نشست نقد و بررسی کتاب «دین پژوهی تجربی» به همت مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران و با همکاری انجمن جامعه شناسی ایران و با حضور نویسنده کتاب دکتر محمدرضا طالبان و اساتید منتقد دکتر حسن محدثی، دکتر سید محمد میرسندسی و دکتر مهدی فیض در جهاددانشگاهی برگزار شد. در ابتدای نشست نویسنده کتاب، به معرفی اجمالی از اثر خود پرداخت.
طالبان: کتاب دین پژوهی تجربی همزمان به دو سطح نظری و تجربی می پردازد.
محمدرضا طالبان، نویسنده کتاب در ابتدای نشست ضمن معرفی کتاب خود گفت: مطالعات جامعه شناسی دو سطح متمایز از هم دارد: سطح نظری و سطح تجربی. طالبان، غنا و کیفیت هر مطالعه ای را متأثر از مباحث نظری آن مطالعه می داند. وی بر اساس دو سطح نظری و تجربی، 4 نوع مطالعه را نام می برد:1- مطالعه ای که به سطح نظری می پردازد. 2- مطالعه ای که فقط به سطح تجربی می پردازد 3- مطالعه ای که هم به سطح نظری و هم به سطح تجربی می پردازد و 4- مطالعه ای که نه سطح نظری و نه سطح تجربی دارد.
وی بر این اساس کتاب خود را جزو دسته سوم مطالعات دانست که همزمان به سطح نظری و تجربی پرداخته است.
میرسندسی: نقطه قوت کتاب دین پژوهی تجربی، وحدت روشی به کار رفته در آن است.
در ادامه نشست، دکتر میرسندسی به بیان مطالب خود در خصوص کتاب دین پژوهی تجربی پرداخت. وی گفت کتاب، دو ویژگی مهم و متضاد دارد. او ضمن اشاره به خصوصیت واگرایانه و همگرایانه کتاب، به توضیح این دو مفهوم پرداخت. وی خاطرنشان کرد منظور از خصوصیت واگرایانه این است که مطالب پیوستگی لازم را ندارند و هر مقاله مسئله ای مجزا را دنبال کرده است. وی در ادامه گفت برخی از مقالات داعیه بررسی مدل دارند، در برخی از مقالات، دینداری متغیر وابسته است، در برخی دیگر دینداری متغیر تبیین کننده است و در یک مقاله نیز فراتحلیل انجام گرفته است. وی در ادامه بحث خود را بر روی ویژگی همگرایانه کتاب متمرکز نمود. میرسندسی منظور خود از ویژگی همگرایانه کتاب را، وحدت روشی می داند که در تمام مقالات استفاده شده است. او این کتاب را از این لحاظ در خور توجه و حتی برای آموزش دانشجویان نیز کتابی مفید دانست. وی در ادامه، با ارائه شرحی از روند حرکت جریان علوم اجتماعی در ایران گفت که علوم اجتماعی در ایران نتوانست بر خلاف غرب خود را به روز نماید. وی معتقد است جریان اصلی علوم اجتماعی در ایران متأثر از پوزیتیوسیم قرن نوزدهم است که به روز نشده است. وی در ادامه اظهار داشت که درمطالعات اجتماعی ایران در حال حاضر دو گروه وجود دارند: 1- پوزیتویست هایی که به سمت تجربه گرایی صرف میل کرده اند و 2- ضد پوزیتویست هایی که فقط به سطح نظری پرداخته اند. وی پس از این تقسیم بندی، بیان داشت که پویش علمی، حاصل رفت و برگشت بین سطح نظری و تجربی است. وی کتاب دین پژوهی تجربی را از معدود کارهایی دانست که به سمت یکی از این دو جریان میل نکرده و در واقع دو سطح نظری و تجربی را به هم پیوند زده است. وی اهمیت کار طالبان را در این دانست که کار سخت پیوند بین سطح نظری و تجربی را با موضوع سختی به نام دین انجام داده است.
