در ایران امروز روایت عمدهای درباره وضعیت اخلاق وجود دارد مبنی بر اینکه آن را در شرایط کاملاً بحرانی در معرض فروپاشی و اضمحلال میدانند. این دسته البته از دو منشاء سیاسی برخوردارند. گروهی از فعالان سیاسی متمایل به تغییرات و اصلاحات سیاسی- اجتماعی که فروپاشی و تضعیف باورهای اخلاقی را به عنوان نشانههای ضروری از لزوم تغییرات سیاسی تلقی میکنند و گروهی دیگر، در مقابل، تضعیف اصول اخلاقی را ناشی از سیاستهای تساهل آمیز و گرایش جریان سیاسی مخالف به توسعه اقتصادی، سیاست درهای باز و گسترش تعاملات با نظام جهانی میدانند. این هر دو هر چند در انگیزههایشان متفاوتاند اما در این گزاره که مبانی اخلاق اجتماعی در جامعه متزلزل شده و بنابراین نیاز به مداخله مؤثر نهادهای عمومی، سیاسی و حاکمیتی در آن دارد، مشترکاند. بنابراین هر دو در ارائه تصویر فوقالعاده یا بیش برآورد گونه از واقعیت جامعه ایران اشتراک نظر دارند، اما در باره علل و راهبردهای تعدیل آن اتفاق نظر ندارند. این مشاجره در حالی است که اهل فن و متخصصان این مقوله، که دانشمندان و پژوهشگران علوم اجتماعی باشند، عمدتاً این موضوع را با سکوت برگزار میکنند و مواضع روشن و واضحی اتخاذ نمیکنند و از بیان رو راست و گزارش واقعبینانه وضعیت اخلاق در جامعه ایران پرهیز مینمایند. علیایحال بنظر میرسد هر گونه قضاوت درباره علل و زمینه و نیز راهبردهای و راهکارها و سیاستها بایستی مبتنی بر ارائه توصیف مستقل، عالمانه و مبتنی بر واقعیتهای تجربی از شرایط اخلاق در جامعة ایران باشد.
اخلاق اجتماعی تمام آن چیزهایی است که بشر را به ضرورت زندگی با دیگری و به حساب آوردن وجود او وا می دارد و سبب می شود وی حرکات خود را بر پایه ای جز انگیزش های خودپرستانه اش تنظیم کند و هر قدر این گونه پیوندها بیشتر و نیرومندتر باشد اخلاقیت استوارتر است. در واقع مفاهیم مانند جمع-گرایی، عام گرایی، تعهد اجتماعی، همیاری و کمک به دیگران، رعایت حقوق دیگران در جامعه، قانون گرایی و احترام به قانون، دگردوستی جزء شاخص های تشکیل دهنده اخلاق اجتماعی هستند. به عبارت دیگر اخلاق اجتماعی یعنی به رسمیت شناخت دیگران و احترام به حقوق دیگران.
برای روشن تر شدن وضعیت اخلاق اجتماعی در ایران برخی از مؤلفه های این متغیر، بررسی تجربی مختصری می کنیم تا وضعیت موجود این مؤلفه ها در ایران روشن شود و شدت مسئله روشن گردد.
نکته قابل توجهی که از تلفیق نتایج تحقیقات مختلف در حوزه اخلاق اجتماعی در جامعه ایران حاصل می-شود این است که در جامعه ایران، بیشترین پای بندی و تعهد به خانواده و کمترین پای بندی به جامعه کل وجود دارد. این مطلب نشان می دهد که در جامعه ایران هنوز روابط درون گروهی عمیق تر از روابط برون-گروهی است. داده ها نشان می دهد هر چه از سطح خانواده به سطح جامعه پیش می رویم میزان تعهد به نقش کاهش پیدا می کند. نتایج ارائه شده نشان داد که ایرانیان نسبت به افراد خانواده و خویشاوندان نزدیک به خود تعهد بسیار بیشتری نسبت به سایرین دارند. به عبارت تعهد اجتماعی در بین ایرانیان تعمیم یافته نیست. به نظر می رسد که یکی از راه های تقویت اخلاق عملی، تقویت وفاق اجتماعی عام و تعمیم یافته باشد. از کنشگران اجتماعی در نظام اجتماعی که بر اساس وفاق اجتماعی عام و تعمیم یافته استوار است انتظار می رود که نظام شخصیتی شان حائز تمایلاتی نظیر وابستگی عاطفی تعمیم یافته به اجتماع و هویت جمعی تعمیم یافته و تعهد درونی تعمیم یافته و خردگرایی و به قول پارسونز، سوگیری عام گرایانه نسبت به موضوعات اجتماعی و فرهنگی باشند. از دید چنین کنشگری، همه کنشگران و موضوعات اجتماعی دیگر به یک چشم نگریسته می شوند. لذا چنین کنشگری احساس تکلیفش نسبت به همه اعضای «ما» عام و جمعی طبق قواعد اخلاقی (اخلاق نظری) درونی شده تقریباً یکی است.
