تمام جوامع بشری از بدو تاریخ تا کنون دارای باورها، ارزشها و هنجارهایی بوده و هستند که اکثر کنشگران جوامع ملتزم به این باورها و رعایت هنجارها هستند. گر چه با پیشرفت جوامع شاهد دگردیسی ارزشها و باورها در بین مردم جوامع مختلف بودیم اما در کنار این دگردیسی، شاهد وجود باورها و اعتقادات و هنجارهای پایدار نیز هستیم. تغییر ارزشها و هنجارها در جوامع اسلامی با آنچه که در کل جوامع بویژه در تاریخ جوامع مدرن اتفاق میافتد متفاوت است. در جوامع اسلامی، واجبات و مستحبات به طور دقیق مشخص است و روند تاریخ، تغییری در وجود یا عدم وجود آنها ایجاد نمیکند مگر اینکه افراد و جوامع در انجام آنها به اختیار تغییر سبک دهند که این نوع تغییر نیز در جای خود قابل تأمل و تتبّع است. جامعه در حال گذار ایران نیز مثل همه جوامع دارای ارزشها، هنجارها و قوانینی است که قاطبه مردم ملزم به رعایت آنها هستند. اجرای برخی قوانین ممکن است با اقبال عمومی مواجه نشود و در نتیجه شاهد هنجارشکنی در برخی موضوعات باشیم. در این یادداشت به دو موضوع «روزه» و «حجاب» به عنوان ارزشهای دینی ـ که هنجارشکنی در این موضوعات چالشهایی را به همراه داشته است ـ پرداخته شده است و به کمک دادههای تجربی گردآوری شده توسط مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) جهاددانشگاهی در خصوص نحوه برخورد با هنجارشکنان یعنی روزهخواران و بدحجابیها تحلیلی با رویکرد افکار عمومی ارائه میشود.
چنانکه گفته شد هتک حرمت «روزه داری» و «حجاب» به عنوان ارزش و هنجار دینی، خلاف فضای عمومی جامعه اسلامی تلقی میشود که بر همین اساس از طریق منع اجتماعی با آن مقابله میشود. با چنین نگاهی، روزه داری یا باحجاب بودن را میتوان یک امر اجتماعی قلمداد نمود که با تعریف آن به عنوان یک امر فردی مغایرت دارد. در خصوص روزه،گر چه افرادي هستند كه به دلايل مختلفي چون بيماري يا مسافرت قادر به انجام وظيفه خود در ماه رمضان نيستند؛ اما با توجه به حرمت اين ماه، اين افراد نيز از خوردن وآشاميدن در ملأ عام نهي شده و حتي با افرادي كه در معابر و مكان هاي عمومي تظاهر به روزه خواري كنند برخورد قانوني ميشود. البته روزهخواری به تنهایی در هیچ یک از قواعد قانون مجازات مورد جرم انگاری قرار نگرفته است. اين امر تا زماني است كه در مكانهاي عمومي تظاهر به روزه خواري انجام نشود؛ زيرا در اين حالت طبق ماده 638 قانون مجازات اسلامی به عنوان يك جرم مشهود مورد پيگرد قضايي قرار خواهد گرفت. وضع چنین قوانینی را نیز باید علاوه بر شرعی بودن روزه، در احترام به اکثریت جامعه و شهروندان دانست که در بین کنشگران «روزه گرفتن» به عنوان یک هنجار عمومی پذیرفته شده است. با وجود شمولیت این هنجار، برخورد با روزهخواران مسئلهای است که در سالهای اخیر مورد توجه بوده است. آیا احترام به روزهداران واجب است؟ آیا با روزهخواران باید برخورد شود؟ اگر برخورد شود چه نوع برخوردی؟ و سوالاتی از این قبیل که بین افکار عمومی و حتی سیاستگذاران فرهنگی و اجتماعی مورد بحث و چالش بوده است. از آنجا که ایسپا که به فراخور، درباره موضوعات مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ... از جمله «دینداری مردم ایران» به طور مقطعی یا روندی نظرسنجی میکند؛ در ماه رمضان سال جاری و سال گذشته نیز در خصوص یکی از محورهای دینداری، طرح نظرسنجیای پیرامون موضوع «روزهداری» در بین شهروندان تهرانی انجام داده است که برخورد با روزهخواری یکی از محورهای اصلی آن طرح بوده است. یافتههای این طرح نشان داد که از بین شهروندانی که به دلایل مختلف (بیماری، عذر شرعی، ناتوانی جسمی، مسافر بودن و ...) نتوانستند ماه رمضان را به طورکامل روزه بگیرند 88 درصد آنها گفتهاند هنگامی که روزه نیستند به طور آشکار در کوچه یا خیابان چیزی نمیخورند. مشاهده میشود که اکثر این شهروندان قائل به اخلاق شهروندی هستند و علیرغم روزه نگرفتن، حاضر نیستند در ملأ عام روزهخواری کنند. 51 درصد از کل شهروندان گفتهاند نسبت به سال گذشته روزهخواری بیشتر شده است. از کل شهروندان سوال شده است که با افرادی که به طور آشکار روزهخواری میکنند چگونه باید برخورد شود؟ 42.5 درصد آنها معتقدند با این افراد نباید هیچ برخوردی شود که این نسبت در سال 94، 49.6 درصد بود. 40.8 درصد گفتهاند به روزهخواران باید تذکر شفاهی داده شود. تنها 7.6 درصد از شهروندان معتقد بودهاند که باید با این افراد برخورد انتظامی و قضایی صورت گیرد که این نسبت نیز در سال 94، 6.1 درصد بود. این یافتهها در نوع خود قابل توجه است؛ یعنی فقط 7.6 درصد شهروندان تهرانی در سال جاری معتقد هستند که ماده 638 در خصوص روزهخواران اعمال شود. اینکه چرا درصد کثیری از شهروندان برخورد انتظامی و قضایی را مناسب ندانستهاند جای بسی تأمل است. ممکن است برخی رحمانیت دین مبین اسلام را در شأن این برخورد ندانند؟ برخی سوال کنندآیا وضع چنین قوانینی برخواسته از متون دینی بویژه قرآن کریم است؟ اگر در این امر به شهروندان و اعتقادات آنها ارج نهاده نشود چه تضمینی وجود دارد که در سایر مسائل حقوق مردم به عنوان شهروند رعایت شود؟ آیا با تمام هنجارشکنیها همچون روزهخواری به طور یکسان برخورد میشود و سوالاتی از این قبیل که در بین افکار عمومی مطرح است و ممکن است با برخی قوانین نیز مغایرت داشته باشد که باید برای پاسخ به آنها تلاش کرد.