محدثی: انحصارگرایی معرفت دینی، مهمترین مانع بر سر رشد جامعه شناسی دین در ایران است.
محدثی سخنان خود را با طرح یک سؤال آغاز نمود :«چرا جامعه شناسی دین در ایران از قوت کافی برخوردار نیست؟». او با ذکر رویکردهایی مانند امتناع جامعه شناسی دین در ایران به توضیح رویکرد خود در پاسخ به سؤال فوق پرداخت. او در ادامه با تشریح سه رویکرد در خصوص معرفت، مشکل عمده جامعه شناسی دین در ایران را تسلط انحصارگرایی معرفت دینی دانست. او انحصارگرایی معرفتی را رویکردی دانست که معتقد است یک معرفت برتر وجود دارد و تمام معارف دیگر باید با معیارهای این معرفت ارزیابی شوند. او نمونه ای از این انحصارگرایی را تسلط سیانتیسم در دوره ای خاص دانست. محدثی سپس تسلط دیدگاه مارکسیستی در شوروی و تسلط معرفت دینی در ایران معاصر را از نمونه-های دیگر انحصارگرایی معرفتی برشمرد. او سپس با اشاره به دو رویکرد دیگر در حوزه معرفت، کثرت-گرایی ذاتی معرفت را رویکردی دانست که معتقد است تمام معارف هم پایگاه هستند و اساساً نمی توان این معارف را با هم مقایسه کرد و از موضع یک معرفت، سایر معارف را ارزیابی نمود. وی دیدگاه سوم را کثرت گرایی عرضی دانست که تکثر را می پذیرد اما معتقد است تمامی معارف را می توان بر مبنای نوعی عقلانیت انتقادی ارزیابی کرد. وی بر اساس این تقسیم بندی معتقد است انحصارگرایی معرفت دینی در ایران مانع از آن شده است که پدیده های دینی بدل به موضوع شده و بتوان از بیرون، آن ها را مورد بررسی علمی قرار داد. او این عدم امکان موضوع شدگی فرادینی دین را از عمده ترین موانع معرفتی رشد جامعه شناسی دین در ایران دانست که در برابر تبدیل پدیده دین به موضوع مقاومت می کند. او از 4 موضوع شدگی برای دین در دنیای غرب و در جوامعی که در آن علم رشد داشته است نام برد. او پس از ذکر انواع موضوع شدگی دین شامل موضوع شدگی عقلانی، موضوع شدگی سیاسی، موضوع شدگی هرمنوتیک و موضوع شدگی علمی تأکید کرد انحصارگرایی معرفت دینی در ایران معاصر مانع تکوین نهادهای علمی در حوزه دین شده است. محدثی اهمیت کار طالبان را در این دانست که در این شرایط و در این فضا توانسته است دین را موضوع بررسی علمی قرار دهد. وی سپس به بیان برخی محاسن و معایب کتاب دین پژوهی تجربی پرداخت و خاطرنشان کرد طالبان در این کار نگاه کاملاً بی طرفانه داشته و از کلی گویی پرهیز کرده و صرفاً گزاره هایی بیان می کند که قابل وارسی تجربی است. نقطه قوت دیگر این کار از دید محدثی، تواضع نویسنده است که نتایج کار را منوط به بررسی های بیشتر دانسته و از تعمیم های نابه جا پرهیز می کند. وی عدم تلفیق مناسب نظریات در برخی مقالات را از نقاط ضعف کار دانسته و مفهوم پردازی محرومیت در دو مقاله از این کتاب را دارای خطای فاحش ذکر می کند. وی معتقد است در این کتاب مراد از محرومیت، وضعیت پایین پایگاه اقتصادی اجتماعی است اما واقعیت این است که طبق گفته محدثی محروم کسی نیست که صرفاً از لحاظ اقتصادی و اجتماعی محروم باشد و این مفهوم معنای گسترده تری دارد. وی با ذکر اختلاف نظر با طالبان در موضوع اندازه گیری مفهوم دینداری، در مجموع مطالعات تجربی با روش کمی در حوزه دینداری را دارای دستاورد زیادی ندانسته و پیشنهاد می کند با مطالعه انواع دینداری به جای میزان دینداری، کیفیت مد نظر قرار بگیرد.
