ترویج اخلاق اجتماعی باید از خانواده که نخستین مرجع جامعهپذیری کودکان است آغاز شود. در این زمینه آموزش روشهای درست فرزندپروری به خانوادهها ضروری به نظر میرسد. خانوادهها بايد در خصوص نحوه برخورد با کودکانشان، آموزش بيشتري ببينند و در اينجا، نقش وسايل ارتباط جمعي مثل تلويزيون و ديگر نهادهاي مرتبط، برجسته ميگردد. بدیهی است اجبار به اطاعت از قانون و رعایت حقوق دیگران در راستای گسترش اخلاق در جامعه در بطن خود با تناقضاتی همراه است. بنابراین ضروری است که به طرق مختلف مثل برنامههای تلویزیونی به شکلهای مختلف (میزگرد، سخنرانی، فیلم، سریال، انیمیشن و ...) مزیتهای رعایت این نوع اصول اخلاقی را در افراد نهادینه نمود تا باطناً خواهان پذیرش و رعایت قوانین و مقررات باشند. این کار تلاش بیشتر رسانهها، مخصوصاً تلویزیون را میطلبد. محتوای آموزشهای رسانهای نیز شهروندان را به سمت توافق در عین اختلاف سلیقه برساند و باعث شود شهروندان به آگاهی و مفاهمه برسند. متأسفانه در بعضی موارد رسانهها مخصوصاً صدا و سیما با موضع گیریهای سیاسی بیمورد نه تنها ایجاد مفاهمه نمیکنند که بر اختلافها دامن میزنند. صدا و سیمای ایران، به جای نزدیک شدن به مفهوم شهروندی فرهنگی، نقش بسیجکننده را در اتفاقات سیاسی بازی می کند؛ اگر چه با اتخاذ سیاستهای نامناسب در این زمینه نیز ناموفق عمل کرده و اختلافات سیاسی را تشدید میکند.
مدرسه یکی از مراجع مهم جامعهپذیری افراد است. بنابراین نقش مدرسه در انتقال مفاهیم اخلاقی باید بسیار برجسته باشد اما صرف گنجاندن چند درس در خصوص اخلاق در کتابهای درسی دردی را دوا نمیکند. یکی از رویکردهای نوین در انتقال ارزشهای اخلاقی به دانشآموزان استفاده از رویکرد تلفیقی است. در فرایند پژوهش تلفیقی علوم و مفاهیم اخلاقی گفته میشود که همه رشتههای علمی قابلیت آن را دارند که اخلاق حرفهای مرتبط با آن در برنامه درسی آن، سازماندهی و در طراحی آموزشی آن دنبال شوند. این رویکرد در برنامهریزی درسی زمینهای را فراهم میکند که ارزشهای اخلاقی در یادگیرندگان درونی شود؛
کشور ما مسیر نوپایی را در حوزه آموزشهای اخلاقی به شهروندان طی میکند و از تجارب زیادی در این حوزه برخوردار نیست. لذا برای موفقیت بیشتر در این راستا باید استفاده از تجارب بینالمللی در حوزه آموزش اخلاقی به شهروندان را سرلوحه برنامههای تربیتی خود قرار داده و از تجربیات ارزنده کشورهای موفق در این امر استفاده نماید.
یکی از راهکارهای دیگری که بر وضعیت اخلاقی جامعه به طور غیرمستقیم میتواند تأثیرگذار باشد، كنترل سطح نيازها و جلوگيري از جريان نياز آفريني است که عامل مهمي در ايجاد احساس رضايت از ارضای نيازها گرديده و لذا در اثر اين رضايت، ميزان پايبندي به تعهدات جمعي افزايش خواهد يافت. اين امر میتواند با سیاستهایی که برای مقابله با مصرفگرایی اتخاذ میشود محقق گردد. یکی از راهکارها میتواند عدم تبلیغ کالاهای لوکس در رسانههای جمعی باشد.
از آنجا كه گرايشات مذهبي در هر جامعه اي به تقويت ارزشهاي اساسي (جمع گرايي و ديگرخواهي، اجتناب از عقلانيت ابزاري و پايبندي به ارزشهاي و هنجارهاي اجتماعي) آن جامعه كمك مي نمايد بايد در جهت تقويت و دروني کردن آن تلاش نمود. اين امر بيش از آنکه احتياج به تبليغ، شعار و سمينار داشته باشد، محتاج آن است كه از طريق كساني كه مردم آنهارا الگوي مذهبي خود ميدانند، يعني روحانيت، در عمل، صورت گيرد. لازمه این کار گسترش اعتماد بین مردم و روحانیت است.
