ما نيازمند يك تغيير ذهنيت هستيم از اينكه آراء مردم يك پديده زينتي نيست و بايد به اين فكر كنيم كه تا زماني كه براي انجام يك عمل جمعي، مطالبه جمعي نباشد آن عمل، عمل موفقي نخواهد بود. دکتر گیویان، رییس مرکز افکار سنجی ریاست جمهوری در مصاحبه با روابط عمومی ایسپا می گوید: «ما هنوز خيلي فاصله داريم از اينكه مفهوم نظرسنجي در سياست گذاري هاي ما جايگاه شايسته ي خود را پيدا كند. تصميماتمان مبتني بر شناخت آراء مردم نيست.»
دکتر عبدالله گیویان، در گفتگویی که پیش رو دارید به فراز و نشیب های نظرسنجی در ایران اشاره کرده است.
* آيا از روشهاي كيفي در فهم افكار عمومي ميتوان استفاده كرد؟
ـ بله قطعاً مي توان استفاده كرد و در شرايط اجتماعي، سياسي و فرهنگي كه ما به سر ميبريم، به گمان من يكي از اصلي ترين روش هاي پي بردن به نظر مردم و گروههاي مختلف مردم، روشهاي كيفي است. منتها بنا به دلايل عديده مراكزي كه دارند كار ميكنند در حوزه نظرسنجي به سمت استفاده از اين روشها نميروند. اين باعث ميشود كه ما در واقع با نزديك شدن به سيطره عادتهاي روش شناختيمان از آن چيزي كه واقعيت آراي مردم است دور ميشويم.
* استفاده از هر روشی در پژوهش الزامات خاص خودش را دارد. الزامات استفاده از روش های کیفی در نظر سنجی چیست؟ باید چه شرایطی فراهم باشد تا بتوانیم به این سمت حرکت کنیم؟
ـ براي استفاده از روشهاي كيفي در حوزه نظر سنجي ما اول نياز به يك سرمايهگذاري داريم. اين سرمايهگذاري قابل تشبيه است به تلاش كساني كه دارند در اين حوزه كار ميكنند، مثلاً فراهم كردن جدول توزيع جنسي، توزيع سني در جامعه، فراهم كردن نقشههاي نمونهگيري و امثال اينها. اگر بخواهند حساب كنند ميبينند كه براي كار نظرسنجي هزينه بسيار زيادي صرف اين طور مقدمه چينيها ميشود. اما به خاطر اينكه بعدها نظرسنجيهاي متعددي از اين سرمايهگذاري اوليه استفاده ميكنند، هزينه اين ديده نميشود. ما براي انجام دادن كارهاي كيفي نياز به كارهاي مقدماتي داريم كه اين كارهاي مقدماتي از جمله تجربه هاي مكرر در حوزه كاربرد روشهایي مثل فكوس گروپ و امثال آن است. تا زماني كه اين تجربه ها صورت نگیرد و ماحصل آنها متراكم نشود، ما در كاربرد روشهاي كيفي دچار دشواري خواهيم بود. به هر تقدير با توجه به اعتباري كه یافته های تحليل كيفي در طول زمان مي توانند پيدا كنند و صحتي كه مي توانند با آن نظرات مردم را منعكس كنند، انجام اين سرمايه گذاريها براي ما ضروري است.
* اگر نظر سنجي كيفي تا این اندازه عملياتي و واقعي است چرا تا امروز به طور جدی دنبال نشده است؟
ـ نظرسنجي هاي كمّي ما تا اندازه زيادي تحت تأثير يك عادت است و سرمايه گذاري هايي كه در طول زمان براي نظر سنجي هاي كمّي شده، آنها را در موقعيتي قرار داده كه شدني تر و عملي تر به نظر مي رسند. چون اراده اي نبوده براي سرمايه گذاري تحقيقات كيفي در حوزه نظرسنجي، اين نوع تحقيقات دور از دسترس به نظر مي رسند.
* به نظر شما در ايران تا چه حد به نظرسنجي توجه شده و در سیاست گذاري ها از آنها استفاده ميشود؟
ـ ما هنوز خيلي فاصله داريم از اينكه خود مفهوم نظرسنجي در سياست گذاري هاي مان جايگاه شايسته اش را پيدا كند. خيلي از اوقات استفاده از نتايج نظرسنجي نوعی گروكشي مديريتي يا حتي سياسي است. تصميماتمان مبتني بر شناخت آراء مردم نيست بلكه با نظرسنجی بیشتر سعی دارین ثابت کنیم سيستم ما بر حق است.
* به نظر شما چه بايد كرد براي اينكه مديران متوجه لزوم نظرسنجي شوند و كاربرد و اثربخشيآن در تصميماتشان را دریابند؟
ـ سؤال خيلي بزرگي است و جواب خيلي سادهاي ندارد. يكي از بزرگترين مشكلات اين است كه خيلي از تصميماتي كه گرفته مي شود چون متكي بر آراء مردم نبوده به نتيجه مطلوبي نمي رسد و از آنجا كه هيچ وقت از مديران سؤال نمي شود كه چرا به شيوه نادرست عمل كرديد، آن عادت غلط را تكرار مي کنند. به عبارت دقيق تر با توجه به اينكه تجربه هاي مديريتيمان هيچ وقت تجميع نمي شود و آنها بازخواست نمي شوند كه در فرآيند دوران مسئوليتشان چه كرده اند و چه نكرده اند.
من بعيد مي دانم كه با اين روند، آدمها به اين نتيجه برسند كه بايد به نوع ديگري به آراء مردم نگاه كنند. در واقع ما نيازمند يك تغيير ذهنيت هستيم از اينكه آراء مردم يك پديده زينتي نيست و بايد به اين فكر كنيم كه تا زماني كه براي انجام يك عمل جمعي، مطالبه جمعي نباشد آن عمل، عمل موفقي نخواهد بود. اگر از نظر معرفتي این مسئله را درک کنیم؛ به اين نتيجه هم خواهيم رسيد كه بايد با يك روش مناسب آراء مردم را بررسی کرد.
* به نظر شما مديران ما از لحاظ علمي واقف به اهميت نظرسنجي ها نيستند؟
ـ افراد مدير چه بدانند و چه ندانند فرق جدي نميكنه. ما نظام مديريتيمان در حوزه هاي اجرايي اساساً معتقد به يك تدبير از بالا به پايين است. تا وقتي كه اينجوري فكر بكنيم طبيعي است كه آراء مردم براي مان امری زينتي است.
* و به عنوان سؤال آخر نقس ايسپا را در نظرسنجي های ايران چگونه ارزيابي مي كنيد؟
ـ ايسپا يكي از مراكز قابل تأمل است. منتهاي مراتب بايد به محدوديت ها و معذوراتي كه وجود دارد هم فكر كرد. همانطور كه خدمت شما عرض كردم مسئله جدي اين است كه ما در نظام معرفتي مديريتي مان چه جايگاهي را براي آراء مردم در نظر بگريم. در آن صورت اگر يك تغييري هم اتفاق بيفتد قطعاً ايسپا مي تواند نقش خيلي بهتري ايفا كند.