فیض: انتظار این است که بعد از این حجم مطالعات تجربی، به جای نظریه آزمایی، نظریه پردازی شود.
در ادامه نشست مهدی فیض عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی و پژوهشگر حوزه دین، به ارائه دیدگاه-های خود پرداخت. وی وفاداری طالبان به روش تجربی، تنوع مطالب و خلاقیت در مفهوم سازی، جسارت ورود به مقوله دین و تواضع نویسنده در بیان مطالب را از محاسن کتاب دین پزوهی تجربی دانست و سپس در ادامه یک سؤال مطرح کرد: «آیا پژوهشگر می تواند بی طرفانه وارد موضوع شود؟» وی پاسخ سؤال را منفی دانست و گفت پژوهشگران غربی ادعا می کنند که بدون در نظرگرفتن ارزش ها وارد بحث شده و نتیجه گیری می کنند. اما واقعیت این گونه نیست. وی معتقد است نمی توان بی طرفانه وارد موضوع شد و برون و درون آدمیان از هم تفکیک شدنی نیستند. وی معتقد است دکتر طالبان نیز در این کتاب در هنگام بررسی تجربی، ارزش ها را کنار گذاشته و به بررسی علمی پرداخته اما در هنگام نتیجه-گیری چونان یک انسان دیندار وارد موضوع شده و در مقابل کسانی که تلاش دارند جامعه را به لحاظ وضعیت دینداری، بحرانی ارزیابی نمایند موضع گیری می کند. وی ضمن دفاع از این رویکرد طالبان، آن را یک نقطه قوت برای اثر او ذکر می کند. وی سپس خاطرنشان می سازد پس از یک دهه کار علمی و تجربی در حوزه دینداری از آقای طالبان انتظار می رود که در این حوزه دست به نظریه پردازی بزند. وی سپس با اشاره به برخی نکات گفته شده توسط دکتر محدثی، معتقد است دین باید از فیلتر قرآن عبور کرده و خاطرنشان می سازد که فیلتر قران روحانیون نیستند. قرآن همگان را دعوت به تدبیر کرده است. چه اشکالی دارد جامعهشناس و یا روانشناس در رابطه با دین و قرآن تدبر داشته باشد. فیض خاطرنشان کرد: ما باید چارچوب نظری خود را از قرآن بگیریم و لزومی ندارد که در این راستا حتماً از یک روحانی کمک بگیریم ولی از قرآن لازم است که بهره ببریم. حضرت علی (ع) میفرمایند: همه چیز را از قرآن فرا بگیرید و باید مقوله دین را هم از نگاه قرآن ببینیم. در قرآن کریم کمونیست بیدین و پیامبر همه به نوعی دیندار هستند ولی خداوند در قرآن میفرماید: اینکه همه دیندار هستند یک مفهوم کلی است، دین مطلوب و محبوب آن دینی است که دیندار فقط یک خدا را بپرستد. پس باید چارچوب نظریه دین را از قرآن استخراج کنیم. وی گفت: طبق برداشت از قرآن شاخصهای دینداری چیزی غیر از نماز خواندن است. وی معتقد است ممکن است اقامه نماز شاخص دینداری باشد اما نماز خواندن، شاخص دینداری نیست. معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی افزود: هیچ کسی حق ندارد چارچوب نظریه برگرفته از قرآن را رد کند و در هیچ جایی نمیتواند آن را محاکمه کند. سپس فیض در ادامه به ارائه مدلی دو قطبی برای سنجش دینداری بعد از انقلاب پرداخت.
طالبان: تسامح بیشتر از سوی نهادهای دینی، به رشد علم در این زمینه و چه بسا به رشد خود دین کمک خواهد کرد.