يكي از عواملي كه ميتواند در تقدم مصالح جمعي بر منافع فردي مؤثر و مفيد باشد، ساختار نظام اجتماعي و دستگاههاي گوناگون اقتصادي، حقوقي، فرهنگي و سياسي است. ساختار سازمانهاي اجتماعي كه خود وسيله توزيع امكانات مادي و معنوي هستند، اگر به گونهاي طراحي و اجرا شوند كه هر فرد به آساني بتواند به نيازهاي خود دسترسي يابد، خودخواهي و منفعت طلبي، فرصت ظهور و بروز نخواهد يافت. همواره يكي از عوامل تقدم منافع فردي، نگراني از آينده و توزيع نادرست قدرت و امكانات و محدوديتها و روند پيچيده امور است كه سبب ميشود فرد با توسل به هر وسيلهاي به حق فرضي خود دست يابد ولو با زيرپا گذاشتن مصالح جامعه. وقتي جامعه از ثبات سياسي و يا اقتصادي بي بهره است افراد ممكن است با تصور اينكه فردا معلوم نيست چه ميشود، به تأمين منفعت خود عنايت خاصي مبذول كنند؛ در چنين مواردي قطعاً اصلاح ساختار توزيع امكانات مادي و معنوي براي رهبران و مديران جامعه از اولويتها است و نميتوان گفت چون كمبود است پس بگذاريم در يك روند تنازع بقا هر كس به هر طريق بتواند به منافع خود دست يابد؛ بلكه بايد ساختار اجتماعي و دستگاهها و سازمانهاي عمومي را به گونهاي طراحي كرد كه فقر نيز به مانند امکانات بالسويه تقسيم شود. برابری و نحوه توزیع امکانات در جامعه بر ایجاد جامعه اخلاقی تأثیرگذار است. اگر ميزان نابرابري اجتماعي زياد باشد، يعني توزيع منابع ارزشمند در جامعه بطور قابل ملاحظهاي چوله باشد زمينه عيني وفاق اجتماعي در جامعه محدود مي شود.
ایجاد انطباق واقعی میان آموزههای رسمی و عملکرد اجتماعی، فرایند افزایش تعهد و اخلاق اجتماعی را از طریق ایجاد نگرش مثبت در شهروندان تسهیل میکند و گرنه شهروندی که شاهد رشد عدم اطمینان و بیباوری در سطوح مختلف اجتماعی است، مطالب آموزشی در بارة اهمّیّت و نقش تلاش در جهت تأمین منافع عمومی و ضرورت همکاری و همیاری اجتماعی را جدّی نخواهد گرفت. بنابراین عملکرد کارآمد شعبههای مختلف حاکمیّت به همراه آموزش ضرورت فداکاری در راه تحقّق اهداف جمعی میتواند اخلاق اجتماعی و شهروندی را تقویت نماید. در مقابل، زیر پا نهادن قوانین و یا تشدید نابرابری در توزیع ثروت و درآمد به وسيلة بخش عمومی، علیرغم تصریح اهمّیّت تلاش و از خودگذشتگی در راه توسعة ملّی در کتابهاي آموزشی در بسیاری موارد، زمینههای سقوط اخلاق اجتماعی را فراهم خواهد آورد.
جامعه بايد بتواند وسايل مشروع جهت رسيدن افراد به اهداف مشروعشان را فراهمآورد. تهيه امكانات مشروع دسترسي به شغل، درآمد، مسكن، ازدواج، تحصيل، تفريح و... مناسب از وظايف اصلي دولت بوده و بايد در جهت تأمين آن بكوشد. عدم تأمين حداقل امكانات، منجربه کم رنگ شدن احساس تعهد به اهداف وآرمانها و قواعد مشروع دسترسي به اين آرمانها، ميگردد.
یکی از الزامات تحقق جامعه اخلاقی، وجود نخبگان اخلاقگرا و قانونگرا در جامعه است. نخبگان مخصوصاً نخبگان دینی و سیاسی، هدایتکننده جامعه در زمینههای مختلف زندگی اجتماعی هستند. نخبگان الگوی جامعه و محور اخلاقگرایی و قانونگرایی هستند. تخطی و انحراف آنان از قوانین و هنجارها، زمینهساز رفتارهای انحرافی مردم خواهد بود.