دین در کنار حکومت، اقتصاد، خانواده و آموزش و پرورش یکی از پنج نهاد اولیه در هر جامعه است و ازاینرو نقش دین و تأثیر به سزای آن در ابعاد مختلف زندگی انسانها همواره مورد توجه صاحبنظران حوزه جامعهشناسی دین بوده است. یکی از یافتههایی که معمولا در پژوهشهای حوزه دین طرح میشود بیانگر دینداری بیشتر زنان نسبت به مردان است و اینکه زنان بیش از مردان علاقمند به انجام مناسک دینی هستند. از اینرو در این یاداشت مروری میشود بر آخرین یافتههای ایسپا و سایر پژوهشها در خصوص این ادعا.
یکی از مباحث مورد توجه ایسپا همواره موضوع دینداری و سنجش روند آن در جامعه بوده است و در این راستا با توجه به فراخور، ابعاد مختلف دینداری را مورد بررسی قرار میدهد. آخرین نظرسنجی ایسپا پیرامون موضوع روزهداری تیر 95 در شهر تهران اجرا شده که به بررسی بعد مناسکی دینداری نیز پرداخته است. برای سنجش بعد مناسکی دینداری در این طرح اعمالی مانند خواندن نماز یومیه، شرکت در نماز جماعت، دعا خواندن، تلاوت قرآن، نذر کردن و کمک به نیازمندان سنجیده شده است.
در یافتههای ایسپا در بعد مناسکی، زنان بیش از مردان اعمالی مانند نماز خواندن، تلاوت قرآن، دعا خواندن و نذر کردن را انجام میدهند و این تفاوت در میزان انجام این اعمال به طور معناداری به نفع زنان است. براساس یافتهها، 61.4 درصد زنان نمازهای یومیه را زیاد میخوانند در حالیکه این نسبت در بین مردان 54.8 درصد است. 29.3 درصد زنان اظهار کردهاند زیاد قرآن تلاوت میکنند و این میزان در بین مردان 24.3 درصد بوده است. از سوی دیگر 39.7 درصد زنان گفتهاند زیاد دعا میخوانند در حالیکه این میزان در بین مردان 31.6 درصد میباشد. نذر کردن یکی دیگر از اعمالیست که میزان آن بین زنان و مردان متفاوت بوده است. اگرچه 33.9 درصد زنان گفتهاند زیاد نذر میکنند، این عمل در بین مردان 25.7 درصد بوده است. میزان شرکت در نماز جماعت و کمک به نیازمندان تفاوت معناداری بین زنان و مردان نداشته است.
چرایی این تفاوت زمانی پررنگتر میشود که سایر یافتههای پژوهشی نیز تأییدی بر این ادعای دیندارتر بودن زنان از مردان باشند که شاید بتوان گفت یکی از یافتههای مورد اجماع در جامعهشناسی است و بر اساس نتایج تحقیقات متفاوت در دینداری ایرانیان تفاوت جنسیتی وجود دارد و به طور معناداری زنان دیندارتر از مردان هستند. در تحقیقات داخلی نیز پژوهشهای سراجزاده (1387)، آزاد ارمکی (1381،1383)، توسلی(1385)، نجفی (1385) و ابراهیمی (1390) این موضوع را نشان میدهند. تحقیقات رونالد اینگلهارت در 2000 و 2005 در ایران نیز این تفاوت را نشان داده است و شاهدی دیگر بر این موضوع میباشد.
در دادههای نظرسنجی ارزشها و نگرشها که توسط اینگلهارت در سطح جهانی انجام میشود طی سوالی از پاسخگویان ایرانی پرسیده شده است "به نظر شما دین تا چه اندازه اهمیت دارد؟" در مجموع یافتههای این نظرسنجی نیز نشان میدهد دین برای زنان مهمتر از مردان میباشد. در سال 2000، 76.6 درصد از مردان ایرانی گفتهاند دین خیلی مهم است در حالیکه این میزان بین زنان 81.6 درصد بوده است. در سال 2005 نیز 73.7 درصد از کل مردان و 82.5 درصد از کل زنان، دین را خیلی مهم دانستهاند.
البته در مورد علت و زمينههاي احتمالي اختلاف در میزان دينداري دو جنس زن و مرد، نظريههاي مختلفي ارايه شده است و نگاه تحلیلگران به این موضوع از زوایای مختلفی بوده است.
