توسعه روستایی شامل رشد کیفی روستا در همه زمینههای اجتماعی اقتصادی و فرهنگی است. توسعه پایدار روستایی به معنی توسعه روستا در تمامی زمینهها با هدف بر آوردن نیازهای فعلی و با توجه به نیاز آیندگان میباشد، از آنجایی که توسعه روستایی نقش اساسی در توسعه ملی و منطقهای برعهده دارد، توسعه پایدار روستایی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. توسعه پایدار، توسعهای است که نیازهای فعلی را بدون خدشهدار کردن توانایی نسل آینده، برای تامین نیازهای خود برآورده نماید. توسعه پایدار علاوه بر اینکه به رفاه نسلهای آینده توجه دارد به مشکلات کنونی که در جوامع وجود دارد نیز میپردازد. بنابراین باید به حق تولید در زمان حال و آینده نیز توجه نمود تا از این طریق بتوان به پایداری محلی بر اساس چشم انداز آینده دست یافت. رسیدن به ثبات و پایداری نیز در گرو استفاده از نیرو های بومی و فعال هر منطقه میباشد که با مسائل و مشکلات هر منطقه آشنایی دارند. لذا باید در تدوین و اجرای طرحهای مورد نیاز رسیدن به توسعه نیز از بومیان منطقه استفاده شود، در غیر این صورت موفقیتی حاصل نخواهد شد. زنان روستایی به عنوان عضوی از جامعه روستایی نقش اساسی در فعالیتهای روستایی بر عهده دارند. در گذشته زنان بیشتر در امور کشاورزی فعالیت میکردند ولی امروزه با گسترش سطح سواد در بین زنان روستایی حیطه فعالیت آنان نیز گسترش یافته است و جايگاه زن در مبحث توسعه به عنوان موضوعی اساسي مطرح گرديده است. بحث آموزش زنان و دختران بعنوان مادراني كه اولين عاملين انتقال ارزشها، هنجارها، فرهنگ،آداب و رسوم و سنتها مطرح ميشود، از اهميت فراواني برخوردار است. بدیهی است كه زنان آگاه و انديشمند، فرزندان آگاه به بار مي آورند و آگاهي نيز اساس توسعه است. زنان ايران در روستاها نيز مانند ديگر نقاط كشور همواره فعاليت چشمگيري دارند. بيشترين دانش زنان روستايي در مرحله كاشت محصول و كشتهاي معيشتي و كمترين آن به روشهاي شيميايي مبارزه با آفات زراعي مربوط ميشود. زنان روستايي در فعاليت هاي كشاورزي، منابع روستايي و خدمات در مناطق روستايي به عنوان توليدكننده نقش بسيار موثری دارند. زنان روستايي بهرهورترين زنان جامعه بوده و از جمله افرادي هستند كه در حیطه توليد اشتغال دارند، بنابراين روشن است كه توجه به زنان روستائي به عنوان يك بازوي قدرتمند در توسعه روستايي ميتواند اثرات بسيار مثبت و انكارناپذيري را در اين راستا به همراه داشته باشد. میتوان گفت كه زنان در روستاهاي كنوني از آزادي عمل بهتري برخوردار هستند و امور روستا را اكنون با مديريت انجام ميدهند نه به مانند گذشته از روي اجبار و وظيفه. ديگر به زنان به صورت دريافتكنندگان منفعل كمك براي ارتقاي رفاهشان نگريسته نميشود، بلكه آنان به مروجان پوياي دگرگونيهاي اجتماعي كه ميتوانند زندگي زنان و مردان را متحول سازند، مبدل شدهاند. در این زمینه هدایت و سازمان دهی حدود 12 میلیون نفر از جمعیت روستایی که دختران و زنان هستند، از اهمیت فوق العادهای برخوردار است.
زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور درعرصه زندگی، به اشکال مختلف نقش موثری در رفاه اقتصادی خانواده وجامعه ایفا میکنند. حضور فعال آنان در فعالیتهای اجتماعی ، مجامع محلی ، امور سیاسی و سازمانهای مردمی نیز مورد توجه بوده است. با توجه به این که زنان روستایی بخشی از نیروی مولد جامعه روستایی را تشکیل میدهند میتوانند با فعالیتهای خود به روند توسعه سرعت بخشند. امروزه دیگر فعالیت زنان محدود به کارهای خانه و مزرعه نبوده بلکه آنان در زمینههای اجتماعی و اقتصادی نیز مشارکت دارند. از جمله فعالیتهای آنان میتوان به همکاریهای متناسب در اداره امور اجتماع خود، آگاهیهای لازم برای ایجاد هستههای رهبری زنان به منظور ایجاد تشکلهای حرفهای و تعاونی و نیز ابراز وجود زنان جهت استیفای حقوق سیاسی و اجتماعی و ... اشاره کرد که همه این موارد مستلزم پرورش و آموزش مستمر برای بهرهمندی جامعه از استعدادهای فطری و آگاهی و توانمندی اکتسابی زنان روستایی میباشد.
مشارکت زنان در عمران روستا و بهسازی روستا نیز مورد توجه سازمانهای مختلف بوده است، تا این قشر سختکوش در تصمیم گیریهای اجتماعی و فرهنگی سهیم باشند. زنان نه تنها موضوع و هدف هر نوع توسعهاي هستند، بلكه عامل پيشبرد اهداف توسعه اقتصادي و اجتماعي نيز به شمار ميآيند. اين منبع انساني مهم و به كار گرفتن صحيح و مطلوب آن نه تنها نيل به اهداف توسعه را آسانتر ميكند، بلكه از نظر تحقق هدفهاي توزيع عادلانهتر درآمدها و افزايش رفاه و سطح زندگي خانوادهها تاثيرات مثبتي ايجاد خواهد كرد.