این مباحث و چالشها تاحدودی در خصوص برخورد با بدحجابی نیز مطرح میشود. چند سالی است که در خصوص برخورد و نحوه برخورد با افراد بدحجاب، اقداماتی انجام شده است اما بعد از گذشت چند سال، همچنان «وضعیت حجاب جامعه» به عنوان یک معضل فرهنگی مورد بحث است و تغییر قابل توجهی در وضعیت پوشش افراد اتفاق نیافتاده است. این وضعیت نشان میدهد افکار عمومی با قوانین وضع شده چندان همسو نیست و همچنان باید شاهد هنجارشکنی در بحث حجاب بود. نتایج طرحهای نظرسنجی ایسپا در سال 85 و 93 نشان میدهد میزان تمایل مردم شهر تهران به پوششی که مورد تأیید فرهنگ رسمی جامعه است (پوشش اسلامی مطلوب با توجه به معیارها و آئیننامههای سازمانهای دولتی)) از 54.4 درصد در سال 1385 به 35.1 درصد در سال 1393 تقلیل پیدا کرده است. در خصوص نحوه برخورد با بدحجابی نیز، در سال 93، 49.2 درصد شهروندان معتقد بودند نوع پوشش و حجاب مسئلهای شخصی است و دولت نباید در آن دخالت کند که این میزان در سال 85 ، 34.7 درصد بوده است. در مقابل، 39.9 درصد شهروندان نیز اعتقاد داشتند باید با افراد بیحجاب برخورد شود که این نسبت در سال 85 برابر با 55.5 درصد بوده است. این یافته نیز قابل تأمل است که درصدی از شهروندانی که مخالف هر گونه برخورد بودند خود قائل به رعایت پوشش اسلامی هستند. با توجه به تفاوت دیدگاه شهروندان طی 8 سال، یافتهها نشان میدهد که شکاف قابل توجهی بین افکار عمومی و قوانین وضع شده در خصوص حجاب وجود دارد و نحوه برخورد تأثیر قابل توجهی در بهبود وضعیت حجاب در جامعه نداشته است که همین نوع برخورد و وجود بدحجابی در جامعه همچنان با مناقشاتی مواجه است و سوالات متنوعی در بین کنشگران جامعه مطرح میشود اینکه چرا با وجود قوانین، درصد قابل توجهی از شهروندان اعتقاد دارند نباید دولت در خصوص نوع حجاب دخالت کند؟ آیا باید قوانین موجود اصلاح شوند؟ در طرح امنیت اخلاقی، چه مکانیسمی در خصوص نحوه برخورد با افراد بدحجاب وجود دارد که تاکنون چندان تأثیرگذار نبوده است؟ آیا نوع برخوردها سبب تقویت نابهنجاریها در لایههای پنهان جامعه نمیشود؟ بسترهای فرهنگی و اجتماعی مقابله با هنجارشکنیهایی چون بدحجابی چیست؟آیا هنجارشکنها همیشه مقصر هستند؟آیا شیوع برخی نابهنجاریها و مسائل اجتماعی و عدم ارائه راهکارهای کافی برای تقلیل آنها، شیوع بدحجابی را تقویت نمیکند؟ عزم وجدان جمعی و نهادی در راستای حل این مسائل چگونه و چه زمانی شکل میگیرد؟ و سوالاتی از این دست که در فضای عمومی جامعه مطرح است که باید توسط پژوهشگران و سیاستگذاران مورد بررسی و کاوش قرار بگیرد؛ در همین راستا، بالطبع انجام پژوهشهای کمّی و کیفی و بهرهگیری از انواع تکنیکهای تحقیق به صورت تلفیقی پیرامون شناسایی زمینهها و راهکارهای ناهنجاریها، به عنوان اولین اقدام مؤثر در تبیین مسائل فرهنگی و اجتماعی، کمک شایانی خواهد نمود.