برخی نگاه روانشناسانه داشتهاند و معتقدند زنان بیشتر علاقه دارند قسمتی از یک برنامه عظیم در نظام هستی باشند و زنان قدرت تخیل قویتری دارند و برای مسائل فراتر از درکشان نیز ارزش قائل هستند. برخی مانند ميلر و استارك معتقدند منشأ روانشناختي خطرپذيري ميتواند اين پديده را توضیح دهد. آنها معتقدند مردان از لحاظ فیزیولوژیکی اولویت ریسکپذیری بالاتری دارند و زنان به خاطر ریسک گریزیشان بیشتر دیندارند. گروهی دیگر بر اساس تفاوتهای زیستی معتقدند زنان به واسطه تجربه مادرانگی و ضرورت انتقال دانش و معنویت به فرزندان بیش از مردان به دین روی میآورند و تفاوتهای روانی را نیز متأثر از تفاوتهای زیستی میدانند. در انتقاد به این گروه میتوان گفت اگر تنها عوامل زیستی بر دینداری موثر باشد پس باید تمامی زنان با هر پایگاه اجتماعی و اقتصادی در دنیا دیندارتر از مردان باشند در حالیکه تحقیقات جهانی نشان میدهد بسته به آموزههای دینی، تفاوت دینداری بین دو جنس متغیر است. طبق آخرین نظرسنجی ایسپا در مقایسه میزان انجام مناسک دینی زنان در دو گروه دارای تحصیلات دانشگاهی و بدون تحصیلات دانشگاهی نیز این تفاوت مشهود و معنادار است. 66.8 درصد زنان فاقد تحصیلات دانشگاهی گفتهاند زیاد نمازهای یومیه را میخوانند در حالیکه این میزان در بین زنان با تحصیلات دانشگاهی 53.4 درصد بودهاست. دعا کردن یکی دیگر از اعمالی بوده است که 47.3 درصد زنان با تحصلات غیر دانشگاهی زیاد انجام میدهند در حالیکه این میزان بین زنان با تحصیلات دانشگاهی 28.4 درصد بوده است. همچنین 33.3 درصد زنان با تحصیلات دیپلم و کمتر اظهار کردهاند زیاد قرآن میخوانند و این میزان بین زنان با تحصیلات دانشگاهی 23.3 درصد اعلام شده است. 36.6 درصد زنان با تحصیلات غیردانشگاهی اظهار کردهاند زیاد نذر میکنند و 29.8 درصد زنان با تحصیلات دانشگاهی گفتهاند زیاد نذر میکنند. در مجموع این دادهها نیز تفاوت بین دوگروه زنان را با تحصیلات مختلف نشان میدهد که به نوعی ردکنندهی نگاه صرفا زیستی به دلیل دینداری بیشتر زنان است.
گروهی دیگر تفاوت در دینداری را برآمده از جامعه و فرهنگ میدانند و معتقد به نقش جامعه و بستری هستند که افراد در آن رشد میکنند. لوونتال معتقد است تفاوت در دینداری زنان و مردان بسته به فرهنگ و سنت هر دین است. سنتها در هر دین یا مذهب میان مردان و زنان در تعهدات و وظایف دینی تفاوت ایجاد میکند. در مجموع او تفاوتها را به سنتها و هنجارها ربط میدهد و دیندارتر بودن زنان نسبت به مردان را به عنوان قاعدهای کلی برای تمام ادیان و مذاهب نفی میکند. چنانچه در یافتههای نظرسنجیهای جهانی نیز نشان میدهد در فرهنگهای متفاوت فاصله دینداری زنان و مردان متفاوت است. کالت نیز با بسط تئوری کنترل منشأ این تفاوتها را اجتماعی میداند و معتقد است در فرهنگ پدرسالاری، پسران تشویق به رفتارهای پرخطر میشوند و دختران با محدودیت به سمت کنترل رفتارهای پرخطر میروند و ریسک گریزتر شده و بنابراین بیشتر به دینداری روی میآورند. بسط این تئوری در ایران با پژوهش آزاد ارمکی و فاطمه مدیری(1383) در جامعه ایران رد شده است و بر اساس نتایج این پژوهش در بین زنانی که در خانوادههایی با نفوذ بیشتر پدر زندگی میکنند، دینداری بیشتری به چشم نمیخورد.
گاهی نیز شرایط اجتماعی بسترهای دینداری بیشتر زنان را فراهم میکند. به طور مثال کارکردهایی که مساجد، تکایا، مناسک جمعی مانند شرکت در روضه و سفرههای مذهبی دارند مزایای اجتماعی و روانی را برای افراد به ارمغان میآورد و از آنجا که زنان بیش از مردان به دور از قدرت و فعالیتهای اقتصادی هستند، مناسک و پایگاههای مذهبی برای آنان میتواند هویت شخصی و اجتماعی ایجاد کند. همچنین دینداری بیشتر زنان نه به دلیل جنسیت که میتواند ناشی از ساعات بیشتر فراغت زنان خانهدار باشد. در مقایسه نتایج ایسپا به تفکیک زنان خانهدار یا بازنشسته با زنان شاغل و دانشجو تفاوت معناداری در اعمال خواندن نماز ، دعا خواندن، تلاوت قرآن و نذر کردن وجود داشته است و زنان خانهدار یا بازنشسته این مناسک را به طور معناداری بیش از زنان شاغل یا دانشجو انجام میدادهاند و بیشترین تفاوت را در خواندن نمازهای یومیه داریم که 70.6 درصد زنان خانهدار اظهار کردهاند زیاد و در مقابل میزان آن بین زنان شاغل 50 درصد بوده است. همچنین 31.7 درصد زنان شاغل و 46.1 درصد از زنان خانهدار اظهار کردهاند زیاد دعا میخوانند. تلاوت زیاد قرآن نیز در بین زنان خانهدار 33.3 درصد و بین زنان شاغل 23.8 درصد بودهاست. 38 درصد زنان خانهدار گفتهاند زیاد نذر میکنند در حالیکه که با اختلاف 10 درصدی این میزان بین زنان شاغل 28.4 درصد بوده است.
در مجموع آنچه از این اعداد و ارقام به دست میآید ضرورت توجه چندبعدی به شناخت دینداری زنان میباشد. تحلیلهای صرفا زیستی، فرهنگی یا روانشناختی موجب مغفول ماندن ابعادی از دلایل دینداری بیشتر زنان میشود و در پایان میتوان گفت اگرچه تحقیقات انجام شده دیندارتر بودن زنان نسبت به مردان را نشان میدهند و نوعی اجماع نسبت به این نتیجه در ایران حاصل شده است اما اینکه چرا این تفاوت وجود دارد همچنان بیپاسخ مانده است و توجه به علل این تفاوت در پژوهشها مغفول مانده و پیشنهاد میشود در این زمینه تحقیقات کمی و کیفی با رویکرد جدیدی انجام شود.