تبیین انقلاب اسلامی از منظر رویکرد فردگرایی روش شناختی
علی رضا پورصمد
پژوهشگر ایسپا - کارشناس ارشد پژوهشگری اجتماعی
دانشگاه شهید بهشتی
در اینجا ابتدا به ارائه توضیحاتی درباره رویکرد تبیینی فردگرایان روششناختی (با تاکید بر نگاه جیمز کلمن) در تبیین مکانیسمی پدیدههای اجتماعی پرداخته می شود، سپس در قالب الگوی ارائه شده از کلمن به ارائه تبیینی از چرایی وقوع انقلاب اسلامی ایران پرداخته خواهد شد.
مدافعان فردگرایی روششناختی در علوم اجتماعی معتقدند که فرض تاثیر علّی یک پدیده کلان اجتماعی بر پدیده کلان اجتماعی دیگر(یعنی رویکرد کل گرایانی چون دورکیم)، بدون اینکه متضمن پنداشتها، انگیزهها، محاسبات و تصمیمهای کارگزاران انسانی باشد، کاملا غیرمعقول است. فردگرایان روششناختی معتقدند هنگامی که در خصوص پدیدههای کلان اجتماعی صحبت میکنیم، متغیرهای مستقل همواره تاثیرات خود را بر متغیر وابسته، از طریق غیرمستقیم، یعنی با واسطه کنشگران آشکار میکنند. متغیرهای مستقل بر کنشگران تاثیر میگذارند تا به نحوی عمل کنند که پدیده اجتماعی جدیدی به وجود آید یا پدیده اجتماعی موجود تغییر کند. خلاصه فقط کنشگران هستند که کارگزاران یا عاملان علّیاند؛ چون فقط از طریق اَعمال کنشگران است که پدیدههای اجتماعی جدید، به صورت وقایع جدید، ساختارهای جدید، نگرشهای جدید و ... میتوانند به وجود آیند.
اصول فردگرایی روششناختی غالباً، به نحو شماتیک بر اساس مدل "کلان- خرد- کلان" از تبیین جامعهشناختی نشان داده میشود:
کلمن(1986، 1990) این مدل را ارائه کرد و بعدها جامعهشناسان متعددی آن را پذیرفتند.(هدستروم و سوئدبرگ، 1998). مدعای اصلی این مدل آن است که پیوند و ارتباط بین دو پدیده کلان، باید بر اساس پایین رفتن به سطح انگیزهها و کنشهای آدمیان تبیین شود. در نمودار بالا، مکانیسمهای "کلان 1 – خرد 1 " موقعیت کنشی را میسازند، مکانیسمهای "خرد 1 – خرد 2 " رفتاری فردی را تحت تاثیر قرار داده و مکانیسمهای "خرد 2 – کلان 2 " پدیدههای جمعی را به وجود میآورند. خرد 1 که دلالت دارد بر واکنشهای فردی که موقعیتهایی که کلان 1 تعیین میکند، موجب برانگیختگی رفتار در سطح خرد 2 میشود. هسته مرکزی این مدل در سطح خرد عبارتست از یک تئوری کنش، چه آن را بر حسب تعبیرهای انتخاب عقلانی بفهمیم و چه بر حسب علوماجتماعی تفسیری. در هر حال یک تبیین مکانیسمی کاملاً با تئوریهای اجتماعی مختلف از کنش سازگاری دارد.
در این رویکرد یک مکانیسم علّی را می توان زنجیرهای از تعمیمهای شبهقانونی در یک سطح پایینتر از تحلیل تصور کرد؛ به عبارت دیگر، از زنجیرهها یا از مجموعهای از روابط سطح پایینتر، برای تبیین پیوندهای سطح بالاتر استفاده میشود. از اینرو گزارش زنجیره حوادث یا وقایع مربوط به سطح یکسان از واقعیت که به معلول یا پیامدی خاص منتهی شده است، شرح یک مکانیسم علّی نیست؛ زیرا مکانیسم علّی زنجیرهای از روابط علت و معلولی، در یک سطح پایینتر از تحلیل است. بدیهی است که این روابط سطح پایینتر نیز خودشان تبیین کننده نیستند، مگر آنکه سطح تحلیل پایینتری آن را توضیح دهد. با وجود این بنا به دلایل عملی میتوانیم در هر نقطهای متوقف شویم؛ به شرط آنکه جعبه سیاه چشمگیری وجود نداشته باشد. در علوم اجتماعی این توقفگاه در نهایت، در سطح افراد انسانی و کنشهای آنها قرار میگیرد(فردگرایی روششناختی). برخی دانشپژوهان(مثلاً الستر، 1989، 2007) حتی یک گام جلوتر رفتهاند و کنشهای انسانی را نیز بر اساس مکانیسمهای ذهنی – شناختی و دیگر مکانیسمهای روانشناختی(مثل ناکامی، پرخاشگری، واکنش) تبیین کردهاند.
در این قسمت نگارنده برای تبیین موجز وقوع انقلاب اسلامی در ایران بر اساس مکانیسم توضیح داده شده در بالا، معتقد است که تاثیرات مدرنیته بر جامعه ایرانی و ارزش های دینی و سنتی مکانیسم محیطیای است که منطبق بر مکانیسم "کلان 1 – خرد 1" نمودار بالا میباشد؛ مکانیسمهای محیطی طبق تعریف، بر موقعیتهای کنشی تاثیر میگذارند. همچنین متغیرهای خلاء معنوی جامعه و هراس از دست رفتن سنت، بازگشت به اصول اولیه مذهب و سنتگرایی مذهبی مکانیسمهای شناختیای هستند که برانگیزاننده انواع خاصی از رفتار هستند و در مقوله مکانیسمهای "خرد 1 – خرد 2 " میگنجند که اساساً روانشناختی هستند. مکانیسمهای انتقالی در مقوله مکانیسمهای "خرد 2 – کلان 2" میگنجند که انتقال دهنده آثار تجمیعی رفتار برانگیخته شده فردی در مقیاس وسیع به سطح جامعه هستند و موجد پدیده کلان اجتماعی انقلاب اسلامی هستند. همچنین قابل ذکر است که کلمن تصریح نموده است که کنشهای فردی، هنگامی که در بافتهای اجتماعی مختلف واقع شوند، میتوانند پدیده های اجتماعی متفاوتی به وجود آورند. او معتقد است، درست است که ساختارها، تاثیرات خود را از طریق کنشهای افراد اعمال میکنند ولی با فرض وجود یک جهتگیری عام کنشی(مثلا انتخاب عقلانی) تعیینکنندگی آن نتیجه یا اثر، مربوط به ماهیت و سرشت آرایشهای ساختاری است که در آنها، افراد دست به کنش میزنند.