هر چقدر «ما» عام یا «اجتماع عام» که مبتنی بر وفاق اجتماعی تعمیم یافته است، ضعیف تر گردد و «ما»های کوچکتری مثل خانواده، گروه های اولیه دوستی و قومی، قوی تر شوند، اخلاق اجتماعی تضعیف می شود. در نظم وفاقی، نظارت اجتماعی بیشتر بر اساس خجالت و تقصیر است تا احساس بیم و ترس. زیرا که در چنین نظمی سلوک منش افراد بر اساس تعهد درونی و تمایل به خود تنظیمی صورت می گیرد. با این حساب هرگاه وفاق اجتماعی عام و تعمیم یافته وجود داشته باشد احتمال انحراف از قواعد اجتماعی کاهش می یابد. در چنین نظمی، امکان بروز فساد اخلاقی، سیاسی، اداری و غیره مانند ریاکاری، پارتی بازی، قوم و خویش بازی، کم کاری، رشوه خواری و اختلاس کاهش می یابد (چلبی، 1372: 21).
ایران در پیمایش جهانی سال 2000 از نظر متغیر اهمیت احترام به حقوق مردم در بین 40 کشور رتبه 35 را به خود اختصاص داده است. در همین متغیر در سال 2005 از بین 57 کشور ایران در رتبه 40 قرار دارد.
در پیمایش سال 2005 ارزش های جهانی سؤالی در خصوص «احترام به حقوق فردی انسان» پرسیده شده است که فقط 6/4 پاسخگویان ایرانی معتقد بودند که به اندازه زیاد در کشورشان به حقوق فردی انسان احترام گذاشته می شود. در رتبه بندی به عمل آمده از بین 51 کشور مورد بررسی ایران در رتبه 41 قرار دارد.
در برخی از شاخص های اخلاق اجتماعی مانند دگردوستی وضعیت امیدوارکننده تری شاهد هستیم. در جدیدترین مطالعه ای که در سال های 2010، 2011 و 2012 توسط مؤسسه لگاتیوم در بین کشورهای دنیا صورت گرفته است وضعیت دگردوستی در ایران امیدوارکننده به نظر می رسد. در این مطالعه ذیل مفهوم سرمایه اجتماعی، چند سؤال مربوط به دگردوستی نیز گنجانده شده است. طبق این مطالعه در پاسخ به سؤالی با این مضمون که «آیا شما در یک سال گذشته پولی را صرف امور خیریه کرده اید»، 51 درصد در سال 2012 پاسخ مثبت داده اند که از این نظر ایران در رتبه بندی جهانی در رده 22 قرار گرفته است. همچنین در پاسخ به سؤالی با این مضمون که «آیا شما در یک ماه گذشته به یک شخص غریبه کمک کرده اید»، 2/70 درصد در سال 2012 پاسخ مثبت داده اند که از این نطر ایران در رتبه بندی جهانی در رده 4 قرار گرفته است.
اگر اعتماد اجتماعی را تجلی و پیامد یک جامعه اخلاقی قلمداد کنیم می توان تسامحاً اعتماد اجتماعی را نیز جزء شاخص های اخلاقی اجتماعی قلمداد کرد به این معنی که در جامعه ای که افراد مصالح جمع را رعایت کنند خود به خود اعتماد اجتماعی نیز افزایش پیدا می کند. طبق نظرسنجی مؤسسه لگاتیوم در فاصله سال های 2010 تا 2012 نیز فقط 6/10 درصد از پاسخگویان ایرانی گفته اند که بیشتر مردم قابل اعتمادند. در آخرین رده بندی مؤسسه لگاتیوم درباره وضعیت اعتماد اجتماعی ایران در رتبه 130 جهان قرار دارد.
در یاداشت بعد به راهبردها و الزامات تحقق جامعه اخلاق محور خواهیم پرداخت.