢٥درصد رئیسی و حدود ١٩درصد نیز قالیباف را انتخاب کرده بودند. البته توجه داشته باشید که آرای روحانی شیب تند صعودی و قالیباف نقطه مقابل بود. پس شیب تغییر آرا نشان میداد حتی اگر قالیباف کنارهگیری نمیکرد، آرای روحانی احتمال زیاد به حدود ٥٠درصد میرسید و انتخابات یک مرحلهای پایان مییافت و البته میزان مشارکت هم در این تحلیل مدنظر است.
1۵سالی که ایسپا نظرسنجی انجام میدهد، میتوان براساس نتایج این نمودارها درباره افکار عمومی ایرانیان و روند تغییر و تحول آن به جمعبندی رسید یا تحلیل ارایه داد؟
الان با قاطعیت بیشتری از قبل میتوان گفت که افکار عمومی در ایران قابل سنجش است. یک نظریه خیلی جدی وجود داشت که مردم ایران قابل پیشبینی نیستند و کنشهای مردم ایران هیجانی و احساساتی است یا گفته میشد که مردم ایران پیچیده و متفاوت از سایر مردمان هستند، اما امروزه با این کاری که نظرسنجیها میکنند، میتوانیم بگوییم که مردم ایران کاملا قابل پیشبینی هستند و افکار عمومی ایرانیان سنجشپذیر است که در سالهای اخیر این اتفاق افتاده و درسال 96 هم با قاطعیت بیشتری اثبات شده است، اما اینکه افکار عمومی چطور باید شناخته شود، فقط از طریق نظرسنجی نیست و حول محور آن باید مواردی دیگر را نیز در نظر داشت. افکار عمومی فرآیند پیچیده ارتباطی متضمن روابط بین فردی از یکسو و مکانیسمهای رسانهای از سوی دیگر است. افکارعمومی فرآیند زایش، شکلگیری و ساختبندی اجتماعی را مطرح میکند. مطلب مهم دیگر اینکه افکار عمومی در ایران قدرتمند شده است.
چه چیزی به ما میگوید که افکار عمومی در ایران قدرتمند شده است؛ شاخصههای این قدرتمندی چیست؟
افکار عمومی به معنای جمع جبری افکار همه افراد جامعه نیست. افکار عمومی به مثابه درگیرشدن حوزه عمومی یک جامعه است. درباره موضوعی مثل انتخابات در میان عده زیادی از مردم گفتوشنود اتفاق میافتد و منجر به رفتار میشود. رفتار در اینجا هم الزاما مشارکت در انتخابات نیست. حتی تلاش برای قانعکردن به رأیدادن یا رأیندادن هم نشان از قدرتمندی افکار عمومی دارد. بخشی از این رفتارها با نیت مشارکت صورت میپذیرد، از اینرو تبدیل میشود به نیرویی قدرتمند برای رسیدن به مقصود مشترک.
دلیل این قدرتمندی افکار عمومی که شما اشاره میکنید، چیست؟
ما چند برهه را در ایران داشتیم که یکی بعد از انقلاب اسلامی است. اساسا شعارهای انقلاب اسلامی، تکیه رهبران انقلاب به مردم و توجه آنها به مردم و اهمیتیافتن مردم در قانون اساسی باعث شد که مسأله افکار عمومی از قبل از انقلاب جدیتر گرفته شود. هرچه ما جلوتر رفتیم، با قوتگرفتن جامعه مدنی و جدیترشدن عرصه عمومی، افکار عمومی خیلی قدرتمندتر شد. هرجا که مردم توان بیشتری پیدا کردند، رأی و نظر خود را اعلام کنند، این موضوع جدیتر شد. هرچقدر که حاکمیت تنها منبع هویتساز برای افکار عمومی نیست اما به قدرتمندی افکار عمومی کمک کرده که با ظهور و گسترش شبکههای اجتماعی و مجاز افکار عمومی و جدیشدن این منبع هویتسازی، قدرتمندی افکارعمومی بیشتر شده است. وجود متکثر منابع در ساخت افکارعمومی نشانههای جدی دارد و ما به سمت «فربهشدگی افکارعمومی» در مقابل دولت پیش میرویم.
نتایج نظرسنجیهای شما درباره انتخابات 9۶، از انطباق بسیار نزدیک به واقعیت حکایت دارد ولی بسیاری اعتقاد دارند که این انتخابات پیشبینیپذیر بود و کار شما هم پیشبینی بود تا نظرسنجی. سوال این است که در جامعهای ناپایدار به واسطه اهرمهای قدرت و فیلتر یا هر چیز دیگر، امکان نظرسنجی جدی و علمی وجود دارد؟
من معتقدم که جامعه ایران، جامعه ناپایداری نیست. معتقدم مردم ایران تحت هیجان و احساس کنش انجام نمیدهند. کنشهای مردم ایران عقلانی است، ولی منطق کنش مردم با آن چیزی که گفته میشود، متفاوت است. اینجاست که این مردم یک دوره به خاتمی رأی میدهند، یک دوره به احمدینژاد و یک دوره هم به روحانی. منطق کنش مردم این است که خیر مورد نظر خود را کسب کنند. باید به ارزش شناختی کنشگری مردم نزدیک شویم و ببینیم آنها دنبال چه نفعی هستند. مردم میخواهند آینده بهتری برای خود بسازند. نظرسنجیهای ما نشان میدهد که اتفاقا این کنش عاقلانه در ایران شکل گرفته و این ادعا که کنشها در ایران احساسی است، درست نیست. اگر قرار بود نظرسنجیها به احتمال و شانس و تصادف اتفاق بیفتد، یکبار اتفاق میافتد، 9۴ را چطور توانستیم پیشبینی کنیم؟ چطور همیشه مشارکت نزدیک به صحت سنجیده شد؟ وقتی بخشی از نظرسنجی درست است، باقی بخشها هم درست است و وقتی یکبار درست اتفاق میافتد، به احتمال قوی باقی موارد هم درست است، ما که اصول علمی خود را تغییر نمیدهیم.