در ادامه نشست، دکتر طالبان به بیان توضیحاتی در خصوص نقدهای مطرح شده پرداخت و با اشاره به نکته گفته شده توسط دکتر فیض مبنی بر نظریه پردازی در این حوزه یادآور شد که در سال 1388 در پیمایش تدین اسلامی مردم ایران که توسط خود ایسپا اجرا شده است مدل دینداری ارائه کردم و در این مقالات نیز بعضاً از همان مدل استفاده شده است. وی سپس در پاسخ به گفته محدثی در خصوص مفهوم-سازی محرومیت در مقالات طالبان، یادآور شد در جامعه شناسی بر روی محرومیت اقتصادی تأکید بیشتری شده تا جایی که در جامعه شناسی کلاسیک، جامعه شناسی علم طبقات اجتماعی تعریف شده است. در موضوع محرومیت، جامعه شناسان به طبقه اشاره کردند و مفهوم سازی آن نیز با متغیر پایگاه اقتصادی اجتماعی صورت گرفته است. در واقع طبق نظریه محرومیت، دین کاکرد تسلی بخشی برای محرومیت مادی(فقر) در نظر گرفته شده است. در این کتاب نیز آن چه بیشتر مورد بررسی قرار گرفته احساس محرومیت یا همان محرومیت ذهنی است.
وی سپس در ادامه در مورد سنجش مفهوم دینداری خاطرنشان ساخت که همان طور که در مقالات نیز گفته شده برخی ابعاد دینداری قابل سنجش نیستند اما در این کار به این قضیه به حالت صفر و یک نگاه نکرده و نگفتیم یا همه مفهوم باید سنجیده شود یا هیچ چیز. ما ادعا نداریم که همه دینداری را سنجیده ایم اما این دلیل نمی شود که اصلاً به سنجش دینداری نپردازیم. این مسئله در خصوص اکثر پدیده های اجتماعی صحت دارد و در مورد هیچ مفهومی نمی توان ادعا کرد که سنجه ای وجود دارد که می تواند همه ابعاد یک مفهوم را بسنجد.
طالبان با اشاره به گفته محدثی در خصوص عمق بیشتر مطالعات کیفی خاطرنشان ساخت که ما این را قبول داریم اما صرف گفتن این حرف دردی دوا نمی کند و باید به طور عملی به مطالعات کیفی پرداخت. وی با بیان اینکه با توجه به تخصصی که در حوزه کمی دارم از این دریچه به موضوع دینداری پرداخته ام یادآور شد محققان کیفی نیز به جای انتقاد صرف از روش های کمی بهتر است به مطالعات این حوزه غنای بیشتری بدهند. وی گفت کار علم انکشاف واقعیت است و کار جامعه شناسی ارائه شناخت جدید از حیات اجتماعی بشر است و ادعای ما در این تحقیق نیز موقت بوده و گزاره ها همگی قابل ابطال هستند.
و در پایان با اشاره به گفته های محدثی در خصوص انحصارگرایی معرفت دینی در جامعه ما خاطرنشان ساخت با توجه به هژمون شدن دین در جامعه ما و حساسیت هایی که نسبت به این موضوع در جامعه وجود دارد دو راه حل برای جامعه شناسان دین وجود دارد. راه اول همان است که ما در این کتاب انتخاب کرده ایم و ان این است که سراغ دین مردم برویم و آن را بررسی تجربی کنیم و کار به محتوای دینی نداشته باشیم و راه دوم این است که سراغ خطوط قرمز رفته و در مورد آن به کنکاش بپردازیم که هر کس بخواهد وارد این حوزه شود بالطبع باید هزینه آن را نیز پرداخت نماید. وی در پایان تأکید کرد اگر از ناحیه روحانیون و نهادهای دینی در این حوزه تسامح بیشتری وجود داشته باشد به رشد علم در این حوزه و چه بسا به رشد خود دین کمک خواهد شد. چرا که پس از مطالعات تجربی ممکن است بسیاری از گزاره هایی که اکنون گفته می شود و ممکن است این طور ملاحظه شود که چندان به نفع دین نیست در آینده ابطال شود کما اینکه چند مثال در این باره وجود دارد.