ولی این انتقاد به شیوه نظرسنجی شما نیست بلکه شاید توصیفی از جامعه ایران است.
بله ولی نتایج ما نشان میدهد که مردم ایران قابل پیشبینی هستند.
درجامعهای که کاندیداهای نهایی یکماه قبل از انتخابات قطعی میشوند، نظرسنجی کجای کار قرار میگیرد و روند نظرسنجی اصلا معنا میدهد؟
مراکز افکارسنجی سناریوهای محتمل را درنظر میگیرد. مثلا از یکسال قبل جریانها و افراد موثری که ممکن است در انتخابات حضور داشته باشند را به سنجش میگذاریم و اگر یکی از آنها به هر دلیلی وارد صحنه نشود، آن آدمها کنار میروند ولی روند ما از بین نميرود. به همین دلیل میگوییم مطالعه روند نظرسنجيها بسیار مهمتر از یک یا دو نظرسنجی آخر است. نکته مهم مورد تأکید من این است که افکار عمومی در ایران با گفتمان رسانهای متفاوت است و فهم آن هم متفاوت از فهم گفتمان رسانهای است.
به نظر شما بررسی روند نظرسنجیها و انجام نظرسنجیهای مختلف میتواند تاثیری بر روند توسعه کشور یا قدرتمندکردن افکار عمومی داشته باشد؟ تأثیر این نظرسنجی درنهایت چه خواهد بود؟
نظرسنجيها میتوانند در توسعه کشورها بسیار تاثیرگذار باشد. میتواند در تصمیمگیریها، در سیاستگذاریها، در سیاستپژوهیها، در اینکه تا چه میزان مسئولان مبتنی بر برنامههای ارایهشده عمل میکنند، موثر باشد. بحث دیگر، کمک به فرآیند مردمسالاری و تعمیق مردمسالاری در ایران است. کمک به اینکه نظر و رأی مردم فقط در برهه خاص اهمیت پیدا نکند بلکه در تمام دوران مسئولیت، بتوانیم آن را ببینیم. یک وقتی ما از «مردمسالاری وکالتی» حرف میزنیم که برای چندینسال به یک فرد وکالت عملکرد دهیم و موقعی دیگر درباره «مردمسالاری مشارکتی» صحبت میکنیم که مردم در طول دوره مسئولیت باید نظارت کنند و مسئولان هم حرف مردم را بشنوند. نظرسنجی میتواند این خلأها را پر کند. یک بُعد دیگر هم این است که صدای مردم به خود مردم رسیده میشود.
برخی موضوعات در ایران تابو به حساب میآیند و نظرخواهی از مردم یا انتشار نظریات و نتایج، حتی جرم به شمار میروند، مثلا رئیس دولت اصلاحات الان ممنوعالتصویر است. قطعا نظرسنجی درباره این موارد و افراد نمیتواند صورت بگیرد.
فضای کار رسانهای متفاوت با نظرسنجی است. ما برای فهم افکار عمومی اسم میپرسیم. در 92 هم پرسیدیم. درباره مسأله حصر هم نظرسنجی انجام دادیم.
خب، سوال همین است که شما این اختیار و توانایی را دارید که درباره موضوعی مثل حصر نظرسنجی انجام دهید.
ما این موارد را انجام دادیم. همین اجرای کار خیلی مهم است.
اینکه نظرسنجی انجام شود و نتیجه انتشار عمومی نیابد، ارزش و دستاوردی هم برای مردم دارد؟
وظیفه ایسپاست که صدای مردم را به حاکمیت برساند و ما واسطه صداهایی هستیم که بنا به دلایل متعدد شنیده نمیشوند. ما زبان مردم هستیم. هشداردادن به حاکمیت درباره نظرات مردم درنهایت به نفع مردم است و روند دموکراسی همین را میگوید که تأثیر سیاستهای نادرست را باید هشدار بدهیم و چه خوب که از یک طریق بیطرفانه و علمی این امر صورت پذیرد.
میتوان از سخنان شما به این جمعبندی رسید که برخی مسائل تابو را شما نظرسنجی میکنید و نتایج را به حکومت اطلاع میدهید و امکان دارد در تصمیمگیری کلی تاثیرگذار باشد.
ما مطمئنیم که در وضع مردم تاثیرگذار است و اصلا اگر غیر از این باشد، این کار را انجام نمیدهیم. ما شعار نمیدهیم و اگر کاری به نفع مردم نباشد، سراغ آن نمیرویم. من صراحتا میگویم که درباره برخی تابوها نظرسنجی کردیم ولی انتشارنیافتن نتایج، احتیاط حرفهای ماست تا زمانی که فضای جامعه شامل رسانهها، مسئولان و صاحبان تریبون هم پذیرای یافتههای نظرسنجی باشند.
منتشرشده در روزنامه شهروند به تاريخ دوشنبه 22 خرداد 1396، شماره 1146